مردی که متهم است همسرش را در پی یک مشاجره به قتل رسانده است، وقتی پای میز محاکمه ایستاد، مدعی شد همسرش را دوست داشته و مقتول از این علاقه همسرش سوءاستفاده میکرده است.
روزنامه شرق: مردی که متهم است همسرش را در پی یک مشاجره به قتل رسانده است، وقتی پای میز محاکمه ایستاد، مدعی شد همسرش را دوست داشته و مقتول از این علاقه همسرش سوءاستفاده میکرده است.
١٦ فروردین یک سال قبل، مأموران پلیس در جریان قتل زنی جوان در خانهاش قرار گرفتند. همسایههای این زن وقتی با پلیس تماس گرفتند، مدعی شدند صدای ضرب و جرح از خانه میآمد و آنها زمانی متوجه این ماجرا شدند که زن جوان به قتل رسیده بود.
یکی از همسایهها گفت: ژاله و شوهرش شروین، زوج آرامی بودند و ما اصلا از آنها رفتار بدی ندیده بودیم. شب حادثه یکدفعه صدای شکستهشدن وسایل از خانه آنها آمد و آنقدر این صدا بلند و پیدرپی بود که به موضوع شک کردیم. ضمن اینکه صدای فریاد هم میآمد. اول فکر کردیم نباید دخالت کنیم؛ اما بعد که صدا بالا رفت، تصمیم گرفتیم دخالت کنیم. وقتی وارد خانه شدیم، شروین از خانه رفته بود و ژاله هم درحالیکه دیگر نفس نمیکشید، روی تخت افتاده بود.
با کشف جسد و انجام تحقیقات اولیه مأموران و بازجویی از خانواده مقتول، مأموران متوجه شدند ژاله و شوهرش از مدتی قبل با هم دچار اختلاف شده بودند. با راهنمایی خانواده ژاله، مأموران شروین را در محل کار دوستش شناسایی و بازداشت کردند.
مرد جوان به قتل همسرش اعتراف کرد و مدعی شد بهخاطر کارهای عجیبی که از مدتی قبل همسرش انجام میداد، دست به قتلی ناخواسته زده است. با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهم، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه او خوانده شد و سپس پدر و مادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت ناخواسته همسرش را کشته است. او گفت: مدتی بود که همسرم با زنی مطلقه دوست شده بود و مدام با او بیرون میرفت. این اواخر تا نیمههای شب بیرون میماند و با دوستش در سفرهخانهها بود. کارهای عجیبوغریب زیادی میکرد و من هم از کارهایش کلافه شده بودم. سر این موضوع درگیریهایی با هم داشتیم. چندباری به او گفته بودم اگر به این وضعیت ادامه دهد، موضوع را به خانوادهاش میگویم. وقتی دیدم تهدیدهای من فایدهای ندارد، موضوع را به پدر ژاله گفتم و از او درخواست کمک کردم. زندگی مشترکمان را در آستانه فروپاشی میدیدم و سعی میکردم هر طوری شده، موضوع را حل کنم.
متهم گفت: این اواخر همسرم دیگر با من حرف نمیزد؛ یا مدام با گوشی تلفنش صحبت میکرد یا اینکه کنار دوست جدیدش در سفرهخانه بود. شب حادثه، وقتی به خانه رفتم، دیدم همسرم باز پای تلفن است و صحبت میکند. به این موضوع اعتراض کردم، او که انگار دنبال فرصتی بود، عصبانی شد.
به من گفت چرا درباره مشکلاتمان با پدرم صحبت کردی. این موضوع را بهانه کرد و دعوای شدیدی به راه انداخت. من سعی کردم او را آرام کنم و در کمال خونسردی جواب دادم تا دعوا بالا نگیرد؛ اما او مرتب صدایش را بالا میبرد و وقتی دید من نمیخواهم با او دعوا کنم، وسایل خانه را شکست و ویترین را به زمین انداخت و بعد هم هرچه وسیله تزئینی روی میزها بود، به زمین کوبید و شکست.
فریاد میزد و فحاشی میکرد. برای اینکه بتوانم آرامش کنم جلوی دهانش را گرفتم و دستم را روی گلویش گذاشتم تا صدایش قطع شود و او را به داخل اتاقخواب بردم و روی تخت انداختم. متوجه شدم نفس نمیکشد، تنفس دهان به دهان دادم و قلبش را هم ماساژ دادم؛ ولی نتوانستم او را احیا کنم. وقتی مطمئن شدم مرده است و کاری از دست من برنمیآید، ترسیدم و فرار کردم. به مغازه دوستم رفتم، در آن لحظات میخواستم با کسی صحبت کنم و به همین خاطر به مغازه دوستم رفتم؛ اما از سوی مأموران بازداشت شدم.
بعد از متهم، وکیل مدافعش در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. در ادامه، متهم یکبار دیگر در جایگاه قرار گرفت.
او باز هم اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من همسرم را خیلی دوست داشتم و او را به عمد نکشتم و از اتفاقی که افتاده است، خیلی ناراحتم. اعضای خانوادهاش میدانند که من او را چقدر دوست داشتم و نمیخواستم همسرم را از دست بدهم. بعضی شبها هوس میکرد چیپس بخورد و نیمهشب من را بیدار میکرد و میخواست برایش چیپس بخرم، من نیمهشب از خانه بیرون میرفتم، سطح شهر را میچرخیدم تا مغازهای پیدا کنم و برای زنم خرید کنم. ژاله از علاقه من نسبت به خودش خبر داشت و میدانست هرکاری بکند، نمیخواهم او را از دست بدهم و از این مسئله سوءاستفاده میکرد.
من از اولیایدم درخواست بخشش دارم و از آنها میخواهم من را حلال کنند. پدر و مادر ژاله هم میدانند که چقدر دوستشان دارم.
با پایان جلسه دادگاه، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
من این نوع دوست داشتن قبول ندارم ... تونمیدونستی گلوش آنجور فشار بدی میمیره
پاسخ ها
بدون نام
کاربر. محمدی. عزیزم در حالت عصبانیت آدم که دست خودش نیست،!! من خودم عصبانی شدم مادرم غذا برام نیاورد رفتم زن گرفتم عصبانی حد و مرز نداره،
خانم محمدی
مرتیکه رزل اولین بار میشنوم از دوست داشتن کسی بکشی
بدون نام
خوب کاری کردی زنش داشته هوایی میشده
سرش جای دیگه گرم بوده......
هیچکس
چه نشونه خوبی داده برا دوست داشتنش:
شب براش چیپس میخریدم
پفک چی؟پفکم مبخریدی؟
گندم مجیدی ...۱۵ساله ...پونک قزوین
خب الان این قضیه((چیپس))چی بود که گفتی من بدجور هوس کردم ...لامصب ....
بدون نام
وقتی از هیچ خبر ندار ی چرا الکی حرف میزنی مگه تو حرفهای قربانی شنیدی که آنجور نظر میدی
بدون نام
مگه میشه کسی رو دوس داشته باشی گلوشو فشار بدی تا خفه شه! چرا نبردیش مشاوره چرا برای ارم کردن حال پریشان و دلخوریش تلاشی نکردی فقط رفتی ابروشوپیش باباش ببری
بهار
واااای خدایا آدم میمونه چی بگه .خدایا چه اتفاقایی که دیگه نمیفته .بهمون رحم کن
بدون نام
همیشه پای یک مرد جنایتکار در میان است
علی
واقعا دوستان زود قضاوت نکنید توعصبانیت ممکنه آدم هرکاری بکند خودی من نزدیک بودسریه مسئله کوچک نزدیک بود چشم داداش مو کور کنم خدا بهیم رحم کرد همیشه توعصبانیت لعنت بفرستید برشیطان رجیم
نظر کاربران
من این نوع دوست داشتن قبول ندارم ... تونمیدونستی گلوش آنجور فشار بدی میمیره
پاسخ ها
کاربر. محمدی. عزیزم در حالت عصبانیت آدم که دست خودش نیست،!! من خودم عصبانی شدم مادرم غذا برام نیاورد رفتم زن گرفتم عصبانی حد و مرز نداره،
مرتیکه رزل اولین بار میشنوم از دوست داشتن کسی بکشی
خوب کاری کردی زنش داشته هوایی میشده
سرش جای دیگه گرم بوده......
چه نشونه خوبی داده برا دوست داشتنش:
شب براش چیپس میخریدم
پفک چی؟پفکم مبخریدی؟
خب الان این قضیه((چیپس))چی بود که گفتی من بدجور هوس کردم ...لامصب ....
وقتی از هیچ خبر ندار ی چرا الکی حرف میزنی مگه تو حرفهای قربانی شنیدی که آنجور نظر میدی
مگه میشه کسی رو دوس داشته باشی گلوشو فشار بدی تا خفه شه! چرا نبردیش مشاوره چرا برای ارم کردن حال پریشان و دلخوریش تلاشی نکردی فقط رفتی ابروشوپیش باباش ببری
واااای خدایا آدم میمونه چی بگه .خدایا چه اتفاقایی که دیگه نمیفته .بهمون رحم کن
همیشه پای یک مرد جنایتکار در میان است
واقعا دوستان زود قضاوت نکنید توعصبانیت ممکنه آدم هرکاری بکند خودی من نزدیک بودسریه مسئله کوچک نزدیک بود چشم داداش مو کور کنم خدا بهیم رحم کرد همیشه توعصبانیت لعنت بفرستید برشیطان رجیم