زن و شوهر جوان که برای رسیدگی پرونده «طلاق توافقی» به شعبه ۲۶۴ آمده بودند، «نگار» و «بهرام» نام داشتند. زن ۳۵ ساله و مرد ۳۸ ساله بود که لباسهای مد روز، اما ارزان قیمتی بر تن داشتند. اما آنچه قاضی «غلامحسن گل آور» را به تعجب وا میداشت رقم مهریه سنگین زن جوان بود.
روزنامه ایران نوشت: زن و شوهر جوان که برای رسیدگی پرونده «طلاق توافقی» به شعبه ۲۶۴ آمده بودند، «نگار» و «بهرام» نام داشتند. زن ۳۵ ساله و مرد ۳۸ ساله بود که لباسهای مد روز، اما ارزان قیمتی بر تن داشتند. اما آنچه قاضی «غلامحسن گل آور» را به تعجب وا میداشت رقم مهریه سنگین زن جوان بود.
برای همین به محض آنکه وارد دادگاه شدند، نام آنها را از روی پرونده خواند و گفت: «عددی که روی عقدنامه شماست، به عنوان مهریه رقم عجیب و غریبی است. چطور شد که به این رقم رسیدید؟»
مرد جوان روی صندلی جا به جا شد و جواب داد: «راستش من برای تضمین خوشبختی به مهریه سنگین اعتقادی ندارم و دوست داشتم مهریه همسرم ۱۲ شاخه گل رز باشد. اما محضردار تأکید کرد که باید رقم ریالی یا مالی مشخص برای مهریه تعیین کنیم. من هم پیشنهاد دادم ۱۲ سکه بهار آزادی باشد. اما این خانم و خانوادهاش اصرار داشتند که مهریه باید هزار سکه باشد و همانجا میان خانواده من و خانواده نگار بحث و گلایه پیش آمد. من هم برای آنکه روز اول زندگی مان تلخی پیش نیاید لج بازی کردم و گفتم ۱۲ هزار سکه بنویسند. البته همانجا با صدای بلند گفتم؛ اگر همسرم یک روز بخواهد مهریهاش را بگیرد حتی یک سکه هم نمیدهم...»
قاضی نگاهش را روبه زن برگرداند و گفت: «همسرتان درست میگوید؟»
نگار جواب داد: «بله. این تنها وعدهای بوده که واقعاً عملی کرده است. البته من هیچ وقت مهریهام را درخواست نکرده بودم، اما حالا که قرار است جدا شویم حق و حقوقم را باید بدهد. در تمام آن ۱۲ سالی که با هم زندگی کردهایم، یک سکه هم از او نگرفتهام که هیچ، حتی یک بار هم به من طلا و جواهر هدیه نداده...»
بهرام حرف همسرش را قطع کرد و گفت: «داشتم و نخریدم؟ تو برای طلا و جواهر زن من شده بودی؟ ۱۰ سال خوب و خوش زندگی کردهای، حالا یادت افتاده برایت کادو نگرفتهام؟»
قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و از آنها پرسید: «حالا چه اتفاقی افتاده که بعد از 12 سال میخواهید طلاق بگیرید؟»
این بار زن پیش افتاد و گفت: « تازه دیپلم گرفته بودم. خانوادهام فشار میآوردند که وارد دانشگاه شوم، اما وقتی میدیدم تحصیلکردهها بیکار هستند، مصمم بودم به جای درس خواندن برای خودم یک شرکت راه بیندازم و جوانهای فامیل را دور هم جمع کنم. تا اینکه با بهرام آشنا شدم. او هم از بلند پروازی من خوشش میآمد و تشویقم میکرد. میخواست دانشگاه را رها کند تا با هم آن شرکت را راهاندازی کنیم. اما وقتی پیشنهاد ازدواج داد، شرط کردم باید مدرک تحصیلیاش را بگیرد. اما راستش دلم نمیخواست زود ازدواج کنم.
میخواستم به نقشهام برای تأسیس شرکت برسم. با این حال بهرام واحدهای بیشتری انتخاب کرد، یک سال بعد فارغالتحصیل شد و به سرعت خانوادهاش را برای خواستگاری فرستاد. مشکل اول ما از همان شب خواستگاری شروع شد چون خانواده من موافق این ازدواج نبودند و دوست داشتند آدم پولدار و خانوادهای شمال شهری به خواستگاریام بیاید. من هم به بهانه موافقت نکردن خانوادهام از ازدواج شانه خالی کردم.»
قاضی گفت: «به نظرمی رسد که رضایت دادید. آن هم با مهریهای سنگین...؟»
نگار ادامه داد: «با آنکه کار درست و حسابی نداشت، آنقدر به خواستگاریام آمد و واسطه فرستاد تا راضی شدم. در آن چند ماه هر چه میگفتم قبول میکرد. وعدههای بزرگ میداد و توی گوشم میخواند که ما خوشبختترین زوج فامیل میشویم. بالاخره خانوادهام را راضی کردم. اما پدر و مادرم میگفتند این پسر اهل کار کردن نیست و تو را به دردسر میاندازد ولی اگر مهریه سنگین را قبول کند ما حرفی نداریم و بهرام هم گفت درباره تعیین مهریه سنگین حرفی به خانوادهام نزنید تا روز عقد، خودم امضا میکنم.»
هنوز حرفهای زن جوان تمام نشده بود که بهرام حرفش را برید و گفت: «من عاشق نگار بودم. به خاطر اینکه مهریه 12 هزار سکهای را امضا کرده بودم، پدر و مادرم طردم کردند و هیچ پولی نداشتم که زندگیام را شروع کنم. از استخدام اداری هم خبری نبود. با این حال در رستورانها و پیتزا فروشیها کارگری کردم و حتی دو سال در حجره فرش فروشی مشغول پادویی شدم تا راه و رسم تجارت را یاد بگیرم. اما سرمایهای نداشتم و دوباره به رستوران برگشتم و در این مدت وضعم بهتر شد. من بچهها را خیلی دوست دارم. اما همسرم راضی به بچه دار شدن نیست. این اواخر دائماً در حال بگو مگو بودیم و هر چه میشد میگفت مهریهام را اجرا میگذارم و روزگارت را سیاه میکنم. من هم به خانه پدرم برگشتم و قول دادم زنم را طلاق میدهم.»
نگار بلند شد و گفت: «آقای قاضی این مرد فقط به حرف میگوید دوستم دارد، اما هیچ تلاشی برای بهتر شدن زندگی و پیدا کردن یک کار دائمی نمیکند. هر جا برود سه ماه نشده اخراجش میکنند. پس از آن مدتی در خانه میماند و فقط نقشه میکشد، بعد دوباره قول میدهد جدی باشد و به سر کار میرود، اما باز هم چند ماه بیشتر دوام نمیآورد. هر کاری را انجام نمیدهد و میگوید من تحصیلکردهام و در شأن من نیست.
نه بیمه درست و حسابی دارد و نه درآمد خوب. از وقتی وارد زندگی مشترک با این مرد شدم به کلی طرح و برنامه راهاندازی شرکت رؤیاییام به هم ریخت و هیچ یک از خانوادهها حمایتی نکردند تا اینکه سال دهم ازدواجمان قهر کرد و به خانه پدرش رفت. در این مدت حتی یک ریال هم خرجی نداده. از آن روز تا به حال پروندههای متعددی علیه هم در دادگاههای خانواده درست کردیم تا به این نتیجه رسیدیم که بهتر است به طور توافقی از هم جدا شویم. خصوصاً بچهای هم نداریم.»
قاضی گل آور نگاهی به پرونده آنها انداخت و گفت: «دخترم، درباره نفقه و اجرت المثل ایام زندگی مشترک و مهریه چه تصمیمی گرفتید؟»
زن جوان سر جایش نشست و جواب داد: «من فقط 500 سکه از مهریهام را میخواهم. بقیه را به همراه نفقه و اجرت المثل میبخشم.»
قاضی از مرد جوان پرسید: «آیا توانایی پرداخت همین مقدار مهریه را دارید؟»
بهرام جواب داد: «فعلاً بیکار هستم و فقط میتوانم ابتدا 5 سکه بدهم و هر دو ماه هم یک سکه بپردازم.»
قاضی سعی کرد زوج جوان را از طلاق منصرف کند اما آنها اصرار داشتند که به آخر خط رسیدهاند. بنابراین زن و شوهر را به واحد مشاوره فرستاد و تأکید کرد تا دریافت نظر مشاوران درباره مهریه به یک توافق مناسب برسند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
باز هم حماقت یک مرد ... رویابافی و توهم و حماقت محض مرد ...ولی طبق معمول به زن فحش می دهند!! فقط برای من عجیبه که چرا میگن مردها با عقل تصمیم می گیرند و زنها با احساس؟! در این خبرهای حوادث همیشه برعکسش اتفاق می افته :)
بدون نام
دوست داشته متاسفانه بعضي از مردها مسئوليت پذير نيستند ميگن كار نيست اخراج شديم ولي باور كنيد تن به سختي نميدن . من 7 ساله به تنهايي درآمد خانه را تامين ميكنم و همسرم چون خيالش از بابت هزينه ها راحته همين حرف ها را ميزنه . و اگر اعتراض كنم مثل همين آقا ميگه به خاطر پول زنم شدي؟
بدون نام
هههه اینم شد مرد !
12 هزار سکه !
خب میدونسته که نداره و نمیده حرف مفت رو همه میزنن
مرد بیکار حال آدمو به هم میزنه مخصوصا اگه مدام تو رویا سیر کنه
خانم عزیز 12 سال عمرت رو تلف کردی ولی میگن هر وقت جلوی ضرر رو بگری منفعته ولش کن این تن لش رو و برو دنبال زنگی و آرزو هات البته بدون مرد و روی پای خودت بایست
آفرین بر تو که بچه دار نشدی
تازه مرده بچه هم دوست داشته و میخواسته خودشون سر بار جامعه هستن یه طفل معصوم رو هم میخوان با خودشون بدبخت کنن
12 هزار سکه خخخخخ
پاسخ ها
بدون نام
مردهای احمق
بدون نام
خب بدون نام 9:51 الکی که آدم رو اخراج نمی کنن وقتی هر دو سه ماه اخراج میشی یعنی عرضه کار کردن نداری
گندم مجیدی ...۱۵ساله...پونک قزوین
تعجب بعد از 12سال بچه نیاوردن ؟؟؟ فامیلای ما همه که ازدواج میکنن بعد از 3ماه بچه میارن ؟؟؟ ولی 12سال خیلی زیاده...
پاسخ ها
بدون نام
گندم جون عزیزم شما بچسب به درس و مشقت
بهت قول میدم اگر با همین دقتی که اخبار رو دنبال میکنی درس بخونی شاگرد اول مدرسه ات میشی
برو گلم درستو بخون
برو فدات
بدون نام
خرج خانه را نداشته بده بچه ميامده گرسنه و آواره. كار درستيه وقتي زندگي مشكلات هست نبايد قرباني اضافه كرد.
بدون نام
به نظرم من مرده گناه داره نباید ولش کنه از به کار کوچیک شروع کنند درست میشه بنده خدا هیچی پول نداشته ازدواج کرده
راستگو
عجب مرد کلکی اول ۵ تاسکه میده بعد هرماه یکی تا اخر عمر هم بدی تمام نمی شه به نظر من اگر کسی طلاق می خواهد اصرار نکنند تو دادگاه که بره زندگیش چون کسانی دیده ایم که اخرش به قتل وکشتار خانوادگی می شود
بدون نام
اینجاست که میگن کبوترباکبوتروباز با باز.نمیدونم که این مثال رو درست گفتم یا نه.اما بیشتراختلافات درزندگی مشکلات مالی هست.واینکه که پسره دوماه اون طرف آن طرف فلال جا وبهمان جا کارمیکرد وبعددو یاسه مینداختنش بیرون به همین جهت است که دربیشترجاهابعد ازسه ماه که بیمه واسه کارگر شامل میشه کارفرما میندازه بیرون ویکی دیگه جایگزینش میکنه.
بدون نام
حالا طلاق چه فایده داره دوتا جوون مطلقه بابا خودشم گفت هیچ کدوم از خانواده ها حمایت نکردن بشینید پا زندگیتون
جان علی
بابا طرف مفلسه خانمش هم میگه هیچی نداره خوب اگه یه ذره عقل تو کله خانومش باشه ۵۰۰ تا سکه از این مرده طلب میکرد واقعا خنده داره تو که این همه سال باهاش زندگی کردی این نتونسته یه کار درست و حسابی گیر بیاره خوب ۵۰۰ سکه رو از کجا بیاره
بدون نام
جان علی از همون خانواده ای بگیره که ازش قول گرفتن زنش رو طلاق بده همون خانواده ای که مرده از زنش قهر کرده رفته پیش شون فقط بلد بودن پسر مفت خور پس بندازن و تحویل جامعه بدن؟ الان باید جور این دسته گل و شاخ شمشاد شون رو بکشن دیگه
جان علی
وقتی کسی میخواد ازدواج کنه خوب اولین چیزی که تی ذهنش متصور میکنه یه زندگی عاشقانه در کنار همسر مهربانش هست این بنده خدا هم فکر نمیکرد کارش به اینجاها بکشه واسه همین مهریه رو قبول کرده بود ولی آدم باید همه اتفاقات رو در نظر بگیره
بدون نام
این دختر که اهل شرکت زدن بود و بلند پرواز بود چرا پس خانه نشین شد و حمایت خانواده را از دست داد؟ البته مرد هم ظاهراً تلاش خودش را میکنه ولی یک دست که صدا نداره.
نظر کاربران
حالا انگار شوهرش دوست داشته اخراج بشه؟
پاسخ ها
باز هم حماقت یک مرد ... رویابافی و توهم و حماقت محض مرد ...ولی طبق معمول به زن فحش می دهند!! فقط برای من عجیبه که چرا میگن مردها با عقل تصمیم می گیرند و زنها با احساس؟! در این خبرهای حوادث همیشه برعکسش اتفاق می افته :)
دوست داشته متاسفانه بعضي از مردها مسئوليت پذير نيستند ميگن كار نيست اخراج شديم ولي باور كنيد تن به سختي نميدن . من 7 ساله به تنهايي درآمد خانه را تامين ميكنم و همسرم چون خيالش از بابت هزينه ها راحته همين حرف ها را ميزنه . و اگر اعتراض كنم مثل همين آقا ميگه به خاطر پول زنم شدي؟
هههه اینم شد مرد !
12 هزار سکه !
خب میدونسته که نداره و نمیده حرف مفت رو همه میزنن
مرد بیکار حال آدمو به هم میزنه مخصوصا اگه مدام تو رویا سیر کنه
خانم عزیز 12 سال عمرت رو تلف کردی ولی میگن هر وقت جلوی ضرر رو بگری منفعته ولش کن این تن لش رو و برو دنبال زنگی و آرزو هات البته بدون مرد و روی پای خودت بایست
آفرین بر تو که بچه دار نشدی
تازه مرده بچه هم دوست داشته و میخواسته خودشون سر بار جامعه هستن یه طفل معصوم رو هم میخوان با خودشون بدبخت کنن
12 هزار سکه خخخخخ
پاسخ ها
مردهای احمق
خب بدون نام 9:51 الکی که آدم رو اخراج نمی کنن وقتی هر دو سه ماه اخراج میشی یعنی عرضه کار کردن نداری
تعجب بعد از 12سال بچه نیاوردن ؟؟؟ فامیلای ما همه که ازدواج میکنن بعد از 3ماه بچه میارن ؟؟؟ ولی 12سال خیلی زیاده...
پاسخ ها
گندم جون عزیزم شما بچسب به درس و مشقت
بهت قول میدم اگر با همین دقتی که اخبار رو دنبال میکنی درس بخونی شاگرد اول مدرسه ات میشی
برو گلم درستو بخون
برو فدات
خرج خانه را نداشته بده بچه ميامده گرسنه و آواره. كار درستيه وقتي زندگي مشكلات هست نبايد قرباني اضافه كرد.
به نظرم من مرده گناه داره نباید ولش کنه از به کار کوچیک شروع کنند درست میشه بنده خدا هیچی پول نداشته ازدواج کرده
عجب مرد کلکی اول ۵ تاسکه میده بعد هرماه یکی تا اخر عمر هم بدی تمام نمی شه به نظر من اگر کسی طلاق می خواهد اصرار نکنند تو دادگاه که بره زندگیش چون کسانی دیده ایم که اخرش به قتل وکشتار خانوادگی می شود
اینجاست که میگن کبوترباکبوتروباز با باز.نمیدونم که این مثال رو درست گفتم یا نه.اما بیشتراختلافات درزندگی مشکلات مالی هست.واینکه که پسره دوماه اون طرف آن طرف فلال جا وبهمان جا کارمیکرد وبعددو یاسه مینداختنش بیرون به همین جهت است که دربیشترجاهابعد ازسه ماه که بیمه واسه کارگر شامل میشه کارفرما میندازه بیرون ویکی دیگه جایگزینش میکنه.
حالا طلاق چه فایده داره دوتا جوون مطلقه بابا خودشم گفت هیچ کدوم از خانواده ها حمایت نکردن بشینید پا زندگیتون
بابا طرف مفلسه خانمش هم میگه هیچی نداره خوب اگه یه ذره عقل تو کله خانومش باشه ۵۰۰ تا سکه از این مرده طلب میکرد واقعا خنده داره تو که این همه سال باهاش زندگی کردی این نتونسته یه کار درست و حسابی گیر بیاره خوب ۵۰۰ سکه رو از کجا بیاره
جان علی از همون خانواده ای بگیره که ازش قول گرفتن زنش رو طلاق بده همون خانواده ای که مرده از زنش قهر کرده رفته پیش شون فقط بلد بودن پسر مفت خور پس بندازن و تحویل جامعه بدن؟ الان باید جور این دسته گل و شاخ شمشاد شون رو بکشن دیگه
وقتی کسی میخواد ازدواج کنه خوب اولین چیزی که تی ذهنش متصور میکنه یه زندگی عاشقانه در کنار همسر مهربانش هست این بنده خدا هم فکر نمیکرد کارش به اینجاها بکشه واسه همین مهریه رو قبول کرده بود ولی آدم باید همه اتفاقات رو در نظر بگیره
این دختر که اهل شرکت زدن بود و بلند پرواز بود چرا پس خانه نشین شد و حمایت خانواده را از دست داد؟ البته مرد هم ظاهراً تلاش خودش را میکنه ولی یک دست که صدا نداره.