روزنامه آرمان- احسان اسقایی: ترامپ مسلمانان را به استهزاء گرفت. او که با فرمان ضد مهاجرتش اولین هدفگیری را علیه مسلمان انجام داد در دومین اقدام بهرغم توصیه تمامی متحدانش در منطقه، سفارت آمریکا را از تلآویو به بیتالمقدس یعنی مکانی که جهانیان آن را برای پایتختی دولت مستقل فلسطین پذیرفته بودند؛ منتقل کرد. اقدامی که خشم بسیاری از کشورهای مسلمان حتی متحدان استراتژیک آمریکا در منطقه خاورمیانه و در جهان عرب و اسلام را شعلهورکرده است.
اروپاییها حتی قبل از کشورهای مسلمان به اتخاذ این تصمیم واکنش نشان دادند. بسیاری از تحلیلگران انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس را مانند ریختن بنزین برآتش خاورمیانه میدانند. برخی کارشناسان جهان عرب با توجه به موضعگیریهای حماس، جهاد اسلامی حتی فتح اعتقاد دارند که انتفاضه سوم در مناطق اشغالی با انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس شکل خواهدگرفت.
دکترمهدی ذاکریان استاد دانشگاه پنسیلوانیا پیرامون ابعاد این تصمیمگیری توسط ترامپ معتقد است: «این تصمیم بیش از همه به نفعجمهوری اسلامی ایران تمام خواهد شد و هماکنون جرقههای انتفاضه سوم در سرزمینهای اشغالی زده شده است.» شاید بهدلیل همین هماهنگی درجهان اسلام علیه تصمیم آمریکاست که ایالاتمتحده تصمیم دارد در روندی ۲۰ساله سفارت خود را به بیتالمقدس منتقل کند. در ادامه بخشهای از این مصاحبه را میخوانید.
تصمیم اخیر دونالد ترامپ در انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این تصمیم میتواند بر ابعاد مختلف صلح در منطقه خاورمیانه تاثیر بگذارد؟
تصمیم اخیر رئیسجمهور آمریکا تاثیری در روند صلح ندارد، زیرا روند صلح از دیرباز متوقف شده است. در عمل رژیم اسرائیل چندین سال به مذاکرات صلح پشت پا زده، بهرغم اینکه در دولت اوباما فشارهای زیادی به نتانیاهو برای گفتوگو میان دولت محمود عباس و او صورت گرفت؛ اما در عمل نتانیاهو روی خوشی به گفتوگوهای صلح نشان ندارد. رژیم اسرائیل بهجای اینکه روند صلح را بپذیرد با آن مقابله کرد. آنها با دو اقدام بینالمللی مخالفت کردند یکی از اقدامات به رسمیت شناختن دولت فلسطین بهعنوان عضو ناظر در سازمان ملل بود و اقدام بعدی قطعنامه شورای امنیت در سال گذشته مبنی بر محکوم کردن شهرکسازی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی است.
دو مورد اخیر خلاف شرایط روند صلح بود که اسرائیل باید بر اساس آن از سرزمینهای اشغالی خارج میشد که البته به هیچکدام از این دو عمل نشد و خواسته جامعه بینالمللی طی رایگیری در مجمع عمومی برای شناسایی فلسطین بهعنوان دولت و عضو ناظر و هم قطعنامه شورای امنیت مورد پذیرش نتانیاهو قرار نگرفت و با این درخواست برخورد منفی صورت گرفت.
در نتیجه تلآویو بیشتر فرایند صلح و مذاکرات را با بنبستن و رکود مواجه کرد. ترامپ هم در عمل با این اقدام به فرایند مرده صلح هیجان تازهای بخشید و به عبارت بهتر نشان داد مذاکرات صلح در گذشته به نتیجه نرسیده زیرا اگر به نتیجه رسیده بود، بیتالمقدس باید بهعنوان منطقهای اشغال شده تخلیه میشد. اما این منطقه همچنان تحت اشغال رژیم اسرائیل است و این مورد نقض قطعنامه۲۴۲ شورای امنیت است. با این عمل ترامپ رفتار غیر قانونی اسرائیل را به نوعی تایید کرد.
معاهده اسلو تاکید دارد که رژیم اسرائیل باید به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ بازگردد. بهنظر شما چه رویهای باعث شده تلآویو تعهدات بینالمللی را زیر پا بگذارد و به هیچنهادی پاسخگو نباشد؟
من عامل اصلی را پراکندگی در جهان اسلام و اتحادیه عرب میدانم. اگر وسواس و حساسیتی که عربستان از هزینه کردن برای ریختن بمب روی کودکان یمن دارد، این هزینه را برای کمک به آوارگان فلسطین و حل مساله فلسطین هزینه میکرد تا چهاندازه امروز رژیم اسرائیل تحت فشار بود؟ بنابراین فرایند قدرت گرفتن تلآویو و تداوم اشغالگری در سرزمینهای اشغالی به واکنش نامناسب و عدم همبستگی کشورهای اسلامی نسبت به رژیم اسرائیل باز میگردد. قطعنامه ۲۵۲ شورای امنیت بهصورت صریح و آشکار در مورد اشغال بیتالمقدس شرقی به وسیله رژیم اسرائیل سخن میگوید. این قطعنامه در ۱۹۶۸ در شورای امنیت تصویب شده. قطعنامه۲۴۲ در مورد مجموعه سرزمینهای اشغالی بود از جمله بیتالمقدس.
اما قطعنامه ۲۵۲ بهطور ویژه در مورد قدس شرقی است و شورای امنیت بهصورت شفاف اعلام کرده که همه اقدامات قانونگذاری و اداری تلآویو ازجمله مصادره املاک و داراییها و تغییر حقوقی بیت المقدس بیاعتبار است و نمیتوانند وضعیت قدس را بیاعتبار کنند. جالب است که در این مورد قطعنامه شورای امنیت وجود دارد اما امروز اسرائیل در این مناطق حاکم است. علت، عدم همکاری و همبستگی کشورهای اسلامی است. عربستان سعودی یکی از مقصران اصلی در اعلام بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم اسرائیل توسط ترامپ است.
چرا عربستان؟
ترامپ در کمپین انتخاباتی خود اعلام کرده بود در صورت پیروزی سفارت آمریکا را به بیتالمقدس انتقال خواهد دارد، عربستان با چنین فردی معاملات کلان و بیسابقه اقتصادی انجام داد. در واقع اکسیژن توسط عربستان به جناح ترامپ تزریق شد. سایر کشورهای اسلامی هم همین طور عمل کردند مصر، ترکیه و سایر کشورها به علت عدم همبستگی مقصر هستند. در حال حاضر که ترامپ این تصمیم را اعلام کرده در حد یک بیانیه اقدام رئیسجمهور آمریکا را محکوم میکنند. بیانیه چه تاثیری در برابر تصمیم ترامپ دارد. هرچند این تصمیم فاجعه برای جهان اسلام است که یک کشوری سفارت خود را به بیتالمقدس منتقل میکند اما این تصمیم فرصت بزرگ و برگ برنده بزرگ برای ایران است. تصمیم ترامپ به اثبات رساند همه برداشتهای ایران در مورد مساله فلسطین را ثابت و اثبات کرد مواضع ایران در مورد فلسطین درست است.
منظور شما تاکید ایران بر عدم شناسایی رژیم اسرائیل است که صلح با آن را غیرممکن میکند؟
مواضع ایران این است که صلحی که رژیم اسرائیل در مورد سخن میگوید، دروغ است، زیرا آنها به همین صلح هم پایبند نخواهند بود. عمل آمریکا در روند صلح هم واقعی نیست زیرا سرزمینهای اشغالی تخلیه نشده و اعتمادی که اعراب به اسرائیل کردهاند به ضرر کل جهان اسلام است. در مسائل ایران و عربستان، سعودیها به رژیم اسرائیل نزدیک شدند. آنها آیه شریفه قرآن را نقض کردهاند. در آن آیه آمده است: «نسبت به کفار سختگیر باشید نسبت به خود آسانگیر» در حالی که سعودیها در این مورد معکوس عمل کردهاند، در نتیجه فجایای موجود بهوجود آمده است.
چرا برای اجرای قطعنامههای شورای امنیت علیه رژیم اسرائیل نمیتوان از طریق جامعه بینالملل و کشورهای اسلامی فشار آورد؟
شورای امنیت این قطعنامهها را صادر کرد حتی در مورد موضع آقای ترامپ قطعنامه ویژه وجود دارد. یکی از قطعنامههای شورای امنیت از تمام دولتهایی که در بیتالمقدس پستهای دیپلماتیک تاسیس کردند، بودند، خواسته که پستهای دیپلماتیک در بیتالمقدس تعطیل شود. مجمع عمومی هم این مورد را تصویب کرده بود. شورای امنیت رکن سیاسی جامعه بینالملل است و قطعنامههای آن دارای وجه حقوقی است و قطعنامههای مجمع نیز عرف بینالمللی محسوب میشود زیرا اجماع جامعه بینالملل را پشت خود دارد.
در نتیجه ابزارهای لازم در دست جهان اسلام و اتحادیه عرب بوده، اما از آنها استفاده نشد بلکه توجهها متوجه مذاکرات صلح شد که آن هم گامی به جلو برنداشت. از مذاکرات صلح جز ۳درصد سرزمینهای اشغالی آزاد شد و در اختیار دولت خودگردان قرار گرفت و بعدها آریل شارون غزه را هم تخلیه کرد یعنی تنها راما... و غزه بر اثر مذاکرات صلح آزاد شد و بیشتر سرزمینهایی اشغالی هنوز تحت اشغال است. همین مقدار محدود توسط رژیم اسرائیل بهعنوان دولت شناسایی نشد که نقض قطعنامه ۱۸۱ شورای امینت و اسلو است که بحث دو دولت را مورد شناسایی قرار داد. با بحث شهرکسازی، شورای امنیت شهرکسازیها را غیر قانونی خواند. بنابراین از این ابزارهای حقوقی و سیاسی توسط جهان اسلام استفاده نشده.
اتحادیه اروپا بهتر از اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی اسرائیل را به رعایت قطعنامههای شورای امنیت مجبور کردند. این مایه شرمندگی است که اتحادیه اروپا که نماد یک پیمان نام اقتصادی، سیاسی و فرهنگ میان کشورهای مسیحی اروپای غربی است در مورد مسائل فلسطین حساستر از اتحادیه عرب و سازمان همکاریهای اسلامی عمل میکند. آنها کالاهای ساخت اسرائیل را تحریم میکنند اما عربستان و اسرائیل بهصورت پنهانی برای در فشار قرار دادن ایران همکاری میکنند.
چرا رژیم اسرائیل مناطق اشغالی را «دوژور» و حتی «دوفاکتو» نمیشناسند؟
رژیم اسرائیل فلسطین را که هیچگاه به عنوان دوژور قبول نمیکند و به دو فاکتو هم اعتقادی ندارد. در این صورت امنیت رژیم اسرائیل تحتالشاع قرار میگیرد. آنها اعتقاد دارند که این مناطق موجب ناامنی برای تلآویو است. به غره بنگریم، اسرائیل اعتقاد داد فلسطینیها در آن منطقه تحرک دارند و از این طریق امنیت خود را در خطر میبیند. یعنی امنیت شهرکها و سرزمینهای ۱۹۴۸ زیر سوال میرود به عبارتی اگر چنین دولتی شکل بگیرد، اسرائیل خود را در ناامنی احساس میکند. این باوری است که راستهای افراطی دارند باوری نژادپرستانه که به اعراب و فلسطین اعتماد ندارد و حماس و جهاد اسلامی را خطر برای خود میدانند.
آیا احتمال وقوع انتفاضه سوم علیه رژیم اسرائل وجود دارد؟
بله انتفاضه سوم آغاز شده و باید پیشتر از این آغاز میشد. انتفاضهها منطقی در درون خود دارد و آن منطق در عدم پاسخگویی به خواست مردی نهفته که در هنگام تاسیس دولت اشغالگر اسرائل دو سوم این سرزمین از آن آنها بود. یعنی فلسطینیها را با کوچ اجباری با آوارگی و شکنجه از خانه خود بیرون کردهاند و از ۱۹۶۷ که سرزمینهایی که از سوی سازمان ملل برای مردم فلسطین شناسایی شد تخلیه نشده و تنها ۳درصد آن آزاد شده است و اسرائیل در زمین فلسطینیها شهرک برای یهودیها میسازد. این موارد نقض کنوانسیون چهارگانه ژنو است. زمانی کهاین رفتارها صورت میگیرد باید انتظار داشت که انتفاضه سومی شکل بگیرد. زمانی که قطعنامههای شورای امنیت اعلام میدارد که اسرائیل باید بیت المقدس را خالی کند اما این تصمیم اخیر گرفته میشود، نباید انتظار انتفاضه سوم را داشت؟ انتفاضه باید زودتر شکل میگرفت چون اشغالگری وجود دارد.
یکی از مواردی که در منشور سازمان ملل وجود دارد حق تعیین سرنوشت است. در منشور سازمان ملل استفاده از زور ممنوع شده است و اعلام شده هیچکشور و دولتی حق استفاده از زور را ندارد مگر در چند استثنای خاص مانند زمانی که دولتهای استعمارگر کشوری را اشغال کنند این حق بهوجود میآید. اسرائیل هم دولتی شبهه استعماری است در این معنا که هم به جنگ متوسل شده و هم به نفع خود از سرزمینهای اشغالی بهرهبرداری میکند. در نتیجه این حق اعتراض برای فلسطینیها وجود دارد.
این امکان وجود دارد که آمریکاییها از انتقال سفارت خود به بیتالمقدس اهداف دیگری را دنبال کنند؟
من اعتقاد دارم ترامپ بر مبنای خرد محدود و بینش کاسبکارانه خود برای گردآوری آرا در کمپین انتخاباتی خود را در بین لابی پر نفوذ یهودیان آمریکا این تعهد را داده بود که سفارت آمریکا را به بیت المقدس منتقل کند و این رفتارهای غیر حقوقی را از خود نشان داده است. در نتیجه اینکه گمان کنیم ترامپ فرد استراتژیستی است تا هیجانی از درون منطقه بهوجود آورد تا جغرافیای منطقه را با طراحی خاص آمریکایی شکل دهد، اینگونه نیست. تصمیمات ترامپ کوتهبینانه و کاسبکارانه است که بر مبنای جذب آرا برخی از مخاطبان ترامپ صورت گرفته است. بنابراین نکته پر اهمیتی در پس تصمیم ترامپ وجود ندارد.
نباید فراموش کرد که کنگره آمریکا همواره مصوبهای برای انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس داشته است و این تصمیم جدید نیست اما دولت آمریکا هیچگاه این مصوبه را اجرایی نمیکرد. در آمریکا نفوذ یهودیها بالاست. بالاترین منابع پولی و مالی در دست یهویان آمریکاست در نتیجه جلب نظر آنها از این زاویه کاسبکارانه است نه از نظر سیاست یا حقوق بینالملل و برای تغییر جقرافیای منطقه. اگر ایران بهدنبال این بود که اثبات کند که آمریکا کشوری غیر منطقی است که برجام را نقص کرده و قابل اعتماد نیست و بهدنبال اثبات این ادعای خود بود ترامپ با این رفتار غلط خود کمک بزرگی به ایران کرد و به مردم دنیا نشان داد که مواضع ایران مواضع درستی است.
واکنش ایران در مقابل این تصمیم خلاف حقوق بینالملل آمریکا باید چگونه باشد؟
ما باید واکنش منطقی در جامعه بینالملل داشته باشیم. سیاست خارجه ایران از زمان آغار به کار دکتر ظریف سیاست خارجی بسیار منطقی و معقولی است و جناحهای سیاسی هم در داخل کشور در این زمینه که فرصت بزرگی برای ایران به وجود آمده باید به وزارت خارجه اعتماد کرده تا ایران بتواند بیشترین بهرهبرداری را از این تصمیم بکند. از واکنشهای هیجانی به این موضوع باید اجتناب کرد و با ارئه جملات غیر حقوقی باید پرهیز نمود. برخی از اعلام موضعهای بیاثر مانند مواضع رئیسجمهور سابق ایران جزء کمک به رژیم اسرائل نیست. در حال حاضر فرصت طلایی در اختیار ایران قرا رگرفته تا اسرائیل و عربستان را در معرض فشار بینالمللی قرار دهد و ترکیه را به عنوان رئیس سازمان کشورهای اسلامی زیر سوال ببرد. بنابراین باید به وزارت امور خارجه اعتماد کرد تا با بهرهگیری از ادبیات حقوق بینالملل چنین اقداماتی را زیر سوال ببرد و ضربهای کاری به اسرائیل وارد شود.
باید ضربه بزرگ دیپلماتیک به اسرائل زد در حال حاضر هم شورای امنیت و هم مجمع عمومی و دیوان دادگستری بینالمللی توجه خود را به اسرائیل معطوف میکنند و این مورد با همکاری با اتحادیه اروپا امکانپذیر است و ایران در این موضع باید پیگیری کند تا به لیدر حقوقی تبدیل شود. امروز اسرائیل حتی حمایت متحد استرانژیک آمریکا یعنی بریتانیا را ندارد. تنها کشوری که در حال حاضر قدرت مذاکره حقوقی و فشار دیپلماتیک بر تلآویو را دارد، ایران است و جناحهای سیاسی از هرگونه موضع باید اجتناب کنند. تا منافع مردم فلسطین و ایران تامین شود. اکنون زمان تسویه حساب با دولتهای ترکیه، عربستان و اسرائیل است. امیدوارم این افرادی که مشخص نیست به منافع ملی علاقه داشته باشند این فرصت صددرصدی را به فرصتی برای نفع دشمنان تبدیل نکنند.
ارسال نظر