شباهت رفتار احمدی نژاد به تندروهای اصولگرا
علی اکبر عبدالحسینی در خبرآنلاین: بیست سال است که بازیگران صحنه رقابت سیاسی ایران, دو جریان اصول گرا و اصلاح طلب هستند. شیوه آنها در این رقابت نه بر مبنای برنامه بلکه بر اساس شعارهای پر طمطراق، نمایش های سیاسی و استفاده از فرصت و قدرت برای تقویت و تحکیم و تثبیت موقعیت خویش بوده است.
اصولگرایان تندرو نیز با سخنان و رفتارهای خود چهره ای از نظام و حاکمیت را به تصویر کشیدند که نارضایتی سیاسی مردم را به دنبال داشت.
به هرحال شیوه های رقابت و سیاست این دو جریان به سیاست زدگی جامعه ایران منجر شد تا انجا که همه مسایل حتی باخت یک تیم فوتبال با نگاه سیاسی ارزیابی می شد. در مطالعات سیاسی رابطه معناداری میان سیاست زدگی و مشروعیت زدایی وجود دارد.نظام های سیاسی قبل از فروپاشی مشروعیت خود را از دست میدهند و این نقطه ای است که ابزارهای حفظ حاکمیت توان و دامنه تاثیر خود را از دست میدهند.
از سوی دیگر تهدیدات خارجی و منطقه ای بر علیه کشور ما در حال حاضر به قدری جدی است که موجودیت ایران را تهدید میکند، ماشین جنگ روانی این تهدیدات نیز بر روی تضعیف نهادها، ساختارها و قدرت نظامی کشور متمرکز شده و تلاش دارد تا مردم را نسبت به حاکمیت و نهادهای ان بی اعتماد سازد.
گزارش وزارت کشور در باره سنجش سرمایه اجتماعی که در سال ۱۳۹۵ به مقامات کشور ارایه شد، حاکی از کاهش سطح اعتماد عمومی بود که بخشی از ان به کارکردهای نهادها و بخشی دیگر به مطالبات و انتظارات مردم باز میگشت که فراتر از توان کارویژه این نهادها بود وشکل گیری ان محصول، تبلیغات نابههنجار سیاسی و سبک تخریبی رقابت های تندروهای دو جریان سیاسی بود.
رییس جمهوری در این دوره و برای عبور از بحرانهای پیش رو در پی تقویت گفتمان "اعتدال" و بنا نهادن "راه سوم"در صحنه سیاسی کشور با پشتوانه سیاستمداران همراه خود است که از بزرگان و عقلای هر دو جریان در ان دیده می شوند، راهی که عاری از آسیب های سیاسی و اجتماعی هر دو جریان خواهد بود. روحانی نه لیدر اصلاح طلبان خواهد شد و نه اصولگرایان بلکه تلاش وی و سیاستمداران همراه او در این دوره به کار گیری نیروهای میانه رو و معتدل هر دوجناح برای اداره کشور است.
نقدهایی که بر دکتر نجفی شهردار تهران در انتخاب و چینش مدیران توسط تندروهای اصلاح طلب صورت میگیرد و فراتر از نقدهای مدیریتی است، ریشه در همان سبک تخریبی احزاب تندرو دارد.
"راه سوم" از ضروریات فضای سیاسی، اجتماعی و امنیتی امروز کشور است که به یک هوای تازه و نو برای درآمدن از فضای سنگین رقابت های تخریب گر تندروهای دو جریان که صداهای بلندی نیز دارند، احتیاج دارد.
به نظر میرسد بزرگان و عقلای میانه روی هر دو جریان که به جای منافع حزبی دغدغه منافع ملی دارند به کمک حاکمیت و روحانی برای تغییر فضای موجود و تقویت گفتمان اعتدال بروند و این حرکت آغازی بر انشعاب در جریان اصلاح طلبی و انشعابات جدیدتر در جریان اصولگرایی و جدا شدن راه تندروهای هر دو جریان از جریان اصلی باشد. هر چه هست ظهور یک جریان سیاسی جدید را باید به فال نیک گرفت تا فضای "دولت"از انحصار دو جریان رهایی یابد.
نظر کاربران
دفعه قبل این رفتارتان جواب داد ولی این دفعه انشالله جواب نمیدهد