«احتمال باران اسيدي» فيلمي از بهتاش صناعيها، اين روزها در شبكه خانگي پخش شده و در اختيار همگان قرار گرفته است.
روزنامه شرق: «احتمال باران اسيدي» فيلمي از بهتاش صناعيها، اين روزها در شبكه خانگي پخش شده و در اختيار همگان قرار گرفته است. اين فيلم كه در چند جشنواره بينالمللي حضور داشته و با استقبال هم مواجه شده است، نظر پرويز دوايي، نويسنده و منتقد نامدار سينمايي كشورمان را كه سالهاست در پراگ زندگي ميكند، جلب كرده است. دوايي به هر فيلمي نميپردازد، مگر رأي و نظرش را جلب كرده باشد و او این بار درباره فیلم «احتمال باران اسیدی»خطاب به صناعيها نامه ای نوشت که از سوی کارگردان به طور اختصاصی در اختيار روزنامه «شرق» قرار گرفت.همچنين درباره اين فيلم نيز با كارگردانش گپي زدهايم كه در ادامه ميخوانيد.
چه شد كه آقاي دوايي چنين نامهاي را براي شما فرستاده است؟
درواقع ایشان زمانی که فیلم من در فستیوال پراگ نمایش داشت، موفق نشده بودند فیلم را ببینند و از من خواسته بودند که یک نسخه دیویدی فیلم را برایشان بفرستم. کمی بعد یک نسخه از دیویدی فیلم را از طریق دوستی در پراگ برای آقای دوایی فرستادم و ایشان هم بعد از تماشای فیلم آن نامه را برای من فرستادند. باید بگویم نامه را که دیدم واقعا غافلگیر شدم؛ نامهای دستنویس با نثری مثالزدنی که فقط از او سراغ دارم؛ نثری با جزئیات نگارشی بسیار. پرانتزها، گیومهها و ویرگولهایی که همه در تلاشاند تا افکار چندلایهاش را منتقل کنند. معمولا نامههایش را دستی مینویسد و همسرش آنها را برایش تایپ میکند، ولی اینبار چنین نبود. نامه اسکن و سپس ایمیل شده بود. نتوانستم مقاومت کنم، با کمی پرسوجو شماره موبایلش را در پراگ پیدا کردم و با او تماس گرفتم. تماس تلفنی ما بیش از نامه برایم غرورآفرین بود. کسی که با نقدها و ترجمههایش عاشق سینما و ادبیات شده بودم، حال مرا تحسین میکرد. از او خواستم که اجازه دهد نامه را منتشر کنم، پرسید چرا؟ گفتم میخواهم همه کسانی که به اتهام «سیاهنمایی» و «تلخی» جلوی اکران فیلم را میگرفتند و بعد در مهجورترین
و محدودترین شکل ممکن مجوز اکرانش را دادند و دو سال تلاش میکردند که فیلم وارد شبکه نمایش خانگی نشود، بدانند که فیلم ما سیاهنمایی نیست. «گرمی و صمیمیت» درش هست. مفاهیمی مانند «دستِ یاری» و «بیا سوتهدلان گرد هم آییم» درش هست... «امید» درش هست...؛ همان چیزی که در مدیریت آقایان نیست، هرچند که شعارش را میدهند... مکثی کرد و گفت: «اشکالی ندارد. هرچند که سالهاست نظر رسمی راجع به فیلمی ندادهام، ولی اگر این نامه میتواند نگاهی را تغییر دهد منتشرش کن».
فيلم احتمال باران اسيدي وارد شبكه خانگي شده كه دوران اكرانش را پشتسر گذاشته است و درعينحال استقبال در كشورهاي مختلف را پيشرو داشته، اما اين استقبال چه تفاوتي با اقبال در ايران داشته است؟
درباره مخاطبان باید بگویم خوشبختانه، چه در داخل و چه در خارج از کشور مخاطبان ارتباط یکسان و بسیار خوبی با فیلم برقرار میکنند و این از تجارب ارزشمند فیلم اول برای من بود. بههرحال این فیلم در جشنوارهها و کشورهای متعددی به نمایش گذاشته شد. اینکه در کشورهای مختلف و با فرهنگها و زبانهای گوناگون، همه، حرف اصلی و دغدغه فیلم را متوجه میشوند و با شخصیتهای فیلم همذاتپنداری میکنند برای من خیلی ارزشمند بود. در مورد انتشار نسخه نمایش خانگی و اینترنتی هم باید بگویم که واقعا غافلگیرکننده بوده؛ انگار که فیلم تازه متولد شده یا زندگی جدیدش را آغاز کرده است. فیلم در کمتر از دو ماه نزدیک به ١٠هزاربار فقط از سایتهای مجاز دانلود شده و این برای یک فیلم مستقل و غیرتجاری مثل «احتمال باران اسیدی» یک موفقیت محسوب میشود. دیویدی فیلم هم در همین زمان کوتاه دوبار تجدیدانتشار پیدا کرده است. این نشان میدهد که فیلم به مرور مخاطبان خودش را پیدا کرده و خواهد کرد. در اینجا لازم است یک تشکر هم از مدیران گروه «هنر و تجربه» بکنم که با وجود امکانات کم، در مدت اکران دوساله این فیلم تمام تلاش خود را برای بیشتر و بهتر دیدهشدن آن
کردند. هرچند که با سالنها و سئانسهای محدود کار سختی به نظر میرسید.
چرا در بيشتر كارها، شما و مريم مقدم با هم همكاري ميكنيد و اين همكاري چگونه شكل گرفته است؟
همکاری با مریم برای من لذتبخش است. اصولا کارکردن با کسی که از نظر سلیقه، جهانبینی و زیست هنری با تو مشترکات زیاد داشته باشد بهترین نوع همکاری است. حال اگر این فرد یار زندگی تو باشد که طبیعتا جذابتر هم میشود. ما این شانس را داریم که ساعتها و روزها و ماهها درباره کارهایمان با هم صحبت کنیم یا بر سر اختلافسلیقهمان در موردی خاص با هم کلنجار برویم. به نظرم هر اثر هنری از دل ساعتها چکشکاری ذهنی زاییده میشود و ما این امکان را داریم که هردویمان ذهنهای یکدیگر را چکشکاری کنیم و ایدههایمان را قوام بدهیم، البته این به آن معنا نیست که قرار است همیشه با هم کار کنیم، بلکه هرکدام کارهای مستقل خودمان را هم داریم، ولی تلاشمان این است که تا جای ممکن، ایدههای مشترکمان را به نتیجه برسانیم.
نامه پرویز دوایی به بهتاش صناعیها پس از تماشای فیلم «احتمال باران اسیدی»:
آقای صناعیهای عزیز
سلام. فیلم «احتمال باران اسیدی» شما را دیدم و دوست داشتم. به گمانم فیلم خوبی است («به گمان بنده» یعنی با معیارها و فکر و سلیقه بنده) و هرقدر هم که از زمانِ دیدنش بیشتر دور میشوم، انگار که بیشتر و عمیقتر و گرمتر در آدم جا میافتد... بله فیلم «گرم»ی است، علیرغم ظاهر آرام و ریتم کند و دنیای کوچک و آدمهای محدودش. خیلی میترسیدم که جزء فیلمهای شدیدا «هنری» و «نمایشی» روز باشد که خط قصه را میشکنند و زمان حال و گذشته و تصور و واقعیت را قاطی میکنند و درمجموع قصد انگشتبهدهانکردن بیننده را دارند. ولی فیلم ساده و صریح و صمیمی شما این خصوصیات را نداشت و درعوض پشت آدمهای اکثرا کمحرف و قصه ظاهرا اندکش، «مایه» (و یا «درونمایه»)ی اساسی و مهمی بود به نظرم: «بیا سوتهدلان گرد هم آییم...» و این پیوند آدمهای به ظاهر نامتجانس در این دنیای محدود، انگار که به یک راه نجات برای اینجور آدمها (و یا هر آدمی) اشاره دارد، که معنی «دست یاری» باشد...
انتخاب شخصیتها بسیار خوب است و بازیهای آنها (که واقعا «بازی» نیست) درجه اول و برخوردار از ظرافتهایی- مثل سراسر فیلم- بیتظاهر و زیبا است و فیلم- بااینهمه- از جامعه (و اظهارنظر تلویحی نسبت به آن) جدا نیست...
به شما و همه دستاندرکاران فیلم باید درود فرستاد و برایتان توفیق آرزو کرد. برای آن دخترخانم (مریم مقدم) در برابر دیگران، بهخاطر بازی ظریف و سناریوی سنجیدهای که درش دست داشتهاند و البته در رأس همه به شما و سهمگذارهایی که این بساط را بهپا کرده و راه انداختهاند... فیلم را باز خواهم دید. برایتان توفیق آرزو دارم و امیدوارم که فیلم (علاوه بر جوایز) حتما نزد عامه هم مقبول بیفتد...
با ارادت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر