وقتي سينماگران مطرح پس از چند دهه تازه به اول راه ميرسند
جيراني پس از ۳۰ سال به نظرات شهيد آويني رسيد
سخنان تازه فريدون جيراني درباره اينكه مردم اساساً به سينما ميروند تا سرگرم شوند و سرگرمي وجه اصلي سينماست و تعريض تلويحي او به وضعيت حال سينماي ايران را ۳۰ سال پيش شهيد آويني مطرح كرده بود.
فريدون جيراني به تازگي درباره وضعيت سينماي ايران عنوان كرده كه اغلب آثار كمدي پرفروش تفاوت چنداني با فيلمفارسيهاي پيش از انقلاب ندارند. جيراني را به عنوان حافظه تاريخي سينماي ايران ميشناسند، او غير از اينكه فيلمساز مطرحي است به خاطر اشراف بر تاريخ سينماي ايران هر از چندگاه تحليلهاي جالبي پيرامون وضعيت سينماي ايران ارائه ميدهد. اين سينماگر اخيراً در گفت و گويي به اين اشاره كرده كه سينماي ما يك اقتصاد ضعيف و بخور و نمير دارد كه در آن يكسري كمديهاي امتحان پسداده ميسازند و يكسري ملودرام ارزان. با اينكه حدود ۴۰سال از انقلاب اسلامي ايران ميگذرد، اما در سينماي كمدي سالهاي اخير بهجز چند استثنا مثل «نهنگ عنبر» آقاي مقدم كه دوستش دارم و چند فيلم ديگر، باقي آثار خيلي پرفروش تفاوت چنداني با فيلمهاي فارسي پيش از انقلاب ندارند.
آنهايي كه فكر ميكردند سليقه ميسازند، بايد بفهمند كه ساختن سليقه به راحتي نيست. مردم ميخواهند به سينما بيايند و سرگرم شوند. سخنان جيراني درباره اينكه مردم به سينما ميروند تا سرگرم شوند را نزديك به ۳۰سال پيش شهيد سيد مرتضي آويني در واكنش به رواج سينماي شبه روشنفكري مخاطب خاص در ماهنامه سوره مطرح ميكرد، ولي آن زمان گوش شنوايي براي سخنان او وجود نداشت و شبه روشنفكران راه خود را ميرفتند، البته سخنان اخير جيراني هم از سوي قاطبه سينماگران در ايران با بياعتنايي روبهرو خواهد شد. جيراني تأكيد ميكند الان فيلمها براساس شكستن خط قرمزها ميفروشند، نه براساس داستانگويي درخشان.
او به سريال پربيننده ستايش اشاره ميكند. «من يك سؤال از شما دارم، پربينندهترين سريال سالهاي اخير تلويزيون چيست؟ يادتان ميآيد؟ پربينندهترين سريال سالهاي اخير، «ستايش» است. اين سريال «ستايش» بود كه همه را به وجد آورد. شما فرمول اين سريال را بگذاريد و روي كاغذ آن را نگاه كنيد. مردم آن را ديدند، خوششان آمد، گريه و زاري كردند. دوباره پخش شد، سه باره پخش شد، باز هم ديدند. مردم «ستايش» ميخواهند. مردم «چرخ فلك» نميخواهند، بهخدا «ستايش» مبتذل نيست، تأثير ميگذارد و سرگرم ميكند. بي اعتنايي به اهميت قصه در فيلمنامههاي ايراني و اينكه اين فيلمنامهها به دليل ضعف نويسندگان و كمبود دانش و فنون فيلمنامهنويسي توان سرگرم كردن ندارند.
نظر کاربران
چه حرفها! هر كسي بنا بر المان هاي مختلف، فيلم مورد علاقه اش را انتخاب و نگاه ميكنه. يه زماني ادمها بنا بر مقتضيات جامعه و زندگي خودشان، دوست دارند فيلم روشنفكري ببينند. مثل زير پوست شهر كه در دوران خاتمي ساخته شد و الان شايد فروش نكنه. چه حرفها!