مردان جواني که در پی یک وسوسه به خانه مرد ثروتمندی رفته و برای سرقت از خانه او مرتکب قتل شده بودند، پای میز محاکمه یکدیگر را متهم به قتل کردند.
روزنامه شرق: مردان جواني که در پی یک وسوسه به خانه مرد ثروتمندی رفته و برای سرقت از خانه او مرتکب قتل شده بودند، پای میز محاکمه یکدیگر را متهم به قتل کردند.
١٣ مرداد سال ٩٢ خبر مرگ مردی به نام آرش به مأموران پلیس اعلام شد. خانواده آرش که جسد او را در خانه پیدا کرده بودند موضوع را به پلیس اطلاع دادند. در تحقیقات ابتدایی مشخص شد آرش مرد ثروتمندی بود که خرید و فروش سنگهای قیمتی میکرد و از این راه درآمد زیادی به دست آورده بود.
در ردیابیهایی که مأموران انجام دادند مشخص شد قبل از مرگ مقتول فردی به نام کاظم با او تماس گرفته و با هم مکالمه تلفنی داشتهاند بهاینترتیب مأموران او را شناسایی و بازداشت کردند. متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من به همراه دو نفر دیگر به نامهای کیان و جمال به خانه مقتول رفتیم و در آنجا کیان و جمال نقشه قتل را طراحی و اجرا کردند.
متهم گفت: ما با مقتول دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم آن روز هم برای اینکه همدیگر را ببینیم به خانهاش رفتیم، اما کیان و جمال با دیدن سنگهای قیمتی و وضعیت زندگی مقتول وسوسه شدند و تصمیم گرفتند او را بکشند. آنها میوه خریده بودند آب میوه را گرفته و درون آن دارو ریختند و بعد هم آرش را به قتل رساندند.
بعد از اعترافات متهم کیان و جمال نیز بازداشت شدند. کیان به قتل اعتراف کرد و گفت: من مقتول را از مدتها قبل میشناختم و با هم مراوده مالی داشتیم حتی من یک دستگاه به مقتول فروخته بودم که پنج میلیون تومان ارزش داشت، اما مقتول هنوز پول آن را به من نداده بود من هم سر این موضوع از مقتول دلخوری داشتم. روز حادثه به خانه مقتول رفتیم تا کمی خوشگذرانی کنیم و دور هم باشیم. مقداری هم میوه خریداری کرده بودیم. جمال آنها را در یخچال گذاشت.
من نشسته بودم و کاظم و آرش در حال بازی بودند که آرش گفت کمی از میوهها بیاورید تا با هم بخوریم. جمال سر یخچال رفت که میوهها را آماده کند. او به من چشمک زد و بعد یک سکه نشانم داد و مدعی شد این سکه ٥٠٠ میلیون تومان ارزش دارد و گفت اگر مقتول را بکشم، سکه را به من میدهد. او گفت ما میتوانیم با بهقتلرساندن آرش سنگهای قیمتیای که در خانهاش بود را برداریم.
این متهم افزود: جمال یک مجسمه شیر طلا را در خانه آرش دیده بود و همین هم باعث شد وسوسه شود. وقتی سکه را به من نشان داد من هم وسوسه شدم. جمال آبمیوه را تهیه کرد و در آن مقداری داروی خوابآور ریخت و به آرش داد. آرش بدحال شد و سرگیجه گرفت و روی زمین افتاد. من گردنش را گرفتم و فشار دادم تا به گوشهای ببرمش بعد هم دست و پایش را با پارچهای بستم و رویش یک پارچه کشیدم تا نبیند ما چه میکنیم بعد هم سنگهای قیمتی خانهاش را سرقت کردیم.
متهم گفت: بعد از اینکه از خانه آرش بیرون آمدیم جمال سکهای را که قولش را داده بود به من داد، اما بعد متوجه شدم سکه نقره است و او دروغ گفته که سکه طلا به من میدهد. سپس از جمال بازجویی شد. او همه اتهامات را رد کرد و گفت اصلا نمیداند دو متهم ایرانی چه میگویند و گفتههای آنها را قبول ندارم. با پایان جلسات بازجویی کیفرخواست علیه هر سه متهم صادر و پرونده با اتهام قتل عمدی برای کیان و معاونت در قتل عمدی برای جمال و کاظم به دادگاه فرستاده شد. روز گذشته متهمان پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و با خواندن کیفرخواست خواستار صدور حکم قانونی شد.
در ادامه اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص و همچنین دیه بهلحاظ جراحاتی که قبل از مرگ به مقتول وارد شده بود، شدند. سپس نوبت به کیان، متهم ردیفاول، رسید. او که ٢٣ فقره سابقه کلاهبردای و سرقت و... دارد و متولد ٦٨ است، گفت: من اتهامات شربخمر، سرقت و کتکزدن مقتول را قبول دارم، اما قتل را قبول ندارم چون زمانی که ما از خانه مقتول بیرون میآمدیم او زنده بود.
متهم گفت: جمال من را تحریک کرد، او بود که این نقشه را طراحی کرده بود و میدانست که من و مقتول با هم اختلافاتی داریم و با کارهایی که کرد، توانست من را تحریک کند. او همه سنگها را خودش برداشت و سکهای که به من داده بود هم تقلبی بود. در ادامه دو متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند آنها هم اتهام خود را قبول نکردند و مدعیشدند که در قتل هیچ نقشی نداشتند این در حالی است که جمال به قضات گفت: من نمیدانم دو متهم ديگر چرا نام من را در این پرونده آوردهاند چون من آنها و مقتول را نمیشناسم.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
عجب کثافتایی بودن اینا ... مثلن رفیقش بودن .. به نظر من که رفیق هیچ وقت به آدم دلسوزی نمیکنه ... همیشه از پُشت خنجر میزنه ... (رفیق بدون یه کاری باهام کردی که تا ابد عزادارم... لجن)
پاسخ ها
بدون نام
پدر بيامرز پلوتیک هاتون خشکید؟؟ اگه فیلم صمد بود، استوار حتی نه نه آغا چند تا پلوتیک آماده داشت که بدونه قاتل اصلی کیه!!
بدون نام
بنده خداها سوال های تخصصی! پلوتیک، از این جورها، نکند پلوتیک هاتون خشکید؟؟
نظر کاربران
عجب کثافتایی بودن اینا ... مثلن رفیقش بودن .. به نظر من که رفیق هیچ وقت به آدم دلسوزی نمیکنه ... همیشه از پُشت خنجر میزنه ... (رفیق بدون یه کاری باهام کردی که تا ابد عزادارم... لجن)
پاسخ ها
پدر بيامرز پلوتیک هاتون خشکید؟؟ اگه فیلم صمد بود، استوار حتی نه نه آغا چند تا پلوتیک آماده داشت که بدونه قاتل اصلی کیه!!
بنده خداها سوال های تخصصی! پلوتیک، از این جورها، نکند پلوتیک هاتون خشکید؟؟