جنبش و ضد جنبش
تشکل های دانشجویی در حال حاضر چه حال و روزی دارند؟
در حال حاضر نه می توان گفت جنبش دانشجویی در سکوت کامل به سر می برد و نه چندان پر جنب و جوش و فعال همچون پس از دوم خرداد یا خرداد ۸۸ است اما به هر حال جنبش دانشجویی همچنان به عنوان یک جریان بالقوه معترض و مخالف وجود دارد و زنده است.
با این حال پس از سرکوب دانشجویان و محدودتر شدن فضا برای فعالیت که پس از ۱۸ تیر اتفاق افتاد به تبع آن جنبش دانشجویی هم کمرنگ شد. بعد از این دوران ما در مقطعی دیگر پر رنگ شدن و تاثیرگذاری جنبش دانشجویی را تجربه کرده ایم و آن خرداد ۸۸ و در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری است.
در حال حاضر نه می توان گفت جنبش دانشجویی در سکوت کامل به سر می برد و نه چندان پر جنب و جوش و فعال همچون پس از دوم خرداد یا خرداد ۸۸ است اما به هر حال جنبش دانشجویی همچنان به عنوان یک جریان بالقوه معترض و مخالف وجود دارد و زنده است.
ناگفته نماند که دفتر تحکیم وحدت در جنبش دانشجویی نقش مهم و موثری داشت، از این جهت که اصلی ترین و مهم ترین ویژگی تحکیم وحدت استقلال از حاکمیت بود گرچه در حال حاضر چندان تاثیرگذار نیست اما دهه ۸۰ و همچنین در دهه ۶۰ و در زمان حیات مرحوم امام پر و بال داشت و پر تحرک بود با این حال این ویژگی استقلال از حاکمیت هر چه گذشت کمرنگ تر شد و الان تحکیم وحدت بخشی از حاکمیت محسوب می شود و یک جریان مستقل از حکومت نیست. در واقع انشعابی که در تحکیم وحدت رخ داد این تشکیلات دانشجویی را کمرنگ کرد. در دورانی رهبران دفتر تحکیم وحدت رابطه مرید و مرادی با امام و حاکمیت داشتند اما به تدریج این رابطه مرید و مرادی کمرنگ شد.
در واقع این سوال به وجود آمد که آیا دفتر تحکیم وحدت می تواند از دولت ها به عنوان قوه مجریه انتقاد کند و نسبت به عملکرد آنها معترض باشد یا در سطح کلان تر و بنیادی تری می تواند به انتقاد از مقام رهبری و ولایت فقیه هم بپردازد. بخشی از این جریان بر این باور بودند که جایگاه، تصمیمات و سیاست های سران ارشد کشور ورای انتقاد و اعتراض است. این طیف به طیف شیراز معروف شدند. در این حال برخی دیگر بر این باور بودند که مقامات ارشد هم جزئی از حکومت هستند بنابراین مصون از انتقاد نیستند. این بخش به طیف علامه شهره شدند. در جریان این انشعاب و تفاوت در تفکر بود که کم کم تحکیم وحدت کمرنگ شد و میزان تاثیرگذاری آن در جنبش دانشجویی تقلیل یافت.
فارغ از بررسی موردی و مصداقی و بازخوانی روندی که تحکیم وحدت طی کرد تا تاثیرگذاری اش کاهش یافت، نباید از این گزاره غافل بود که جنبش دانشجویی اساسا نسبت به دوران اصلاحات کمرنگ شده است. دوران اصلاحات پس از یک دوره طولانی بستگی در فضای سیاسی و اجتماعی در دهه ۶۰ و دوران مرحوم هاشمی رفسنجانی روی کار آمد. بعد از دوم خرداد ۷۶ جامعه فضای باز سیاسی را تجربه کرد بنابراین آثار و تحرکات جنبش دانشجویی بیشتر لمس شد و به چشم آمد و الان و در سال ۹۶ قریب به ۲۰ سال از آن دوران فاصله گرفته ایم بنابراین فضای جنبش دانشجویی هم قطعا با تغییرات محسوسی روبرو بوده است.
باید در نظر داشت که بستگی و یکنواختی سیاسی در جامعه ایران قبل از دوم خرداد ۷۶ پیش از آغاز دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی وجود نداشته است. بنابراین نمی توان انتظار تحرک ویژه ای در فضای دانشجویی داشت چرا که این فضا تا حدودی در چند سال گذشته تجربه شده است. دانشجویان پس از آغاز ریاست جمهوری روحانی فضای نسبتا بازی را تجربه کردند و الان دیگر فضای بسته دهه ۶۰ و ۷۰ وجود ندارد که انتظار تحرک ویژه ای از آنان داشته باشیم. به دلیل تحت فشار نبودن و ایجاد فضای بازتری نسبت به دولت گذشته و همچنین آزادتر بودن تشکل های دانشجویی حالت اعتراضی تشکل ها کمرنگ شده است.
فضای سیاسی بسته و محدود در تحرک جنبش دانشجویی تاثیر بسزایی دارد، در واقع هر چه فضای خارج از دانشگاه بسته باشد تنها جایی که می توان حرکت سیاسی مستقل از حکومت انجام داد، دانشگاه است بنابراین تا پیش از تحدید حالت اعتراضی در دانشگاه افزایش می یابد، اتفاقی که کم و بیش پس از اتمام دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی رخ داد. بنابراین فضای سیاسی خارج از دانشگاه مستقیما در تحرکات دانشجویی تاثیرگذار خواهد بود.
در حال حاضر ما در خارج از دانشگاه ها نه فضای دهه 60 را تجربه می کنیم و نه دوران فضای بسته سیاسی ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی را احساس می کنیم بنابراین دانشگاه ها خیلی در فضای جهت گیری سیاسی قرار ندارند.
البته نباید تنها به پارامتر بستگی فضای سیاسی پرداخت. مسئله دیگر دغدغه های امروز دانشجویان به عنوان یک گروه اجتماعی است. در دهه 60 یا 70 و حتی نیمه ابتدای دهه 80 معضل بیکاری به این شکل پررنگ نبود و در زندگی دانشجویان تاثیرگذار نبود. تا اواسط دهه 80 فارغ التحصیلان دانشگاهی با معضل بیکاری به این شدت و حدت مواجه نبودند. ظرف یک دهه گذشته اما به دلیل رکود اقتصادی که گریبانگیر کشور شده است اغلب فارغ التحصیلان بیکار هستند و دانشجویان چشم انداز روشنی را برای خود متصور نیستند که این موضوع کرختی در میان دانشجویان ایجاد می کند. از سویی بسیاری از دانشجویان برای تامین هزینه های تحصیلی مجبور هستند که در دوران تحصیل شغل داشته باشند. بنابراین طبیعی است که فضای ذهنی دانشجویان جدید بسیار متفاوت خواهد شد.
از سویی به این نکته هم باید توجه کرد که ما از فضای سیاست زدگی که تا پیش از نیمه اول دهه 80 وجود داشت فاصله گرفته ایم. گعده ها و تشکل های دانشجویی امروز دغدغه های اجتماعی، فرهنگی و هنری هم دارند و تمام فعالیت های شان در سیاست متمرکز نیست. در دوران اصلاحات اگر وارد دانشگاه می شدید شاهد برگزاری چندین سخنرانی یا مناظره سیاسی بودید اما در حال حاضر دغدغه ها اندکی به سمت اجتماعی شدن پیش رفته است. دانشجویان برنامه های هفتگی با زمینه های سینمایی یا موسیقی محیط زیستی و ... برگزار می کنند و صرفا فعالیت تشکل ها به سمت سیاست نیست. در واقع می توان گفت که تحول اجتماعی در جامعه دانشگاهی رخ داده و علاوه بر آن مشکلات معیشتی و اقتصادی در رفتار و کنش های دانشجویی تاثیرگذار بوده است.
در دهه ۶۰ و ۷۰ یک دانشجو الزاما برای ادامه تحصیل موظف به کار کردن نبود در حالی که الان وضعیت اقتصادی و معیشتی ایجاب می کند که دانشجویان ضمن تحصیل، کار کنند. به تبع هر قدر شما بیشتر به معیشت فکر کنید، توجه و تمرکز کمتری به مسائل سیاسی و آرمان خواهی خواهید داشت.
البته نمی توان ارزش گذاری کرد که توجه بر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی و یا تمرکز بر مسائل اقتصادی الزاما خوب یا بد است و اساسا قابل ارزش گذاری نیست. به نظر می رسد تنها مشکل از جایی شروع می شود که حکومت ها تلاش می کنند که صرفا تشکل هایی با ایدئولوژی خاص را در دانشگاه به وجود بیاورند. به هر روی گرچه فضای سیاسی هنوز در دانشگاه ها زنده است اما المان های اجتماعی نفوذ بیشتری پیدا کرده اند.
ارسال نظر