افزایش بی ثباتی خاورمیانه با استراتژی عربستان
استراتژی تقسیم و حکومت ریاض موفقیتهای اندکی به دنبال داشته و حتی یک خراش به نفوذ منطقهای ایران نینداخته است.
رویداد ۲۴: استراتژی تقسیم و حکومت ریاض موفقیتهای اندکی به دنبال داشته و حتی یک خراش به نفوذ منطقهای ایران نینداخته است.
نشریه نیشن نوشت: رفتار دمدمی عربستان باعث ایجاد سؤالاتی در جهان شده است. پس از دهههایی که ریاض طی آنها بیسروصدا بود و اساساً با استفاده از ثروت نفتی خود در امور جهانی دخالت میکرد، ماشین نظامی و اطلاعاتی آن حال جنگی بیرحمانه را در یمن ادامه میدهد، قطر کوچک را تحریم کرده، در تلاش برای بیثبات کردن لبنان است، زخمهای خود پس از شکست در سوریه را مرهم میگذارد، و نیروهای بالقوه در عراق را پرورش میدهد. درعینحال، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی قدرت را در دستان خود متمرکز میکند. مخرج مشترک تمامی این اقدامات، رقابت نخبگان سعودی با ایران برای دستیابی به جایگاه هژمون منطقهای است.
نفوذ ایران که در دهه ۱۹۹۰ تقریباً صفر بود، امروز در بخشهای شرقی خاورمیانه بسیار افزایش یافته است. حوثیهای شیعه در یمن طی سال ۲۰۱۴ کودتایی را ترتیب دادند و کنترل خود بر این کشور را تعمیق کردند. این مسئله اساساً یک پیشرفت داخلی بود اما ریاض طرح ایران هراسی خود را روی آن پیاده کرد. حزبالله لبنان که از حمایت ایران برخوردار است، از سال ۲۰۱۶ دولت اتحاد ملی این کشور را تحت کنترل درآورده است. یکی دیگر از دوستان ایران، رژیم بعث بشار اسد است که ظاهراً جنگ داخلی در سوریه را برده و ردپای عربستان در آنجا-ارتش افراطی اسلام- هم شکست خورده است. تأثیرگذاری عربستان در عراق پسازآنکه اکثر استانهای با اکثریت سنی از پیوستن به خلافت داعش در سال ۲۰۱۴ کنارهگیری کردند، بر باد رفت. در شرایطی که روابط تهران با حماس فلسطین از سال ۲۰۱۱ برآشفته شده، این روابط رو به بهبود است.
کشمکش عربستان علیه ایران به ملیگرایی و امنیت مربوط میشود و هیچ ربطی به اقتصاد ندارد. آنها بر سر بازار صادرات رقابت نمیکنند. بلکه، این یک رقابت به سبک قرن نوزدهم بر سر حوزه نفوذ ارضی است. شاید این رقابت بیربط به این مسئله نباشد که ایران یک کشور کاملاً شیعه است و عربستان یک دولت وهابی افراطی سنی دارد، اما این درگیریها اساساً بر سر مذهب نیست.
عربستان بهعنوان کشوری با یک چهارم جمعیت ایران، فاقد ظرفیت پیادهنظام قابلتوجه است و در صورت بروز یک درگیری متعارف، نمیتواند مقابل ایران بایستد. به نظر میرسد استراتژیست های سعودی به این نتیجه رسیده است که تنها راهی که آنها میتوانند از طریق آن نفوذ ایران در منطقه را بیاثر کنند، استراتژی تقسیم و حکومت است.
برای مثال، در لبنان میشل عون در سال ۲۰۱۶ بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد که متحد حزبالله بود و از سوی دیگر تونست سعد حریری، رهبر سنی این کشور را علیرغم مواضع ضد حزبالله اش، متقاعد به پذیرش سمت نخستوزیری کند. حزبالله بر کابینه غالب شد و در سمت ریاست جمهوری نیز از حضور یک متحد بهره میبرد و همین مسئله لبنان را در مدار ایران قرار داد.
پدر حریری چند دهه پیش بهعنوان یک پیمانکار در عربستان، میلیاردها دلار ثروت کسب کرد و حریری حال دارای تابعیت عربستان است. به نظر میرسد بن سلمان وی را مجبور به اعلام استعفا کرد و همین مسئله لبنان را ناآرام کرد. و حال این امکان وجود دارد که بیروت از یک سرمایه یکپارچه ایران به مجموعهای از تکههای کوچک با اهداف متقابل تبدیل شود.
تلاش عربستان برای تقسیم و حکومت بر لبنان در حال حاضر با شکست روبرو شده است. در دیگر نقاط نیز این استراتژی موفقیتهای اندکی کسب کرده است. تلاش سعودیها برای استفاده از قدرت هوایی جهت از بین بردن جنبش حوثیها در یمن تنها از این منظر موفق بوده که این کشور را با بیش از ۵۰ هزار کودک در انتظار مرگ به دلیل گرسنگی و بیماری، به بدترین بحران انسانی جهان تبدیل کرده است.
جایگاه سیاستمداران شیعه طرفدار ایران در عراق مستحکم شده و به نظر نمیرسد که بشار اسد، دشمن جدی ریاض در سوریه نیز قصد رفتن داشته باشد. تلاش محمد بن سلمان برای اعمال فشار بر قطر جهت قطع روابط با ایران نیز نتیجه معکوس داشت و باعث شد دوحه و تهران به هم نزدیکتر شده و احتمالاً شورای همکاری خلیجفارس که ابزار قدرت عربستان در منطقه خلیجفارس بوده را از بین ببرند. تاکنون استراتژی تقسیم و حکومت عربستان به عامل بیثبات کننده در منطقه آشفته خاورمیانه شده و حتی یک خراش هم به نفوذ ایران نینداخته است.
نظر کاربران
اگر مردمان کشورهای خاورمیانه،مثل سایر نقاط جهان فکر کنند و کمی هم به آخرت ،اختلافات حل خواهد شد.تسخیر این کشور و آن کشور معنا ندارد اگر کل دنیا را هم تسخیر کنید باید دست خالی از این دنیای بی ارزش بروید.متاسفانه ادعای مسلمانی هم می کنند.