۶۳۸۷۲۹
۱۳ نظر
۵۰۲۴
۱۳ نظر
۵۰۲۴
پ

اشک‌ های عامل جنایت گلابدره پای چوبه دار

عامل جنایت محله «گلابدره» شمیران که درتوهمی هولناک، همسر، فرزند ومادر دوست صمیمی‌اش را به شکل هولناکی کشته بود سحرگاه دیروز در زندان رجایی شهر به دار آویخته شد.

روزنامه ایران: عامل جنایت محله «گلابدره» شمیران که درتوهمی هولناک، همسر، فرزند ومادر دوست صمیمی‌اش را به شکل هولناکی کشته بود سحرگاه دیروز در زندان رجایی شهر به دار آویخته شد. خبرنگارما دقایقی قبل از اعدام با اوگفت‌و‌گویی انجام داده که درادامه می‌خوانید. درسحرگاه سرد پاییزی، صدای زوزه مرگ از پشت در زندان رجایی شهر کرج به گوش می‌رسید. هنوز هوا تاریک بود که اولیای دم وارد محوطه زندان شدند. دقایقی بعد هم محکوم به مرگ را از اتاق قرنطینه به ساختمان اداری زندان انتقال دادند.
جمعی ازمسئولان زندان و دادسرای جنایی پس از دقایقی صحبت، از اولیای دم خواستند درصورت امکان از قصاص قاتل پشیمان چشم پوشی کنند. اما ناگهان مهدی که دراین جنایت مادر، همسر و فرزند خردسالش را ازدست داده است گفت: «من وخانواده‌ام داغی دیده‌ایم که وصف‌ناپذیراست. ما تا آخرعمر داغدار و سیاه‌پوش هستیم. این جنایتکارکه دوستم بود بی‌دلیل مادر، همسروفرزندم را کشت.او حتی به جان فرزند کوچکم که قاتل را عموصدا می‌کرد هم رحم نکرد وگردنش را با چاقو برید.حالا چطور می‌توانم بگذرم... او به مادرپیرم وهمسرجوانم هم رحم نکرد و...حالا هم فقط قصاص می‌خواهیم.
دقایقی بعد قاتل با دستبند وپابند وارد اتاق شد و با قدم‌های لرزان روی صندلی نشست. بعد هم با التماس از دوستش و سایر اولیای دم خواست او را ببخشند. اما درخواستش با صراحت رد شد وخانواده قربانیان گفتند: «فقط قصاص می‌خواهیم.» بدین‌ترتیب عامل جنایت وقتی مطمئن شد رضایتی درکارنیست پس از دقایقی پای چوبه داربرده شد و با انجام تشریفات قانونی مربوطه بالای داربرده شد. این جنایتکاردرآخرین حرف‌هایش گفت: «من مستحق مرگ هستم اما امیدوارم حلالم کنید. سپس طناب دار به دور گردنش آویخته شد وچند دقیقه بعد جسدش پایین کشیده شد که پزشک زندان مرگش را تأیید کرد.
شرح ماجرا
رسیدگی به این پرونده ازدو سال پیش و به‌دنبال انفجار گاز شهری وآتش‌سوزی یک ساختمان مسکونی درمحله گلابدره شروع شد.درجریان تحقیقات کارشناس‌های آتش‌نشانی وتیم جنایی مشخص شد آتش‌سوزی عمدی بوده و ساکنان خانه، قربانی جنایتی هولناک شده‌اند. بنابراین پس ازتجسس‌های ویژه جنایی، رد پای مرد ۳۰ساله‌ای به نام...که ازدوستان صمیمی وخانوادگی قربانیان بود دراین جنایت به‌دست آمد.اوپس ازدستگیری به قتل همسر ۲۸ساله دوستش، مادر شوهرسالخورده وی و پسر ۸ ساله‌اش اعتراف کرد وگفت: پس از قتل آنها، با بریدن شیلنگ گاز آبگرمکن و برای گمراه کردن پلیس، خانه را به آتش کشیدم و...سرانجام پس ازتکمیل تحقیقات و صدورکیفرخواست، این جنایتکار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور دو قاضی مستشار محاکمه شد.
در دادگاه چه گذشت
متهم دردادگاه گفت: «من و مهدی بچه یک محل بودیم. اما پس از ازدواج من و همسرم به منطقه اسلامشهر نقل مکان کرده بودیم ولی هر هفته خانوادگی با مهدی و همسرش قرار می‌گذاشتیم و به دیدن هم می‌رفتیم. من و مهدی مدتی بود با هم ترامادول مصرف می‌کردیم.اما یک ماه و نیم قبل از این ماجرا وقتی قرص‌هایی به نام «دراگون» خریدیم و خوردیم گرفتارتوهم شدم و فکرهای عجیبی به سرم زد. گمان می‌کردم مهدی به همسرم نظر دارد. نمی‌دانستم تحت تأثیر مصرف قرص‌ها دچار توهم شده‌ام یا اینکه واقعاً مهدی به همسرم نظر دارد. این فکر لحظه‌ای از سرم بیرون نمی‌رفت. تا اینکه تصمیم گرفتم به خانه مهدی بروم و ماجرا را به همسرش بگویم.
وقتی به خانه‌شان رفتم و ماجرا را به همسرش مینا گفتم او حرف‌های نامربوطی زد. من هم او را هل دادم و با سیم سشوار خفه‌اش کردم. می‌خواستم از خانه خارج شوم که از پنجره یک زن را دیدم که وارد ساختمان شد. من النگوهای مینا را از دستش بیرون آوردم و سه تراول چکی را که در خانه بود برداشتم تا موضوع قتل، سرقت جلوه داده شود. در خانه را باز کردم تا فرار کنم اما همزمان در واحد روبه رویی که خانه مادر مهدی بود باز شد و مادرش حلیمه از در بیرون آمد. او که از سال‌ها پیش مرا می‌شناخت مرا به داخل آپارتمانش دعوت کرد.ولی به دروغ گفتم همسرم نزد میناست و دنبال او آمده‌ام. ولی یکباره به موضوع مشکوک شد. او می‌خواست به خانه عروسش برود که با گلدان به سرش کوبیدم و با چاقو او را هم کشتم. همان موقع پسر ۸ساله مینا و مهدی از مدرسه به خانه بازگشته بود که در زد. در را که باز کردم از پشت، سر علیرضا را گرفتم و او را به اتاق خواب مادربزرگش بردم اما داخل اتاق خواب آینه بزرگی بود که ناگهان تصویر مرا دید و مجبور شدم او را هم با چاقو بکشم.»
پس ازاظهارات قاتل ودرخواست قصاص اولیای دم، هیأت قضایی وارد شور شده و سرانجام قضات دادگاه این جنایتکار را به ۳ بار قصاص، ۸سال زندان و ۷۴ضربه شلاق و پرداخت دیه محکوم کردند.
آخرین حرف‌های محکوم اعدامی
دراین لحظات آخر به چی فکر می کنی؟
فقط از آتش جهنم می‌ترسم وگرنه از مرگ هراسی ندارم.
چرا مرتکب چنین جنایت هولناکی شدی؟
اشتباه کردم.توهم زده بودم.شیطان رفته بود توی جلدم.نمی دونم، نمی دونم...
اگه جای خانواده مقتول بودی می‌بخشیدی؟
هرگز! من خودمو مستحق مرگ می دونم وبه آنها حق می‌دهم که قصاصم کنند.
در این مدت که زندان بودی روزها وشب‌ها چطور گذشت؟
ثانیه به ثانیه با کابوس مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم.
چرا عرق کردی؟
می ترسم...
از چی؟ از مرگ؟
از اینکه بعد از مرگ خانواده‌ام چطور زندگی می‌کنند من آبروی خانواده وفامیل را بردم.نگران سرنوشت همسرجوانم وفرزند خردسالم هستم و...
آخرین خواسته ات چیست؟

مرد جوان درحالی که اشک می ریخت ادامه داد: من مجرم بودم ودراین هم شکی نیست.اما امیدوارم بعد ازاعدام من با خانواده‌ام کاری نداشته باشند. حرفی نزنند، کنایه نزنند و در نهایت من را حلال کنند.شرمنده خانواده و فرزندم هم هستم که فرزند، پدر و همسرخوبی برایشان نبودم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    عمو شانس آوردی عدالت این دنیا اینه که فقط یک بار میمیری وگرنه سه بار باید این وضع جلو چشمات میدیدی!

  • بدون نام

    هیچیدنمیتونمویگم همه از اشتباه خودشون روزی پشیمون میشن که خیلی دیر شده اون روز

  • طوفان

    هر که خربزه خورد پای لرزش نیز بنشیند

  • الیاس

    سرنوشت یک بار اعدام برات کم بود . انتظار داری حلالت کنن بچه بی گناه کشتی و انتظار بخشش داری ؟ چجور میخای زندگی کنی انگل .

  • بدون نام

    اینجا فقط جون کثیفت گرفته شد جواب اصلی رو یه جای دیگه پس بدی جلوی همونا که بهشون ظلم کردی

  • دلسوز

    مسءولین با چه رویی ومنطقی از خانواده مقتولین دقت کنید ۳مقتول میخوان قاتل وحشی رو ببخشن

  • گندم مجیدی...۱۵ساله...پونک قزوین

    متاسفم .....

  • سوری

    سه بار اعدام بای او کم است

  • سوریعج

    سه باراعدام برای او کم است

    پاسخ ها

    • بدون نام

      خدارحم کرده نفرات بعدی نیامدن وگرنه قلع وقمع میشدن
      چه بیرحمی هستن ادماهاییکه این موادافیونی را درست میکنن ومیفروشندوباعث چنین فجایعی میشوند.خدایانابودشان کن.

  • بدون نام

    گاهی وقتها تو خلوت خودمون با خودمون بگیم چرا کار اشتباه بکنیم ک اینقد ترس و ناراحتی و التماس بخشش داشته باشیم

  • بدون نام

    بروب حهنم نکبت

  • سامی

    کاربرگرامی۱۹٫۲۷ حرف خوبی زدی خدابه بنده هاش عقل داده اگرمنطقی درباره ی این قضیه که مهدی به همسرقاتل نظرداره برخوردمیکردوقبل ازاین اتفاقات کمی به اینده فکرمیکردشایدهرگزاین اتفاقات نمی افتاد.ازقدیم گفتن که ازشک وبددلی بوی خون میاد...

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج