جدایی از دولت روحانی نه، محدودیت آری!
برخی تحلیلگران سیاسی، اسحاق جهانگیری و نسبتش با دولت دوازدهم را به مثابه نسبت جریان اصلاحات با دولت دوازدهم تعریف میکنند. آنها معتقدند همانطور که روحانی در دولت دومش از اختیارات جهانگیری کاست، رابطهاش را نیز با اصلاحطلبان کمتر کرد.
به نظر شما چه اتفاقی افتاد که آقای روحانی در دولت دوم خود تصمیم گرفت اختیارات آقای جهانگیری را نسبت به دولت اول کم کند یا کمتر از توان مدیریتی او در عرصه اجرایی بهره گیرد. برخی میگویند آقای جهانگیری باید در دولت تا آخر بماند و اگر میخواهد برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ بیاید بهتر است از جایگاه معاون اول رئیسجمهور با اشراف کامل بر آمار و ارقام به این عرصه ورود کند، عدهای هم میگویند خیر چون افق روشنی از فعالیت اقتصادی دولت نیست و آقای جهانگیری هم الان فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی است، اگر بماند باید خودش جوابگوی عملکرد اقتصادی دولت باشد، پس بهتر است الان بیرون بیاید تا بگوید «زاویهاش نسبت به رویکرد اقتصادی دولت مشخص است و در ۱۴۰۰ از یک موضع منتقد وضع موجود وارد عرصه انتخابات شود»، به نظر شما آقای جهانگیری به کدام توصیه عمل خواهد کرد؟
خیلیها میگویند اطرافیان آقای روحانی نیز تمایل دارند از جریان اصلاحات فاصله بگیرند، حتی آمدن آقای واعظی به ریاست دفتر رئیسجمهور چنین پیامی داشت چون خیلی از هماهنگیهای درون دولت را که وظیفه معاون اول است دیگر آقای واعظی انجام میدهد، در واقع از رفتار اطرافیان آقای روحانی اینطور نتیجهگیری میتوان کرد که آنها به نوعی تمایل دارند آقای جهانگیری را به درب خروجی دولت هدایت کنند، آیا شما نیز چنین تصوری دارید که فارغ از خود آقای روحانی، اطرافیان او نیز چنین نگاهی را دنبال میکنند؟
واژه اطرافیان خیلی مبهم است که منظور کیست.
بهطور مشخص حزب اعتدال و توسعه.
من فکر نمیکنم آنها خیلی الان مایل باشند که آقای جهانگیری از دولت جدا شود اما مایل هستند اختیارات او محدود شود که این کار شده ولی اینکه بخواهند کاری کنند که آقای جهانگیری از دولت برود، فکر نمیکنم برای دولت خیلی اتفاق خوبی باشد بنابراین بعید است چنین هدفگذاریای داشته باشند. برای آنها همین که اختیارات آقای جهانگیری را محدود کردند کافی است ولی اینکه آقای جهانگیری را بخواهند بدرقه و از دولت خارج کنند، این کار را انجام نمیدهند چون این اتفاق خوبی برای آقای روحانی نیست. فکر نمیکنم آقای روحانی چنین تصمیمی را داشته باشد، اگر چنین تصمیمی داشت، در همان مقطع چینش کابینه که آقای جهانگیری میخواست جدا شود آقای روحانی اجازه میداد این اتفاق بیفتد اما در آن زمان تلاش شد که چنین اتفاقی نیفتد.
خود آقای جهانگیری را چطور شخصیتی میبینید، برخی افراد اینطور هستند که برای خودشان سعی میکنند ظرفیتسازی کنند، برخی نیز دستورالعملی کار میکنند یعنی منتظرند ببینند مسئول مافوق چه میگوید، بر همان اساس اقدام کنند اما تا زمانی که مافوق نخواهد در اتاقشان میمانند و منتظر اتمام ساعت کاری میشوند تا به خانه بروند. آقای جهانگیری چطور شخصیتی است؟
تلفیقی از این دو، آقای جهانگیری بالاخره شخصیتی مستقل برای تصمیمگیری دارد اما از آن طرف شخصیتی است که کار تشکیلات کرده، بنابراین از تصمیمات راهبردی تشکیلات تبعیت میکند. به ویژه آنکه خودش نیز در اتخاذ آن تصمیمات دخالت داشته باشد، ولی اینکه بگوییم او یک سربازی است که برایش تصمیم گرفته میشود، خیر، من این حالت را قبول ندارم.
اگر بخواهد همین سیر ادامه پیدا کند، در مدیریت حوزه اقتصادی دولت، آقای نهاوندیان نقش بیشتری ایفا کند و در حوزه هماهنگیهای درون کابینهای آقای واعظی اختیارات بیشتری داشته باشد، آن وقت جایگاه آقای جهانگیری در کسوت معاون اول رئیسجمهور به یک جایگاه نمادین و بدون هیچ اختیاراتی تبدیل شود، آیا آقای جهانگیری کسی است که چنین وضعیتی را بپذیرد؟
خیر، عرض کردم احتمال جدا شدن او وجود دارد و یکی از اتفاقاتی که میتواند منجر به این اتفاق شود، آن است که او احساس کند واقعا هیچ نقشی در دولت دوازدهم ندارد و صرفا باید پاسخگو باشد. بعید میدانم آقای جهانگیری چنین شرایطی را خیلی تحمل کند.
به نظر شما حزب کارگزاران چه رویکردی دنبال میکند؟ اخیرا چهرههایی از کارگزاران گفتند کار درستی نیست که اختلافات بین رئیسجمهور و معاون اول بزرگنمایی شود، آنها خیلی تلاش دارند که آقای جهانگیری در داخل کابینه بماند، از طرفی بعضی چنین نگاهی ندارند و میگویند آقای جهانگیری باید از کابینه خارج شود، نفع اصلاحطلبان در چیست؟ اینکه آقای جهانگیری در دولت بماند یا آنکه از کابینه خارج شود؟
این مخصوص کارگزاران نیست. الان کل جریان اصلاحطلب با این پرسش مواجه است و این به استراتژی جریان اصلاحات در مقابل دولت دوازدهم برمیگردد که بخواهد چه موضعی را بگیرد. جریان اصلاحات به صورت رسمی هنوز تصمیمی نگرفته که سهم خودش را از دولت آقای روحانی جدا کند و بهعنوان یک منتقد تمام عیار در مقابل دولت آقای روحانی بایستد؛ فعلا دارد کجدار و مریز عمل میکند، یعنی از یک طرف همچنان دولت آقای روحانی را تایید میکند و از یک جهت یکجاهایی سعی میکند چهره انتقادی نسبت به تصمیمات و کارآمدی آقای روحانی داشته باشد. اگر شرایط به سمتی برود که این ناکارآمدیها بیشتر شود و جریان اصلاحات به این ارزیابی برسد که دیگر از عهده همراهی و حمایت برنمیآید، فکر میکنم آنها سهم خودشان را از دولت آقای روحانی جدا میکنند، جریان اصلاحات به تجربه ثابت کرده و نشان داده که یک جریانی با موضع ثابت و پایدار نسبت به حمایتهایش نیست، یعنی نوسانات موضعگیریهای جریان اصلاحات در طول دوران حیاتش زیاد بوده است، یادمان نرفته که نسبت به آقای هاشمی چه رفتاری داشتند یا نسبت به سیاستهای اقتصادی، سیاست خارجی و سیاستهای فرهنگی کشور چه مواضعی اتخاذ کردند،
در همه اینها یک افراط و تفریطهای عجیب و غریبی وجود داشت که هیچ کدامشان ثبات نداشت. بنابراین در این مقطع هم چون به اصطلاح آینده را ارزیابی میکنند تا ببینند چه رویکردی به نفعشان خواهد بود، هرچه به نفعشان باشد، همان را عمل میکنند. اگر به نفعشان باشد کنار آقای روحانی بایستند، میایستند، اگر احساس کنند از ایستادن کنار روحانی دارند زیان میکنند، از آقای روحانی هم عبور میکنند، یعنی چنین استعدادی بهطور جدی در جریان اصلاحات وجود دارد.
آیا آقای جهانگیری نماد جریان اصلاحات در داخل دولت آقای روحانی است که بگوییم اگر او داخل دولت بماند یعنی جریان اصلاحات همچنان با آقای روحانی همراه است و اگر خارج شود، تلقی این باشد که جریان اصلاحات از آقای روحانی جدا شده است؟
نظر کاربران
شنای که داری درمورد1400صحبت میکنی مگه همین حالا چه کار کرده خودش میگوید گران نباشید عوض این جور مسایل باید کارهایی کرد که من نمیدانم خداشما را نگه داره قبول باشه برای شما
بره خوب مگه چی میشه بهتر
دغدغه مردم چیه،دغدغه اینا چیه!
بابا جان،همه ما،چه فقیر چه غنی،باید زیر یه متر خاک دفن بشیم اینقدر دنبال قدرت و صندلی نباشید!