عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: چند روزي است كه فرياد مدير مسوولان مطبوعات بلند شده است؛ فريادي از گراني و نبودن كاغذ. زماني بود كه تيراژ روزانه مطبوعات ايران چندين برابر امروز بود و به بهار مطبوعات مشهور بود و هر كس خود را با روزنامهاي تعريف ميكرد و آن را زير بغل ميزد و بسياري نيز چند روزنامه را مطالعه ميكردند.
عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: چند روزي است كه فرياد مدير مسوولان مطبوعات بلند شده است؛ فريادي از گراني و نبودن كاغذ. زماني بود كه تيراژ روزانه مطبوعات ايران چندين برابر امروز بود و به بهار مطبوعات مشهور بود و هر كس خود را با روزنامهاي تعريف ميكرد و آن را زير بغل ميزد و بسياري نيز چند روزنامه را مطالعه ميكردند.
اگر در آن دوره عرضه كاغذ با مشكلي مواجه ميشد، به مسالهاي ملي و مهم تبديل ميشد، به ويژه آنكه جانشيني هم براي مطبوعات متصور نبود، ولي اكنون كه از آن تيراژهاي چند صدهزارتايي خبري نيست و شبكههاي اجتماعي نه تنها خود را به عنوان بديل مطبوعات نامزد كردهاند، بلكه مدتهاست كه قلمرو مهمي از آن را به تصرف خود در آوردهاند، كمبود كاغذ چه معنايي ميتواند بدهد؟
فراموش نكنيم كه مصرف كاغذ مطبوعات در سطح جهاني نيز كاهش يافته است، زيرا بسياري از روزنامههاي مهم و پرتيراژ بخش مهمي از خريداران و تيراژ كاغذي خود را با تيراژ الكترونيكي جايگزين كردهاند، پس علت واقعي كمبود كاغذ چه ميتواند باشد؟ واقعيت اين است كه اتفاقات مشابه در ايران را نميتوان در قالبهاي منطقي تحليل و اظهارنظر قاطع كرد. يك علت آن ميتواند رانت و فساد باشد كه در فضاي غيرشفاف اقتصادي منجر به چنين كمبودهايي ميشود. با همه اينها هدف از اين يادداشت چيز ديگري است.
بياييد فرض كنيم كه از همين فردا كاغذ مطبوعات را به اندازه كافي و حتي بيشتر از نياز در اختيار مطبوعات قرار دهند يا حتي قيمت آن را نيز كاهش دهند. در اين صورت انتظار داريم چه اتفاقي در كشور رخ دهد؟ حالت ديگر اين است كه عرضه كاغذ به كلي قطع شود و مطبوعات عملا بسته شوند، در اين حالت انتظار چه تحولي را داريم؟ در هر دو صورت از حيث كاركردهاي اصلي مطبوعات اتفاق خاصي رخ نخواهد داد زيرا كه يك علت مهم ضعف مطبوعات ايران، ناتواني و محدوديتهاي آنها در انجام و تحقق كاركرد نظارتي است، هنگامي كه نظارت نباشد مهمترين مشخصه مطبوعات وجود ندارد، در اين صورت مثل چراغي است كه نور ندارد و بود و نبودش چندان به چشم نخواهد آمد.
ما به عنوان روزنامهنگار كه دغدغه اصلي او بايد انجام وظايف حرفهاياش از جمله نظارت بر نهادهاي عمومي باشد، كمتر احتمال ميداديم كه در گفتوگو با يك ورزشكار به ويژه فوتباليست، از جهت انجام وظيفه اصلي به چالش كشيده شويم. آقاي علي كريمي در گفتوگو با «اعتماد» كه گزارش آن در ١٩ آذر منتشر شد، به گونهاي وارد مسائل شد كه در مقام روزنامهنگار بايد از ضعف و ناكارآمدي نظارتي خود متاسف باشيم.
اين گفتوگو درباره اظهارات آقاي علي كريمي عليه مقامات فعلي فدراسيون فوتبال است. گويي كه كريمي اقدامي نامتعارف انجام داده و بايد درباره اين اقدام خود پاسخ دهد. در حالي كه در يك جامعه سالم افشاگران فساد را نقد يا محكوم نميكنند و علت كارشان را مورد سوال قرار نميدهند. در جامعه سالم بيش از هر چيز به مفاد افشاگريهاي وي كار دارند. امروز كه برخي افشاگريها عليه قدرتمندان سينمايي هاليوود بيان ميشود، حتي كمتر كسي به اين سوال از افشاگران ميپردازد كه چرا اين همه دير؟ هرچند سوال بجايي است، ولي در درجه اول مفاد اين افشاگريها موردنظر است و با متجاوزان برخورد ميشود.
علي كريمي در بخشهايي از اين گفتوگو اظهار داشته است كه:
«من تا وقتي سوال داشته باشم از مديران فدراسيون ميپرسم. از مديران فدراسيون فوتبال سوال كردند كه آن كارتهاي هديه را براي چه كاري استفاده ميكرديد!... ما كه كارهاي در اين فوتبال نيستيم. ولي رسانهها چقدر پيگير پاسخ سوالات و ابهامات هستند؟ چرا نميروند از مديران فدراسيون سوال كنند كه پول قرارداد اسپانسر قبلي سازمان ليگ را چرا بعد از دو سال هنوز نتوانستهايد بگيريد؟ چرا مدام دنبال حرف زدن امثال علي كريمي هستيد؟ ما كه داريم حرفهايمان را ميزنيم و مردم هم لطف دارند متوجه سوالات و حرفهاي ما شدهاند.
چرا هيچ كسي مدام سوالات را از فدراسيون فوتبال تكرار نميكند تا مجبور به پاسخگويي شوند؟ اگر رسانهها سوال نميكنند كه بياييد بگوييد چرا؟ اگر سوال ميكنند و جواب نميدهند همين رسانهها بيايند تيتر بزنند و به مردم بگويند كه سوال پرسيديم آقايان تاج، كفاشيان و ساكت جواب ندادند! من اگر بحث دروغي را مطرح كردم چرا از من شكايت نكردند؟... چرا به پرونده بليتفروشي ورود كرد (منظور برنامه ٩٠ است) و كفاشيان را روي خط آورد اما به قرارداد اسپانسر قبلي سازمان ليگ نپرداخت؟ آيا واقعا مشكل اين فوتبال جادوگري است؟
چرا چند برنامه درباره جادوگري و بليتفروشي پخش شد اما هيچ آيتمي درباره خسارت ٦٩ ميليارد توماني كه به شركت اسپانسر قبلي سازمان ليگ از تبليغات محيطي داده شده است، پخش نشد؟... ايشان (وزير ورزش) دستور بدهند گزارش هيات نظارت وزارت ورزش از فدراسيون فوتبال را برايشان ببرند. من ميخواهم كه آقاي وزير اين گزارش را بدون هيچگونه مصلحتانديشي در خلوت خودش فقط يك بار مطالعه كند، همين!... وزير ورزش مشخص كند اگر اين گزارش مطلوب بود چرا چيزي درباره جزييات آن اعلام نشد. اگر غيرمطلوب بود و مشكل داشت چرا هيچ برخوردي صورت نگرفت و اين گزارش به مراجع مربوط ارجاع داده نشد... باز هم ميگويم اين رسانهها هستند كه بايد اين مسائل را به نمايندگي از مردم از تاج و كفاشيان و ساكت و ساير مديران فدراسيون بپرسند.
اين رسانهها هستند كه بايد بپرسند مجامع سالانه فدراسيون فوتبال چرا به صورت منظم در سال مالي مشخص شده در يك ماه خاص در هر سال برگزار نميشود! منتها بعضي از رسانهها چشمشان را به روي حقايق و واقعيتها بستهاند و حتي برخيها طوري وانمود ميكنند كه انگار ما بد هستيم و مديران خوب! اينجا بحث بد و خوب نيست! بحث شفافسازي است و تا وقتي رسانهها درباره فساد فوتبال و اتفاقاتي كه رخ ميدهد سوال نپرسند و مسوولان مجبور به پاسخگويي نشوند هيچ چيزي درست نميشود.»
به عنوان روزنامهنگار بايد دستها را بالا برد كه چرا گريبان فدراسيون فوتبال را در اين موارد به ويژه گزارش هيات نظارت وزارت ورزش نگرفتهايم؟ ما وظيفه داشتيم كه آن گزارش را پيدا و منتشر كنيم.
شايد در ميان كشورهاي اروپاي غربي هيچكدام به فاسدي ايتاليا نباشند، ولي اگر يكي از اين افشاگريها آنجا ميشد، پليس فورا فدراسيون فوتبال آنجا را پلمب ميكرد تا به ادعاها رسيدگي شود، همچنان كه پيش از يك تورنمنت مهم بينالمللي فوتبال اين كار را در ايتاليا انجام داد. ولي به نظر ميرسد كه در اينجا دچار اختلال عصبي شدهايم و به علل گوناگون تارهاي عصبي نظام اجتماعي ما از كار افتادهاند و هيچ دردي را به مغز گزارش نميدهند تا دستور لازم براي رفع آن را دريافت كنند. روزنامه اعتماد تيتر اين گفتوگو را چنين انتخاب كرد: «جادوگر متهم ميكند.» ولي ابهامي در آن وجود دارد. اينكه مقامات فوتبال را متهم ميكند يا روزنامهها و رسانهها را و شايد هم هر دو را؛ البته كه متهم كردن رسانهها مهمتر از متهم كردن مقامات فدراسيون فوتبال است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
اقای علی کریمی و اقای عبدی دست مریزاد و خداقوت .. این مملکت همین بینش و اگاهی رو کم داره .. خبرنگاران و خبرگذاریها ومطبوعات که باید رابط مردم با مسئولین باشن و دنبال مو از ماست بیرون کشیدن ، خودشون بهمراه ... شدن کلاف کرک ومو و رنگ ماست به تیرهگی گرویده !
نظر کاربران
دقیقا.باید رسوا کرد
اقای علی کریمی و اقای عبدی دست مریزاد و خداقوت .. این مملکت همین بینش و اگاهی رو کم داره .. خبرنگاران و خبرگذاریها ومطبوعات که باید رابط مردم با مسئولین باشن و دنبال مو از ماست بیرون کشیدن ، خودشون بهمراه ... شدن کلاف کرک ومو و رنگ ماست به تیرهگی گرویده !