کاخی که دو معتاد به آتش کشیدند! +عکس
آتش سوزی در کاخ آپادانای شهرستان شوش به عنوان کهنترین شهر جهان خاطره هجوم اسکندر به این شهر تاریخی را در اذهان زنده کرد.
شوش که با نام "سوزا" در جهان معروف است، کهنترین شهر جهان است که یادگار دوران امپراطوری ایلامیان، هخامنشیان و اشکانیان به شمار میرود. نخستین آثار مسکونی که در این شهر کشف شد قدمتش به هفت هزار سال پیش از میلاد میرسد. چندی پیش اخباری درباره آتش سوزی در یکی از مکانهای تاریخی این شهر با نام کاخ آپادانا منتشر شد که خاطره و یاد حملات اسکندر مقدونی را در ذهن تاریخ دوستان زنده کرد.
شهر شوش خوشبختانه هنوز با مسئله ترافیک و شلوغی دست به گریبان نشده است و هنگام غروب اگر به موزه آپادانا سری بزنید سکوتی سنگین همه جا را فرا گرفته است.
در اینجاست که اگر گوش به دیوارهها بسپارید و در ذهن خود در تاریخ غوطهور شوید صدای سربازان هخامنشی را خواهید شنید، چه حملههایی که از اینجا دستورش صادر نشده است، چه افرادی که در اینجا در رفت و آمد نبودند، در گوشه گوشه کاخ، زمانی که خبر فتح آتن به گوش رسید هل هله به پا شد و مردم به جشن و پای کوبی نشستند.
دشمنان ایران از شکوه و هیبت شوش و شوشیان لرزه بر اندامهایشان افتاد. شاید برایتان پیش آمده باشد که در دنیای مجازی گشت و گذاری داشته باشید و با نوشتن آثار کشف شده در محوطه کاخ شوش در آن کادر کوچک جستجو به نتایج بزرگی برسید نتایجی از قبیل اینکه در گوشه کنار موزه لوور فرانسه آثار کشف شده شوش خودنمایی میکند و سر ستون گاوهنر با تیرهای سقف به دوش، یا کاشیهای زیبایی که زمانی زینت پلکانهای کاخ شوش بودند چه هیبتی برای موزه به ارمغان آورده است و به راستی اگر این آثار مکشوفه نبودند فرانسوی ها به چه دل خوش می کردند و به چه میبالیدند.
بخشهای مهمی از این کاخ در زمان اردشیر اول دچار آتشسوزی شد و در زمان اردشیر دوم بازسازی شد. اما در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، با هجوم وحشیانه اسکندر مقدونی یک بار دیگر تخریب شد تا مثل تخت جمشید و دیگر کاخهای هخامنشی بخش مهمی از زیبایی آن به غارت رود. اسکندر برای آنکه روح هخامنشی را نیز از بین ببرد تخت جمشید را به آتش میکشد و در این آتشسوزی کتابخانه عظیم این مجموعه نیز از بین رفت.
کاوشهای باستان شناسی بر روی ویرانههای شوش از سال ۱۸۴۹ میلادی آغاز شد و چندین دوره ادامه پیدا کرد که طی آن آثار کم نظیر و پر ارزشی از دورانهای ماقبل تاریخ، دوران شکوهمند تمدن و فرهنگ ایلامی، هخامنشیان، ساسانیان و دوران اسلامی کشف شد. اما کشف کامل آپادانا در حفاریهای بین سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ اتفاق افتاد و در سال ۱۳۸۰ بعد از ۷۰ سال در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی در سال ۳۳۰ ق.م، از هیبت سیاسی شوش کم شد اما به علت وجود صنعتگران و معماری خاص کاخ ها و وجود راه شاهی همیشه حکومتهای گوناگون بدان به چشم گوهری گرانبها مینگریستند که کنترل بر آن، قدرت سیاسی و مزایای اقتصادی به ارمغان میآورد.
اما اكنون محوطه باستاني و تاريخي شوش با وجود اينكه در فهرست آثار ملي کشور ثبت شده و در قالب پروژههاي بزرگ ملي تعريف شده است، وضعيت مناسبي ندارد. مدیریت مقطعی وجود تلی از زبالهها در این مکان و درصد بالای تخریب آثار که هر از چند گاهی از طریق رسانه منعکس میشود و اوضاع نا به سامان کاخ آپادانا گواهی بر این ادعاهای ماست.
شوش امروز قابل قیاس با شوش دیروز نیست
بعد از این همه تفاسیر به این موضوع می رسیم که شهر شوش امروزی اصلا قابل قیاس با شوش دیروزی نیست. دیگر از رونق اقتصاد خبری نیست. وجود موزه کاخ آپادانا نیز برای کسانی که همیشه سودای گنج و زیرخاکی به سر داشته اند بهانه ای شده که هر چند مدت اخباری از سرقت، تخریب و آتشسوزی این مجموعه تاریخی به گوش برسد، به راستی چه بر ما گذشته که چنان نسبت به تاریخ سرزمینمان بی تفاوت شدهایم که به آسانی به خود اجازه میدهیم به آثار گرانقدر گذشتگانمان دست درازی کرده و حتی در مقابل بعضی اتفاقات سکوت اختیار کنیم؟
هر کجا که سخن از تاریخ و هویت باشد صاحب نظرانی پیدا میشوند و کباده کهن تمدن ایران را با افتخار میکشند و ندا سر میدهند که شوش نام کهنترین شهر جهان را با خود همراه دارد، ولی فقط از این عنوان تنها چیزی که برایش به یادگار مانده کوهی از کم توجهی است. انتقادی که به مسئولان وارد است این است که چرا همیشه باید خراب شود که بسازیم چرا همیشه باید آتش بگیرد که دست به کار شویم.
متاسفانه چندی پیش بخشی از گردن یک سرستون گاو، متعلق به دوره داریوش اول که در گوشهای از کاخ آپادانا شوش کنار دیگر سنگهای کاخ گذاشته شده بود، توسط افراد ناشناس تخریب شده است.
در چند ماه اخیر نیز خبرهای مبنیبر آتش سوزی در بخش هایی از محوطه های تاریخی کاخ اردشیر و کاخ آپادانای شوش منتشر شد. در اخبار منتشر شده از سوی خیلی از رسانه ها علت اصلی آتش سوزی را عدم وجود نیروی انسانی کافی و امکانات مورد نیاز برای حفاظت فیزیکی به صورت مستمر عنوان کردند.
در آتشسوزی اخیر متاسفانه بخشی از آثار و بقایای سنگی کاخ آپادانای داریوش از بین رفت؛ از جمله بخشهایی از تالار ضلع شمالی و ضلع غربی کاخ که بر اثر حفاریها و تخریبهای گذشته آثار سنگی متعلق به دوره هخامنشی را درون خود جای داده بود از بین رفت. بعد از این اتفاق فعالیتهایی در خصوص ساماندهی و مرمت بخشهایی از کاخ و مجموعه باستانی شوش توسط کارشناسان مجموعه صورت پذیرفت.
اتفاقات تلخی که مکرر تکرار میشود
ولی سئوالی که پس از شنیدن این اخبار به ذهن مخاطب می رسد این است که چرا و چگونه این اتفاقات به دفعات تکرار میشود، ما برای خانه خود قفل و کلید تهیه میکنیم که مبادا کسی برای کنجکاوی هم که شده سرکی به خانه هایمان بکشد. این خانه نیز از آن همه ماست پس چرا تدابیر امنیتی را رعایت نمی کنیم.
میبینیم و میشنویم که در سالهای اخیر فعالیتهایی به منظور ساماندهی و مرمت محوطه باستانی شوش صورت گرفته که بیشک جزو وظایف انکارناپذیر سازمان میراث فرهنگی به شمار می رود اما متاسفانه در زمینه نگهداری مجموعه با مدیریتی ضعیف رو به رو هستیم که جای بسی تعجب دارد.
وقوع آتشسوزی در مجموعهای به این عظمت که در تمام دنیا آوازهاش پیچیده است چه به صورت عمد و چه به صورت غیرعمد به هیچ وجهی قابل توجیح و یا حتی توضیح نیست.
وقتی اتفاقی چنین روی میدهد مسئولان به خود می آیند و شروع به مرمت و بازسازی میکنند که هزینه های زیادی نیز در بر دارد چرا بگذاریم کار به اینجا بکشد، در اینجای گزارش به یاد جمله معروفی می افتم که می شود گفت، کمتر پارسی زبانی است که آن را نشنیده باشد "پیشگیری بهتر از درمان است".
در گذشته به یاد داریم که مجموعه کاخ آپادانا در شب جلوهای دیگر داشت با نورپردازی جالبی که داشت وقتی از اهواز به سمت شوش میرفتیم از فاصلههای دور زیبایش چشم ما را در شب نوازش میداد متاسفانه در حال حاضر از نور و حس زیبا، خبری نیست به محض تاریک شدن هوا معتادان از سراسر شهر در این مکان حضور به هم میرسانند تا شبی خاطرهانگیز را برای خود رقم بزنند!
آپادانا با کمبود نیروی انسانی مواجه است
رئیس هیات مدیره انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش در این خصوص با بیان این مطلب افزود: بعد از آتش سوزی که در کاخ اردشیر اتفاق افتاد پایگاه میراث فرهنگی شوش اعلام کرد که این آتش سوزی توسط دو نفر که اعتیاد داشتهاند بروز کرده و این دو نفر دستگیر شدهاند و پرونده در حال بررسی است.
نکتهای که حائز اهمیت است این است که این دو فرد معتاد چگونه توانستهاند به حریم این محوطه تاریخی وارد شوند و آیا به راستی این محوطه چنان بیدر و پیکر است که افرادی این چنین وارد می شوند و آتش سوزی به راه میاندازند و کسی نیز نیست که از اقدام این افراد جلوگیری کند.
علی درویشی در ادامه گفت: کاخ آپادانا به شدت با کمبود نیروی انسانی مواجه است و پایگاه میراث فرهنگی شوش بعد از سالها هنوز به این نتیجه نرسیده است که باید برای این مجموعه به این بزرگی نیروی انسانی کافی در اختیار داشته باشد.
وی افزود: مسئولان بعد از آتشسوزی نیز به درستی و روشنی جوابگوی این اتفاق افتاده نبودند که پس از پیگیریهای که ما برای برقراری ارتباط انجام دادیم نیز متوجه شدیم که مسئولان حتی خود را موظف نمیدانند که در این رابطه توضیح دهند.
درویشی تاکید کرد: اخبار ناشی از این اتفاق را نیز انجمن آزاد دوستداران میراث فرهنگی شوش در رسانه ها منتشر کرده است که با یک جستجوی کوچک متوجه شدیم درست است.
درویشی اظهار کرد: متاسفانه بعضی از مسئولان برای آثار ارزشمند تاریخی باستانی اهمیتی که در خور این آثار باشد قائل نیستند و با سهل انگاری از کنار اتفاقاتی مانند آتش سوزی و یا دزدی به راحتی رد میشوند که این خود جای سئوال دارد.
نظر کاربران
حداقل بذارید اجنبی های قدر شناس این آثار گرانبها رو ببرن مملکت خودشون و ازش نگهداری کنن. مطمئنم بهتر از چشم شون مراقبت میکنن.
اونا قدر این آثار رو خیلی خیلی بهتر از مسئولان ما میدونن
ما فقط قدر اختلاس و دزدی رو میدونیم.
خسته نباشن واقعا باعث زحمت شد
افسوس که کسی به فکر آثار باستانی نیست جز تأسف چیزی برای گفتن نداریم...!
من توي همين شهربزركشدم و ساكنم.ايم مجوعه اثارتاريخي واقعابي نظيره امادريغ از رسيدكي.تنهاكاريكه انجام ميشه اينكه نيمه اخراسفندونيمه اول فروردين نمايشكاه بركزارميشه و يسرياجناس ب مسافراي نوروزي ميفروشن
بقيه ١١ماه سال اونجابجز ي سرباز و كسيكه توي كيوسك بليط فروشي نشسته هيج خبري نيس
ادم ايناروميبينه واقعا دلش ميگيره
ومطنئنم اكه انجمن دوسداران ميراث فرهنكي نبود اين مجموعه ب كلي تخريب شده بود
عدم مديريت و بيخيالي مسؤلين توي اين مجموعه واقعا ب جشم مياد و بقول ناشناس س س كاش اجنبي بياد و همه جيز يجا ببره حداقل اونجاارزش اين جيزاروبهتر درك ميكنن
با سلام
اصلا قصد توهین ندارم ولی به نظر من خلا فرهنگی موجود در بطن جامعه ایرانی کاملا محسوسه.
فرقی هم نمیکنه که مدیر باشند یا افراد عادی. تخت جمشید هم به همین روز افتاده. من یه عکس از سال 74 ازش دارم، عکس بعدی هم در سال پیش گرفتم ولی اگه کنار هم بذاریم اصلا نمیشه این فاجعه رو هضم کرد.