مردی که هنوز فرصت عزای عزیزانش را نیافته!
روزنامه ایران در گزارشی نوشت: «ماموستا آزادی به راستی دستمریزاد دارد و هر کس را به ستایش وامیدارد. ماموستا "عظیم آزادی" که هنوز - و تا به امروز - فرصت عزاداری برای ۲۷ عزیز از دست رفتهاش را پیدا نکرده، یکی از این کردهای غیور است.
این مرد با شخصیت مثالزدنیاش که جسم بیجان ۲۷ نفر از اعضای دور و نزدیک خانوادهاش را با دستهای خودش از زیر خروارها خاک و آهن بیرون کشید اما حتی فرصت یک لحظه نشستن پای مزارشان را نداشت، فردای روزی که رهبر معظم انقلاب از مناطق زلزلهزده بازدید کرد، با ما به گفتوگو نشست تا برایمان از کم و کیف فاجعه تا به امروز بگوید.
تحمل غم از دست دادن یک نفر از عزیزان گاه به قدری برای یک نفر سخت و جانکاه میشود که ساعتها مشاوره و رواندرمانی هم تأثیر چندانی بر پذیرش آن غم نخواهد داشت؛ چه برسد که قرار باشد داغدار ۲۷ نفر از عزیزانت باشی که زیر تلی از خاک مدفون شدند. گمان نمیکنم این همه توان جز از مرد کردی که برای دومین بار شاهد ویرانی زادگاهش بوده است، برآید.
بیداد همدردی
«نمیدانم چطور شب را به صبح رساندم. خواب برای لحظهای بهچشمم نیامد و در تمام این مدت فکر و ذکرم این بود که از کجا چند بیل مکانیکی بیاورم تا آوارها را جا به جا کنیم و اگر زندهای زیر آن همه خاک و آهن گرفتار شده نجاتش دهیم و اگر هم کشتههایمان مدفون شدهاند، پیکرشان را خارج کنیم، ضمن این که تعداد زیادی دام و طیور هم قربانی زلزله شده بودند که با ید هر چه سریعتر از زیر آوار خارج میشدند و در مکانی دورتر مدفون میشدند تا احتمال بروز هر گونه بیماری و آلودگی به حداقل برسد.»
«آزادی» علاوه بر این که امام جمعه بزرگترین روستای منطقه (کوئیک حسن) است، به عنوان بهورز خانه بهداشت دهستان دشت ذهاب ۵۵۰ خانوار و ۲۰۲۴ نفر را تحت پوشش دارد، از این رو بهتر از هر کسی به تعداد افراد ساکن در هر روستا و خانه اشراف داشته و دارد، به همین خاطر با سرکشی به ۵ روستای «کوئیک حسن، کوئیک عزیز، کوئیک محمد، کوئیک محمود و کوئیک نامدار» متوجه کشته شدن ۱۰۵ نفر - که بیشترشان کودک و نوجوان بودند - و بیش از ۶هزار رأس گوسفند شد که قربانی زمینلرزه ۷.۳ ریشتری کرمانشاه بودند، در این باره گفت: «با طلوع خورشید به سرعت سراغ شرکت ساختمانسازی رفتم که در نزدیکی روستایمان بود. آنها دو دستگاه بیل مکانیکی در اختیارم قرار دادند و کار آواربرداری آغاز شد. پس از آن کشتههای ۵ روستا را در گورهای دستهجمعی ۴و۶نفره و دامها را در گودالهای بزرگ دفن کردیم. نوبت به تشکیل کمیته بحران رسید تا بتوانیم سیل خروشان همدردی مردم ایران را در انبارهایی که در نظر گرفته بودیم مدیریت و در میان زلزلهزدهها توزیع کنیم. در تمام آن مدت، لحظهای به خودم و اتفاقاتی که افتاده بود فکر نکردم تا این که وقتی بر بالای بلندی روستا ایستاده بودم، در یک آن
چششم به تپه ویرانههایی افتاد که از تکتک خانهها ساخته شده بود. تازه آن لحظه فهمیدم شب گذشته بر ما چه گذشته بود و به خاطر تاریکی محیط، عمق فاجعه را به چشم ندیده بودیم.»
شگفتانگیزتر آن که از روز حادثه تاکنون «ماموستا عزیز» تنها از فاصله دور و با تکان دادن دست، پاسخگوی ابراز همدری و عرض تسلیت همولایتیهایش بوده و در عوض روزی دو مرتبه به روستاهای تحت پوشش خود سرکشی میکند تا در جریان کم و کسریها قرار بگیرد. هر بار که مادری را در حال مویه کردن میبیند نزدیک میرود و میگوید: «به خدایی اعتماد کن که وعده داده در پی هر سختی، آسایشی خواهد بود. اگر ۳۷ سال قبل که زادگاهمان را که ویرانهای غیر قابل سکونت بود آباد کردیم پس باز هم میتوانیم روی پای خودمان بایستیم.» اما مگر همه آنها توان ماموستا عزیز را دارند...
در انتظار یاری
آن چه در حال حاضر به دغدغه بزرگ ماموستا «عظیم آزادی» بدل شده، نارفیقی آسمان با مردمان زلزلهزده است. میگوید، به قدری باد و باران شدت گرفته که آب به انبارهای آذوقه (مسجدی که سقف و دیوارهایش از زلزله اخیر ترک برداشته و سایهبانهای نایلونی) نفوذ کرده و بخشی از مواد غذایی از بین رفته است، ضمن این که از برخورد قطرات باران با ویرانهها، گل و لای در سطح زمینها راه افتاده و وضعیت را برای مردم خیلی سختتر کرده است. البته به دستور رهبر و بهدنبال جلسه فوری که تشکیل دادیم قرار شد به هر کدام از اهالی روستاها که در خانه بهداشت پرونده دارند به صورت موقت، کانکسهای پیش ساخته ۵ در ۵ تحویل داده شود تا در آینده وضعیت بهتر و باثباتتری ایجاد شود.
میدانم که من و هم استانیهایم با هیچ زبان و جملهای نمیتوانیم قدردان این همه همراهی و مهربانی هم میهنانمان از هر کیش و آیین و مذهبی که هستند، باشیم که اگر آنها نبودند قطعاً وضعمان خیلی بدتر از این بود اما لازم است این را بگویم که بهتر است، بخشی از کمکهای مردمی در مکانی دورتر از این مناطق تخریب شده، انبار شود تا یک ماه بعد که نابسامانیها ادامه دارد، بتوانیم از ذخایر استفاده کنیم.
از همه اینها که بگذریم، این مردمان نجیب ۱۰ روز دیگر - وقتی گرمی حادثه فروکش کرد - تازه میفهمند چه بر سرشان آمده و آن موقع است که تازه مشکلات گسترده روحی و روانی خود را نشان میدهد. از این رو مسئولان کشور باید در نظر داشته باشند با کمک تیمهایی از مشاوران و روان شناسان به وضعیت اسفناک عاطفی منطقه رسیدگی کنند تا جنگزدههایی که ۳۷سال قبل طعم تلخ همین خاک نشینی را چشیده بودند و با هزار امید و آرزو بار دیگر زندگیهایشان را علم کردند، زمستان خشک و استخوان سوز منطقه را راحتتر سپری کنند.»
نظر کاربران
عظیم آزادی نمونه ای از کوردهای غیور ومایه افتخار تمام ملت کورد در سرتاسرجهان است ٪ بژی روله ی کورد
زنده باد ماموستای عزیز