رئيس سازمان سينمايي باز هم از بايدهاي سينماي ايران سخن گفت
شما بايد اجرا كنيد يا اجنه و اشباح؟
رئيس سازمان سينمايي وزارت ارشاد مانند رئيسجمهور اين روزها مدام از لزوم تغيير سخن به ميان ميآورد، گويي فرد يا سازمان ديگري بايد اين تغييرات را ايجاد كند و وظيفه ايشان صرفاً سخنراني و بيان بايدهاست.
رئيس سازمان سينمايي وزارت ارشاد مانند رئيسجمهور اين روزها مدام از لزوم تغيير سخن به ميان ميآورد، گويي فرد يا سازمان ديگري بايد اين تغييرات را ايجاد كند و وظيفه ايشان صرفاً سخنراني و بيان بايدهاست. محمد مهدي حيدريان در تازهترين نطق خود در مراسم اختتاميه نخستين دوره جايزه پژوهش سينمايي در موزه سينما تأكيد كرده «اگر سينماي ايران به سرعت تغيير نكند در جهان حذف خواهد شد.» اما واژههاي سرعت و تغيير در صحنه عمل و نيز در رفتارها و تصميمات سينمايي به چشم نميآيد و تنها در حد حرف باقي مانده است. به این جمله توجه كنيد: «من هميشه سعي ميكنم نگاهم سيستماتيك و مبتني بر برنامه باشد» از دل اين حرف واقعاً چه آبي براي سينما و فرهنگ كشور گرم ميشود.
حيدريان اين بار نيز درست مانند روزهاي ابتدايي حضور در سازمان سينمايي از اعتقادش به نگاه سيستماتيك و مبتني بر برنامه سخن ميگويد ولي هنوز نه سيستم جديد و قابل ملاحظهاي از مجراي مديريت تقريباً يك ساله او ظهور يافته و نه برنامهاي كه واجد تغيير باشد، ارائه شده است. رئيس سازمان سينمايي از لزوم جهانيشدن سينماي ايران نيز سخن به ميان آورده، اما از ارائه و ترسيم مختصات رسيدن به آن حرفي به ميان نياوردهاست. او تأكيد كردهاست: «اگر امروز سينماي ايران نتواند به سرعت تغيير كند و با كيفيتي حرف بزند كه مخاطب جهاني آن را بفهمد، حذف خواهد شد.»
اين را يك مدير دهه شصتي ميگويد كه سينماي جشنوارهاي و ژانر مندرآوردي فلسفي و معناگرا به واسطه افكار او و دوگانه مديريتي انوار- بهشتي در همان دهه نضج زده و توسعه يافت؛ سينمايي كه نهتنها به دليل ضعف تئوريك مباني آن جهاني نشد بلكه تماشاگران وطني را نيز از سالنهاي سينما فراري داد. وي در حالي از ضرورت جهانيشدن سخن ميگويد كه هيچ طرح و برنامهاي ارائه نميدهد. گويي وظيفه او و دوستانش صرفاً سخنراني و ايدهپردازي است و اجراي امور بر عهده اجنه و اشباح است.
حيدريان با بيان اينكه سينما به طور دائم نو به نو ميشود، يادآور شد: «سيما زايشهاي جديدي را تجربه ميكند و امروزه به نظرم، سينما در يكي از قلههاي رفيع قرار دارد، چون انقلابي بزرگتر از انقلاب صنعتي شكل گرفته كه انقلاب ديجيتالي است و از چگونه زندگي كردن تا چگونه راه بردن، همه را دستخوش تغييرات جدي قرار دادهاست و «اميدوارم ما هم زودتر در اين حوزه علم پيدا كنيم.» جالب است، مدير ارشد سينماي كشور صرفاً ابراز اميدواري ميكند كه در حوزه سينما علم پيدا كنيم، يعني او ايران را در وضعيت پيشاعلمي در عرصه سينما ميداند و با اين حال دم از جهانيشدن هم ميزند.
وي با اشاره به اينكه پژوهشگران در عصر كنوني اهميت زيادي پيدا ميكنند، عنوان ميكند: «ما بايد در كشور حدس بزنيم كه چه آيندهاي خواهيم داشت و بايد تعيين كنيم كه چه سهمي از سينما در دنيا بايد داشته باشيم و آن را مطالبه كنيم. فيلم ما بايد بتواند با شهروند جهاني ارتباط برقرار كند و اين وضعيت سينمايي ما كه سهل و سادهپسندي در مخاطب را رايج ميكند بايد تغيير يابد. اگر امروز نتوانيم به سرعت تغيير كنيم كه با كيفيتي حرف بزنيم كه مخاطب جهاني آن را بفهمد، حذف خواهيم شد. آمار استقبال از پرديسهاي سينمايي مؤيد اين است كه مردم صرفاً براي تماشاي فيلم به سينما نميآيند، بنابراين پژوهش و پژوهشگر بايد به سينما تلنگر بزند و آن را از خواب بيدار كند. همه ما بايد بيدار شويم و بتوانيم شهروند جهاني را حفظ و با او ارتباط برقرار كنيم. سينما نيازمند پژوهش است تا عقبماندگيهاي خود را جبران كند.»
اينكه رئيس سازمان سينمايي از آماري سخن ميگويد كه نشان ميدهد مردم (همين اقليت سينمارو) صرفاً براي فيلم ديدن به سينما نميروند هم در نوع خود قابل تأمل است، چون توضيحي تكميلي درباره اين گزاره گنگ ارائه نميكند. مردم دقيقاً براي چه چيز ديگري به سينما ميروند! اينكه او ميگويد سينما نيازمند پژوهش است، سخن كاملاً درستي است، اما سازمان سينمايي براي اين مهم چه گامهايي برداشته است؟
ارسال نظر