سوسن طاقدیس: کانون را تنها نگذارید
سوسن طاقدیس از صاحبنظران و نویسندگان حوزه کودک خواست تا کانون را تنها نگذارند.
- انتظارات شما از کانون پرورش فکری چیست و چه مسائلی در الویت قرار دارند؟
- قبل از هر چیز کانون باید خود را بشناسد و با شناخت خود و نیازهای جامعه کنونی اهداف خرد و کلان خود را تعریف کند. در وهله اول باید نگاهی دقیق به نهادها و سازمانهای موجود و اشتراکات و افتراقات خود با آنها داشته باشد. نهادها و سازمانهایی مثل آموزش پرورش، صدا و سیما، شورای کتاب و انتشاراتیهای دولتی و خصوصی و... .
به نظر من کانون وظیفه مهم پر کردن زمینههای غفلتشده و الگوسازی برای دیگر نهادها و سازمانها را دارد.
- عملکرد کانون طی سالهای گذشته چقدر به اهدافش نزدیک بوده است؟
- فکر میکنم مهمترین مشکل کانون این بوده که از اهداف اصلی خود دور شده و اهداف جدیدی برای خود تعریف نکرده و یا اهدافی انتخاب کرده که موجب پسرفت و عقب ماندن او از نیازهای روز شده است. کانون باید درصدد بهروز کردن خود باشد که این اتفاق به ندرت رخ داده است.
کودکان امروز با مسائلی مواجهاند که نه تنها با مسائل ۴۰ سال یا ۳۰ یا ۲۰ سال پیش متفاوت است، بلکه گاه حتی با مسائل دو سه سال گذشته هم متفاوت است که کانون از این بابت بسیار درجا زده است. از آن بدتر در سیاستگذاریها پرداختن کانون به مسائلی نامربوط و یا نامرتبط است.
- به نظرشما کانون در چه دورههایی موفقیتآمیز عمل کرده است؟
- من در جریان تاریخ دقیق شروع حرکت مثبت و یا منفی کانون نیستم. ممکن است حرکتی در یک دوره شروع شده و در دورهای دیگر ثمر داده باشد. به همین دلیل موردهایی را ذکر میکنم.
به نظرم مجلات منتشرشده در کانون موفق بودهاند و همینطور تشکیل کارگروههای تولید متن مثل جلسات قصه و تصویر. در دورههایی کارهای کانون بیشترین جوایز را میگرفتند و بیشتر مطرح بودند. کتابها بیشترین تیراژ را نسبت به دیگر ناشران داشتند.
پروژه صد رمان بسیار موفق بود. کار بزرگی بود در حد و اندازه کانون. همچنین مجموعه «نگران پروانهها»، مجموعه قصههای شاهنامه و مجموعه قصههای خردسالانه. البته اینها که شمردم تعدادی است که من بیشتر در جریان نشر آنها بودهام و به احتمال زیاد موارد دیگری هم هست.
نمیدانم در دوره قبلی چه اتفاقی افتاد که کانون یک کمای طولانی را تجربه کرد. نمیفهمم چرا همه کارها خوابید، حتی مجلات دیگر منتشر نشدند. آیا سیاستگذاران ناگهان تشخیص دادند همه کارهای گذاشته خطا بوده است؟! و چطور چنین چیزی ممکن است؟!
امیدوارم سیاستهای آینده کانون، سیاستهای عاقلانهتر، پژوهششدهتر، انسانیتر و اسلامیتری باشد. منظورم از اسلامی فقط در متون نیست؛ در برخورد با جامعه ادبی رک و راست بگوییم، در برخورد سیاستگذار جدید با سیاستگذار قبلی و رییس فعلی و رییس قبلی. متاسفانه در این موارد نه فقط در کانون ما در همه سطوح مدیریت در همه زمینهها این حرکت نامسلمانانه را میبینیم که بدون در نظر گرفتن مصلحت مردم و مملکت اتفاق میافتد.
ما یک بار یک انقلاب اسلامی داشتیم ولی با هر بار عوض شدن مدیریتها یک بار در آن سازمان یک انقلاب غیراسلامی اتفاق میافتد.
در بین سوالات شما به نظر من جای یک سوال خالی بود. و آن اینکه در حال حاضر با این شرایط چه باید کرد؟
فکر میکنم کانون گنج بزرگی است که دفن شده و مدیریت جدید اگر پتانسیل آن را دریابد و به کار گیرد کانون از حالت کنونی به یک کانون بسیار تاثیرگذار تبدیل خواهد شد. کانون علاوه بر وظیفه چاپ کتاب و مجله دارای بخشهای متنوع و مهم دیگری هم هست؛ واحد فیلم، انیمیشن، واحد عکاسی و... . چرا این واحدها فعال نیستند؟ چرا مثلا واحد انیمیشن کانون سالی چند انیمیشن نمیسازد تا هم گروه کودک تلویزیون و سینما را تغذیه کند و هم درآمدی کسب کند؟ چرا مجلات کانون در سطح وسیعتری چاپ و پخش نمیشوند؟ چرا روی تولیدات کانون تبلیغات لازم صورت نمیگیرد؟ چرا کانون مسابقاتی در بین کودکان، نوجوانان و جوانان و حرفهایها و غیرحرفهایها در زمینههای مختلف ترتیب نمیدهد؟
چرا کانون با وجود این همه متخصص در استخدام و متخصصین خارج از مجموعه که همکاری ناپیوسته دارند تلاشی در تدوین و تولید آثار ندارد که اصول حاکم بر حوزه را نشر دهد، یافتههای هر کارشناسی را به نقد و بررسی بگذارد و به این طریق خود و جامعه ادبی را اعتلا بخشد؟ ما کارشناسان باتجربهای داریم که بیتعارف پس از فقدان آنان این فرصت ارزشمند را از دست خواهیم داد.
موضوع دیگر اینکه بسیاری معتقدند کانون باید از تولید آثار آموزشی و سرگرمی اجتناب ورزد. چرا کانون باید خود را از در آمدزاترین حوزه ادبیات کودک محروم کند؟ مگر قرار نیست کانون الگوی دیگران باشد. آیا هرج و مرجی که در حوزه آثار آموزشی و سرگرمی در بازار نشر میبینیم نتیجه نداشتن یک الگوی مناسب و هنرمندانه و خلاقانه در این زمینه نیست؟!
در آخر چنان که همه در جریان هستیم با اعلام انتصاب رییس جدید موج بزرگی در مخالفت به وجود آمد که البته نه مخالفت با شخص ایشان بلکه مخالفت با سیاستی بود که پیش از این امتحان خود را پس داده و نتایجی را به بار آورد که میدانیم.
در این جا من از همه صاحبنظران در این حوزه و از همه نویسندگان در حوزه کودک تقاضا میکنم کانون را تنها نگذارند. کما اینکه تا کنون هم چنین نشده است.
ارسال نظر