احمد مسجدجامعی-عضو شورای شهر تهران در روزنامه شرق نوشت: داستان فرهاد و عاشقانههای او در بیستون کرمانشاه به کمال میرسد و نظامی با معجزه انار و شوشه یا شاخه نورسته آن، آخرین بیتهای این داستان را به آغازی دیگر پیوند میزند.
احمد مسجدجامعی-عضو شورای شهر تهران در روزنامه شرق نوشت: داستان فرهاد و عاشقانههای او در بیستون کرمانشاه به کمال میرسد و نظامی با معجزه انار و شوشه یا شاخه نورسته آن، آخرین بیتهای این داستان را به آغازی دیگر پیوند میزند:
چو بشنید این سخنهای جگرتاب
فراز کوه کرد آن تیشه پرتاب
سنان در سنگ رفت و دسته در خاک
چنین گویند خاکی بود نمناک
از آن دسته برآمد شوشه نار
درختی گشت و بار آورد بسیار
از آن شوشه کنون گر نار یابی
دوای درد هر بیمار یابی
تهران در کهنترین متون به داشتن انارهای شیرین و آبدار معروف بوده است: ابن بلخی و سمعانی که هر دو در اوایل قرن پنجم قمری آثار خود را نوشتهاند، به انار تهران و مرغوبیت آن اشاره کردهاند و پیش از آن نیز از این قبیل اشارهها در آثار جغرافیایی و تاریخی باز هم دیده میشود. مثلا گفتهاند که از انارهای ری برای هارونالرشید، خلیفه مقتدر عباسی، خراج یا تحفه میبردند. در سفرنامههای ناصرالدینشاه نیز مقایسهای میان انار کن و سمنان و مرغوبیت انار تهران شده است.
یکی از میوههای معمول در باغچههای خانههای تهران در کنار توت، خرمالو و انگور، درخت انار بود. به باور برخی از اهالی نارمک، نام این محدوده به دليل باغهای انار آن، انارمک بوده است که نمونهای از آن، سالها پیش در بوستان پلیس فعلی و اطراف کوشک باغ ارباب هرمز وجود داشته اما این کوشک با بازسازی درست و بجا، تبدیل به خانه گرافیک شده است. باغ انار دیگری در محدوده قلهک درهکن وجود داشت که دیگر اثری از آن نیست. باغ انار دیگری نیز در محدوده شهرک گلستان امروزی وجود داشت که سنگ و سیمان و آسفالت و ماشین جای آن را گرفت.
در حریم منطقه چهار در زمینهای ارباب کیخسرو شاهرخ، در نزدیکی قبرستان زرتشتیها، هنوز باغ انار بزرگی هست که همچنان آباد و برقرار است و انارهای درشت، یادآور آن چیزی است که بهعنوان میراث طبیعی تهران در متون کهن از آن یاد شده است. در منطقه ١٤ نیز بقایای باغ وثوقالدوله به چشم میآید که پیشترها با قناتی که مصب آن در اوین بود، آبیاری میشد و نزد اهالی به باغ اناری مشهور بود.
بعدها آب قنات را منحرف کردند و اکنون از آن همه سرسبزی و خرمی باغ جز چند درخت توت و ساختمان اربابی چیزی باقی نمانده است. در بخش نخست سریال شهرزاد که با بازی یگانه استاد علی نصیریان همراه بود، این عمارت لوکیشن خانه بزرگآقا بود. در محله ونک در بوستان مختاری، امروز بیش از صد اصله درخت انار مثمر در کنار توت، شاتوت، خرمالو، انگور و انجیر وجود دارد. در باغ مستوفی، در کنار همان بوستان نیز دهها اصله درخت انار بارور در کنار یکدیگر هنوز پابرجاست که در تهرانگردی منطقه سه از آن بازدید شد.
در تهران، در خیابان نواب، چهارراه اناری هم هست که این روزها فقط نامی از آن باقی مانده است. با این همه سوابق، دیگر از انار تهران خبری نیست و دوستی میگفت از تهران چه مانده که شما توقع انار از آن دارید؟ یاد اثری از مسعود بخشی میافتم که همین سخن دوستم را در قالب گزارشی تصویری در فیلمی پرجاذبه درباره مشکلات ناشی از توسعه سریع و بیقاعده پایتخت بیان کرده است؛ «تهران انار ندارد». بههرحال، هنوز هم میتوان بعضی خاطرات این شهر را زنده نگاه داشت.
چندان دشوار نیست که بوستانی را در یکی از مناطق تهران با سابقه باغ اناری به این کار اختصاص دهیم، بر نهالهای آن بیفزاییم و این باغ اناری را با محصولات وابسته به انار و حتی محصولات فرهنگی، هنری و ادبی زینت دهیم و به زیبایی و طراوت شهر کمک کنیم. در میان هنرمندان معاصر، علی حاتمی با انار نسبتی نزدیک داشت و بیش از بقیه به سنتهای ایرانی پایبند بود. در فیلمها و سریالهای ماندگار و زلال او ازجمله هزاردستان به شکلهای مختلف انار حضور دارد. سهراب سپهری، انار را بارها در نقاشیهای خود به تصویر كشيده است؛ همچنین در عکسی که از خودش گرفته در دستش انار است. سهراب علاوه بر آنکه زاده کاشان بود و با درختان انار انس داشت، زمانی در اداره مبارزه با آفات کشاورزی هم کار میکرد و جالب است که وقتی برای دفع ملخ به یکی از مزرعههای زادگاه خود رفته بود، کوشش میکرد ملخها را زیر پا له نکند.
زندهنام جلال خسروشاهی، که خود شاعر و نویسنده و مترجمی زبردست بود و با سهراب دوستی صمیمیاي داشت، خاطره مشابهی از اندوه سهراب برای ازبینرفتن سوسک تعریف میکرد و این ماجرا در بین اهالی ادب و هنر به خاطره «شب سوسکی» مشهور است. هرچند در جزئیات با تعریف او تفاوتهایی پیدا شده و کار به آزردگی او از شکستهشدن دستوپای بلورین سوسکها و نبودن بیمارستانی برای مداوا و شکستهبندی دست و پای آنها کشیده است. حالا که سخن از سهراب به میان آمد، مناسب است که یاد انار تهران را با شعر زیبایی از انارانههای او تجدید کنیم:
من اناری را میکنم دانه
به دل میگویم: خوب بود این مردم
دانههای دلشان پیدا بود! امروز جای جشنواره انار را خالیتر از همیشه میبینیم. یلدا خجسته باد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر