پیامد اقدامات غیرعاقلانه بن سلمان برای ایران
رویداد ۲۴ به نقل از ایندیپندنت نوشت: محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان بیتردید مرد سال خاورمیانه است اما تأثیرگذاری زیاد او بیشتر ناشی از شکستهایش است تا موفقیتهایش. وی در هموار کردن مسیر خود برای رسیدن به تخت پادشاهی که با حذف مخالفان داخلی و خارجی خاندان سلطنتی همراه بوده، متهم به پیروی از عقاید سیاسی ماکیاولی است.
این ولیعهد جوان دوباره و دوباره دست به مخاطراتی در سطح خارجی میزند که دقیقاً برعکس آنچه به ارث برده را کسب میکند. زمانی که در اوایل سال ۲۰۱۵ پدر وی پادشاه عربستان شد، او از نیروهای مخالف در سوریه حمایت کرد که تا حدودی هم موفقیتآمیز بود اما باعث تحریک و مداخله نظامی تمامعیار روسیه شد که در عوض منجر به پیروزی بشار اسد شد. حدوداً در همان دوره بود که محمد بن سلمان مداخله نظامی عربستان در جنگ داخلی یمن را بیشتر بهصورت حملات هوایی آغاز کرد. این اقدام «عملیات طوفان قاطعانه» نام گرفت اما با گذشت دو سال و نیم، این جنگ هنوز ادامه دارد، منجر به مرگ ۱۰ هزار نفر شده و دستکم هفت میلیون یمنی را به مرز قحطیزدگی رسانده است.
این ولیعهد سعودی سیاست خارجی عربستان را بر مخالفت خشونت طلبانه علیه ایران و متحدان منطقهای آن متمرکز کرده اما بازتاب سیاستهای او باعث افزایش نفوذ ایران شده است. دشمنی با قطر که طی آن عربستان و امارات نقش اصلی را داشتند، منجر به اعمال محاصرهای شد که از پنج ماه پیش همچنان ادامه دارد. مشکل با قطریها این بود که آنها از گروههایی از نوع القاعده حمایت کرده و با ایران در ارتباط بودند. نتیجه مستقیم کمپین ضدقطری این بود که این کشور کوچک اما بهشدت ثروتمند را به آغوش ایران فرستاد.
روابط عربستان با دیگر کشورها نیز بر مبنای احتیاط، محافظهکاری و حفظ وضع موجود بود. اما امروز رفتار آن دیوانهوار، غیرقابلپیشبینی و اغلب غیرسازنده است: نگاهی به اتفاق عجیب ماه نوامبر بیندازید، زمانی که سعد الحریری، نخستوزیر لبنان به ریاض احضار شد، اجازه خروج نیافت و مجبور به استعفا شد. هدف از این اقدام از دیدگاه عربستان، تضعیف حزبالله و ایران در لبنان بود، اما در عمل موجب تقویت آنها شد.
آنچه در تمامی این اقدامات عربستان مشترک است، این است که همه آنها بر اساس یک فرض ساده لوحانه مبنی بر این «بهترین سناریو» به ناچار به دست خواهد آمد، بنا شدهاند. هیچ «پلن بی» در این میان وجود ندارد، حتی «پلن اِی» کاملی هم ندارند: عربستان خیلی ساده وارد درگیریها و تقابلهایی میشود که هیچ ایدهای در مورد چگونگی پایان دادن به آنها ندارد.
شاید بن سلمان و مشاورانش اینطور تصور کنند که به واسطه حمایتی از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و مشاورش جرد کوشنر دریافت میکنند، چندان هم مهم نیست که یمنیها، قطریها و لبنانیها چه تصوری از آنها داشته باشند.
اما عربستان در حال دریافت این نکته است که حمایت کاخ سفید در این روزها مزایای بهمراتب کمتری نسبت به گذشته دارد. توجه ترامپ اندک است و عمده توجه او به سیاست داخلی آمریکا است. علیرغم توییت های حمایتگرانه ترامپ در مورد عربستان، دولت آمریکا در تقابل سعودیها با قطر یا تلاش برای استعفای حریری در لبنان، حمایت چندانی از این پادشاهی نکرد.
این خود عربستان -و نه رقبای آن- است که منزوی میشود. توازن سیاسی قدرت در منطقه طی دو سال اخیر به ضرر این کشور تغییر کرده است. بخشی از این مسئله به قبل از ترفیع جایگاه محمد بن سلمان برمیگردد: در سال ۲۰۱۵ آشکار شد که ترکیب دولتهای سنی به سرکردگی عربستان، قطر و ترکیه در تغییر رژیم در دمشق شکست خوردهاند. این گروهبندی قدرتمند از هم پاشیده و ترکیه و قطر به محور ایران-روسیه نزدیک شدند.
اگر آمریکا و عربستان قصد داشتند که اقدامی در مورد این صفآرایی جدید انجام دهند، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر کشورها در خاورمیانه به مرحله تشخیص برندگان و بازندگان رسیدهاند و نمیخواهند در طرف بازنده باشند.
نظر کاربران
خیلی چرت و پرت گفتید