دِین تهران به مردم ایران
تهران تا پیش از پایتخت شدن، شهر کوچکی بود که تنها پانزده هزار نفر جمعیت داشت بیراه نیست اگر بگوییم تهران را همه اقوام ایران در طول دو قرن گذشته با هم ساخته اند. زمان زیادی نگذشته از روزی که جسد هفت هزارساله زنی در منطقه مولوی کشف شد و تهران از سکونتگاهی که از سده هفتم هجری قمری شناخته می شد، تبدیل شد به زیستگاهی با عمری چندهزار ساله.
تهران که می گویند این جاست
آمده است که پیش از حصارکشی دور تهران، گروهی از اهالی ری به آن کوچ کرده و در آن جا ساکن شده بودند؛ اما می توان اولین مهاجرت بزرگ به تهران را در دوره آقامحمدخان و زمانی دانست که لشکریانش ایالت فارس را تصرف کردند. آن طور که نوشته اند در آن زمان دوازده هزار خانواده لر را از فارس به تهران کوچ می دهند. پژوهشگرانی که درباره ساختار اجتماعی تهران مطالعه کرده اند، معتقدند آقامحمدخان قاجار از اساس تهران چند هزار نفری را به سبب نزدیکی به استرآباد و مازندران که موطن ایل قاجار بود، همچنین به سبب اقامت ایل های هواخواه خود، به ویژه افشارهای ساکن در ساوجبلاغ و عرب های ورامین، به پایتختی برگزید و دستور داد «مهندسان، بنایان، نجاران و سنگ تراشان مهارت پیشه را از دارالسلطنه اصفهان به دارالسلطنه طهران» بیاورند.
پس از آقامحمدخان و در دوران سلطنت شاهان دیگر قاجار، با آمدن گروهی از اعیان و اشراف شهرهای دیگر به تهران و مهاجرت مردم ایالات و ولایات مختلف ایران و سرزمین های متصرفه به تهران و برقراری روابط خارجی و ایجاد سفارتخانه های کشورهای مختلف، شهر تهران گسترش یافت و به صورت جامعه ای شهری درآمد. در سال ۱۲۶۹ هجری قمری، تهران به پنج محله ارگ، عودلاجان، بازار، سنگلج و چال میدان در داخل شهر و نیز آبادی هایی بیرون دروازه های تهران تقسیم می شد. هر یک از محله ها، به جز محله ارگ، بنابر موقعیت خاص شان گذرها، پاتوغ ها و کوچه هایی را در بر می گرفت که میان آنها نیز اسامی مهاجران شهرهای دیگر به چشم می خورد؛ مثل کوچه خراقانی ها در محله بازار یا کوچه افشارها در سنگلج یا کوچه قرقانی ها در گذر افشارها، کوچه عرب ها در گذر دباغخانه و کوچه ترکمان ها در گذر پایین. همچنین کوچه کرمانی ها و کوچه قمی ها در گذر پایین در محله سنگلج.
در آماری که عبدالغفار نجم الدوله هفده سال بعد در 1286 ق داده، جمعیت تهران پراکنده در محله های ششگانه جمعا 155 هزار و 736 تن بوده که از این تعداد 8480 نفر سپاهی و بقیه رعیت بوده اند. رعیت از طایفه قاجار، اصفهانی، آذربایجانی، کاشانی، شیرازی، عرقی و مانند آن ها ترکیب شده بود که شمار کاشانی ها بیش از دیگران بود. در همان سال ارگ کوچک ترین محله تهران بود و در آن به جز خانواده سلطنتی و صدراعظم و رعیت، برخی از امرا، خوانین، علما و فضلا نیز زندگی می کردند. در همین محله ترکمن ها نیز سی و سه باب خانه داشتند و شماری از ارامنه هم در آنجا خانه داشتند.
اجرای مراسم زورخانهای در جشن نوروز در میدان ارگ تهران
اقوام در تهران چکاره بودند
در سال 1306 خورشیدی، 202 نوع شغل مشخص در تهران فعال بود و در سرشماری سال 1311 خورشیدی جمعا 334 شغل گوناگون در تهران دایر بود. دسته بندی این مشاغل از این قرار بود: 151 صنعت و حرفه، چهار پیشه حمل و نقل، 163 پیشه مربوط به کسب و تجارت و شانزده شغل متفرقه مانند کمپانی بیمه، کلوپ ورزشی، مسافرخانه، سینما، تئاتر، مطب، کارخانه چراغ برقی و مانند آن ها. اعضای هر یک از حرفه های قدیم تهران معمولا از صاحبان حرفه یک یا دو شهر بودند؛ مثلا اعضای صنف خباز تهران بیشتر مشهدی و قمی بودند. مازندرانی ها کار و کاسبی را با کیسه کشی حمان یا حلاجی و لحاف دوزی در تهران آغاز می کردند و پس از چندی گرمابه می خریدند و گرمابه داری می کردند، یا به خرید و فروش و تجارت پشم و پنبه می پرداختند.
تهران تا پیش از پایتخت شدن، در سال 1164 خورشیدی، شهر کوچکی بود که تنها پانزده هزار نفر جمعیت داشت. پس بیراه نیست اگر بگوییم تهران را همه اهالی و همه اقوام ایران در طول دو قرن گذشته با هم ساخته اند. اگر به نتایج سرشماری ها نگاهی بیندازیم خواهیم دید که در تهران امروز آذربایجانی ها دومین گروه بزرگ قومی تهران پس از اقوام فارسی زبان هستند. فارس ها- یعنی اهالی همه شهرهای فارس زبان ایران همچون اصفهان و شیراز و مشهد و یزد و کرمان و...- بیش از شصت درصد جمعیت تهرانند. آذری های تهران حدود بیست و پنج درصد جمعیت این شهر را تشکیل می دهند که در سراسر کلانشهر تهران پراکنده اند.
با این حال هنوز محله هایی که نامگذاری اش را هم آذری ها انجام داده اند، در تهران وجود دارند؛ مثل یاخچی آباد. بعد از آن ها براساس سرشماری های موجود مازندرانی ها با دو میلیون نفر جمعیت سومین قوم بزرگ تهران را تشکیل می دهند. گیلک ها، لرها، کردها، عرب ها و افغان ها هم هرکدام سهمی از جمعیت تهران امروز را مال خود کرده اند. گفته می شود بیشتر از نیمی از ساکنان تهران در دو نسل اخیر به تهران مهاجرت کرده اند و این یعنی پایتخت پیر ما دارد نسل سوم این مهاجران را در خود پرورش می دهد. نسل نویی که دیگر خود را اهل این شهر می دانند و به آن تعلق خاطر دارند. و به نظر می رسد در پی ساختن شهر بهتری هستند.
پی نوشت:
عمده اطلاعاتی که در این نوشته آمده، برگرفته از مقاله «تهران» از جلد شانزدهم «دانشنامه بزرگ اسلامی» است.
ارسال نظر