«شکلاتی»؛ امیدوارکننده برای سینمای کودک
مازیار وکیلی در وب سایت رویداد ۲۴ نوشت: سینمای کودک ایران سالهاست که رونق گذشته را ندارد. سالهای طلایی سینمای کودک به خاطر شرایط خاص پس از جنگ رقم خورد. بعد از اتمام هشت سال جنگ تحمیلی و دور شدن ایران از شرایط جنگی نیازهای جدیدی در جامعه ایران به وجود آمد که دولت موظف بود به آن نیازها پاسخ دهد.
مازیار وکیلی در وب سایت رویداد ۲۴ نوشت: سینمای کودک ایران سالهاست که رونق گذشته را ندارد. سالهای طلایی سینمای کودک به خاطر شرایط خاص پس از جنگ رقم خورد. بعد از اتمام هشت سال جنگ تحمیلی و دور شدن ایران از شرایط جنگی نیازهای جدیدی در جامعه ایران به وجود آمد که دولت موظف بود به آن نیازها پاسخ دهد.
سینمای کودک یکی از راههای کم هزینه و مناسب تولید شادی برای جامعه پس از جنگ ایران بود. سینمایی که میشد در آن شعر، ترانه و گاهی حرکات موزون گنجاند تا تماشاگر به بهانه تماشای این صحنهها به سالن سینما برود و از آثار سینمای کودک استقبال کند.
در چنین دورانی و بر اساس چنین نیازی بود که بهترین آثار سینمای کودک و نوجوان در سینمای ایران تولید شد. آثاری مثل گلنار،علی و غول جنگل، کلاه قرمزی و پسر خاله و دزد عروسکها. این آثار در کنار آثار کانونی که فیلمهایی درباره بچهها و نه برای بچهها تولید میکرد باعث شد سینمای کودک برای چند سالی به جریانی قدرتمند بدل شود.
اما بعد از دوم خرداد هفتاد و شش که هم دولت تغییر کرد و هم نیازهای جامعه متفاوت شد سینمای کودک از رونق اُفتاد. جشنواره کودک و نوجوان اصفهان که زمانی یکی از پایههای اصلی سینمای ایران بود به جشنوارهای سوت و کور بدل شد و تولیدات سینمای کودک محدود شد به آثاری معمولی و کم تعداد که بی سر و صدا اکران میشوند.
دولتها هم برای اینکه بتوانند جشنواره اصفهان را برگزار کنند با وامهایی که به کارگردانان این حوزه میدهند چندتایی فیلم تولید میکنند تا چراغ جشنواره روشن بماند. در زمان اکران هم بدون توجه به نیازهای مخاطبان این فیلمها زمانهای نامناسب اکران را به فیلمهای کودک و نوجوان اختصاص میدهند.
سالهاست که سینمای کودک در ایران رونق سابق را ندارد. فیلمهایی مثل شهر موشها۲ و کلاه قرمزی و بچه ننه را باید جزء استثناها دانست. هیچکدام از فیلمهای سالهای اخیر سینمای کودک(حتی این دو فیلم) نتوانستهاند جریان قدرتمندی بسازند.جریانی شبیه دوران اوج این سینما در سالهای پس از جنگ.
شکلاتی یکی از آخرین تلاشهای سینمای کودک و نوجوان برای جذب مخاطب است. فیلمی است که تولیدی حرفهای دارد، بازیگران نسبتاً مشهوری در آن بازی میکنند و از همه مهمتر داستانی فانتزی دارد که برای مخاطب خردسال نوشته شده است. فیلم در اجرا ضعف عمدهای ندارد.
شوخیهایش متناسب با سن و سال مخاطبانش طراحی شده و بازیگران هم توانستهاند این شوخیها را مناسب اجرا کنند. در سالنی که شکلاتی را تماشا کردم کودکان خردسال به تمام شوخیهای فیلم خندیدند. هر لحظهای که ارژنگ امیرفضلی و شهره لرستانی زمین میخوردند بچهها میخندیدند.
شوخیهای فیلم برای بزرگسالان جذابیتی ندارد. اما این برای فیلمی مثل شکلاتی ایراد به حساب نمیآید. فیلم قرار است بچهها را بخنداند که میخنداند. مشکل فیلم اما نه در اجرا که در فیلمنامه است. داستان فیلم جان میدهد برای ساختن موقعیتهای فانتزی و شاد. اما نویسندگان فیلمنامه به راحتی از کنار مایههای فانتزی داستان عبور کردهاند.
فیلم درباره پسر سیزده سالهای بنام پارسا است که بعد از فوت پدربزرگش صاحب یک کارخانه شکلات سازی بزرگ میشود. حالا اوست که باید تصمیم بگیرد کارخانه را بفروشد یا آن را نگه دارد.
داستان فیلم شباهت بسیاری با داستان ویلی ونکا و کارخانه شکلات سازی رولد دال دارد. داستانی که دو بار در سینما به فیلم برگردانده شده و خصوصاً در نسخهای که تیم برتون کارگردانی آن را بر عهده داشته است روی مایههای فانتزی داستان رولد دال تاکید بسیاری شده است.
داستان فیلم شکلاتی رئالیستیتر از داستان رولد دال است. اما میشد به همین خط قصه داستانی کلی مایههای فانتزی اضافه کرد تا داستان برای مخاطب خردسال جذاب شود. داستان فعلی فیلم شکلاتی از کمبود لحظات شاد رنج میبرد.
منهای شوخیهایی که در سطور بالاتر ذکرشان رفت فیلم چیز زیادی برای عرضه به مخاطب خردسال ندارد. آن یکی دو صحنه موزیکال فیلم هم آنقدر اجرای ضعیفی دارند که توجه بچهها را که مخاطبان اصلی فیلم هستند جلب نمیکند. استفاده از موزیک رپ که یک سبک موسیقیایی بزرگ سالانه است برای قسمتهای موزیکال فیلم بزرگترین اشتباه از سوی کارگردان بوده است.
این سبک موسیقی برای بچهها هیچ جذابیتی ندارد. این عدم جذابیت را میتوان از واکنش تماشاگران به صحنهی خواندن و رقصیدن عمو حبیب متوجه شد.
واکنش تماشاگران به این صحنه عالی بود. همه دست میزنند و میخندیدند. اما صحنههای موزیکال فیلم برای کودکان حاضر در سالن عاری از جذابیت بود به طوری که تماشاگران واکنشی به این صحنهها نشان نمیدانند.
مشکل بعدی فیلم کم بودن چنین صحنههایی در فیلم است. فیلمی با نام شکلاتی دریغ داشت از نشان دادن شکلات. در صحنههای مختلف فیلم شکلات حضور داشت اما تماشای این شکلاتها هیچ لذتی را به مخاطب منتقل نمیکرد. در حالی که شکلات به عنوان جذابترین خوراکی یک خردسال میتوانست نقش پررنگتری در درام فیلم ایفا کند.
مخاطب خردسال فیلم به سینما نیامده تا رابطه بهار و سامان را به عنوان نامزد تماشا کند. آمده از تماشای شکلاتها لذت ببرد. اما کارگردان صحنههای فیلمش را از شکلات انباشته کرده بدون اینکه این شکلاتها لذتی برای مخاطبان خردسال به همراه داشته باشد.
فیلم از همین کمبودها ضربه خورده. از کمبود فانتزی و شادی در فیلمی کودکانه. فیلمی که لازم بود شادتر و سرحالتر از شکل فعلیاش باشد. به جای تکیه بر رابطه عاطفی نگار و پارسا میشد به داستانی فانتزی فکر کرد. داستانی که مخاطب خردسال فیلم را سرحال بیاورد و او را در شادی و لذت غرق کند.
اما به هر حال شکلاتی فیلم قابل تحملی است. تماشاگر را اذیت نمیکند. هدفش مشخص است و کارگردان برای رسیدن به آن هدف تلاش خودش را کرده. درست است نتیجه نهایی کار آن چیزی نشده که مخاطب انتظار دارد. اما خیلی هم از هدف اصلی دور نشده است.
نگارنده امیدوار است شکلاتی فروش خوبی داشته باشد. چنین فیلمهایی برای سینمای ایران لازم است. فیلمهایی که بتواند بچهها را به سالن بیاورد خوب میفروشد. حضور بچهها باعث میشود بزرگترها هم به سالن بیایند و این حضور توامان میتواند گیشه فیلم را پررونق کند.
هر چند که بعید است فیلمهایی مثل شکلاتی بتوانند احیاگر سینمای کودک باشند. ولی حداقل میتوانند لحظات نسبتاً خوبی را برای کودکان رقم بزنند. تا اطلاع ثانوی باید به این نمونههای ضعیف اکتفا کنیم تا شاید در سالهای آینده سینمای کودک و نوجوان احیا شود.
ارسال نظر