۶۳۶۴۹۳
۲ نظر
۵۰۱۰
۲ نظر
۵۰۱۰
پ

اولویت اصلاحات کدام است؛ کادرسازی یا مذاکره؟

بسیاری از اصلاح‌طلبان معتقدند شورای نگهبان در انتخابات‌ها این جریان سیاسی را بیش از اصولگرایان و بعضا جریاناتی که در حواشی این دو جریان فعالیت سیاسی می‌کنند با مشکل تایید صلاحیت رو به رو می‌کند.

فرارو: بسیاری از اصلاح‌طلبان معتقدند شورای نگهبان در انتخابات‌ها این جریان سیاسی را بیش از اصولگرایان و بعضا جریاناتی که در حواشی این دو جریان فعالیت سیاسی می‌کنند با مشکل تایید صلاحیت رو به رو می‌کند.
اخیرا بعضی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب سخن از مذاکره با شورای نگهبان به میان آورده‌اند. اما ظاهرا این گونه مذاکرات از سوی بعضی فعالان این جریان قبلا نیز انجام شده است، اما نتیجه تاییدصلاحیت‌های انتخاباتی چندان به میل این جریان نبوده است. اگر بپذیریم که جریان اصلاح‌طلب بیش از دیگر جریانات سیاسی از ردصلاحیت‌ها آسیب دیده است این مساله جای سوال پیش می‌آید که اتفاقاتی مثل حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ چقدر بر روی چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب حساسیت ایجاد کرده است.
با این اوصاف اگر این جریان سیاسی به دنبال تغییری در چهره فعالان خود باشد آیا این امکان رقابت اصلاح‌طلبان با رقبایشان وجود دارد؟ در این باره فرارو با علی صوفی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و وزیر تعاون دولت سیدمحمد خاتمی به گفت و گو نشسته است. او از جمله افرادی است که معتقد است با تغییر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، این جریان سیاسی کماکان با ردصلاحیت‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. در ادامه متن این گفت و گو را می‌خوانید.

چند وقتی است که بعضی اصلاح‌طلبان از لزوم مذاکره این جریان سیاسی با اعضای شورای نگهبان صحبت می‌کنند. امروز هم سخنگوی شورای نگهبان گفته بود شورای نگهبان محلی برای چانه‌زنی سیاسی نیست. به دنبال این مطلب این جای سوال است که اگر این جریان سیاسی فکر می‌کند اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار با مشکل ردصلاحیت رو‌به‌رو هستند چرا این جریان سیاسی نیروی جدیدی تربیت نمی‌کند تا مشکل عبور از فیلتر نظارتی شورای نگهبان را نداشته باشد؟ البته بحث کادرسازی و تربیت نیروهای سیاسی جوان درباره جریان اصولگرا هم لازم است اما اصولگرایان به اندازه اصلاح‌طلبان دغدغه تایید صلاحیت را ندارند.

مشکل شورای نگهبان با یک قشر سنی خاص نیست. اگر یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب جوان هم وارد کارزار انتخاباتی شود، با مشکل ردصلاحیت رو به رو می‌شود. مثلا ارتباط با آقای خاتمی می‌تواند یک جرم و دلیلی برای ردصلاحیت باشد. فعالیت در بعضی از احزاب که منحل شده اند هم می‌تواند یکی دیگر از دلایل ردصلاحیت باشد. هر فعالیتی به اسم اصلاح‌طلبی که جنبه‌های اعتراضی داشته باشد می‌تواند فرد را با عناوینی مثل عدم التزام عملی به اسلام یا اقدام علیه امنیت ملی در معرض ردصلاحیت قرار دهد. بنابراین اینجا دیگر بحث جوان یا غیرجوان نیست.

اگر تربیت نیرو انجام می‌شد فکر می‌کنید همین وضع ادامه پیدا می‌کرد؟

فرقی نمی‌کند اگر کسی قبل از ورود به مجلس به خاطر مواضع اصلاح‌طلبانه‌اش شناخته شود یا بعد از آن در هرصورت با مشکل عبور از فیلتر شورای نگهبان رو به رو خواهد شد. مگر اینکه افرادی خنثی و ابن‌الوقت باشند و مواضع شخصی خود را ترجیح دهند.

از صحبت‌های شما و آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد ظاهرا تناقضی وجود دارد. آقای جهانگیری در انتخابات گذشته تایید صلاحیت و با برند اصلاح‌طلبی وارد انتخاب شد. درباره آقای عارف هم وضع همینگونه است. او هم در ۹۲ و هم در ۹۴ تایید صلاحیت شد. در بین چهره‌های شاید رده پایین‌تر هم نمونه‌ای مثل الیاس حضرتی وجود دارد. این‌ها را چگونه تحلیل می‌کنید؟

این افراد به خاطر ارتباطات خاص خود با بعضی کانون‌های قدرت اصولگرا تایید شده‌اند. اینگونه نبوده که این افراد به عنوان یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب در صحنه حضور فعال داشته باشند و بعد تایید شوند. آقای جهانگیری تا انتخابات ۹۶ موضع اصلاح‌طلبانه خاصی اتخاذ نکرده بود. اما شما خواهید دید که آقای جهانگیری که در انتخابات گفتند من کاندیدای اصلاح‌طلبم بعدها با مشکل رو به رو می‌شود. درباره آقای دکتر عارف هم همینگونه است. اگر ایشان از ۸۴ تا ۹۲ موضع گیری می‌کرد قطعا ایشان هم مشمول حذف می‌شد. آقای عارف به خاطر ارتباطاتی که با جریان اصولگرا دارد و مواضع میانه‌روانه خود تایید صلاحیت شد. اگر آقای عارف مثل آقایان صادقی یا مطهری عمل کند ایشان هم ردصلاحیت می‌شود. شورای نگهبان با کسی تعارف ندارد.

اما همین آقای عارف در ۹۲ به اسم کاندیدای اصلاح‌طلب وارد شد و دو سال بعد در انتخابات ۹۴ تایید صلاحیت شد.

بله ایشان در ۹۲ کاندیدا شد اما مواضع حساسیت برانگیزی اتخاذ نکرد. آقای عارف هم آن زمان مورد قبول جریان اصولگرا بود و هم الان.

بگذارید به سوال اولم برگردم. شما اساسا با این تربیت نیرو موافق هستید؟

شما سوالتان را از مذاکره با شورای نگهبان شروع کردید که ضرورت است. من بدون مذاکره با شورای نگهبان راه حلی نمی‌بینم. راه حل این است که شرایط عوض شود. اگرنه همین وضع کنونی ادامه پیدا می‌کند. وضعیت ما اینگونه است که ما در انتخابات سال ۹۲ پیروز شدیم. دولتی هم که سر کار آمد در ۴ سال اول خود موفق بود. موفقیت دولت در فضای بین‌الملل بیشتر بود اما در داخل هم توانست فضای امنیتی را به فضای سیاسی تبدیل کند. اصلاح‌طلبان در این فضا توانستند نفسی بکشند. در انتخابات ۹۴ هم لیست اصلاح‌طلبان رای آورد. در ۹۶ هم آقای روحانی با حمایت اصلاح‌طلبان‌ پیروز شدند.
اما نتیجه در کل اجرای برنامه‌های اصلاح‌طلبان نیست. پیروزی زمانی اتفاق می‌افتد که جریانی بتواند اکثریت مجلس را در دست بگیرند و بتواند برنامه‌های خودش را اجرا کند. وقتی جریانی نتواند برنامه‌های خودش را اجرا کند نمی‌توان اسم پیروزی بر آن گذاشت. در انتخابات ۹۶ هم وضع بدتر شد. دولت دوم آقای روحانی رسما اصولگراست. دولت فقط روزنه‌ای برای اصلاح‌طلبان باقی گذاشته است و یکی دو نیروی اصلاح‌طلب در کنار اکثریت اصولگرا حضور دارند. به این که پیروزی نمی‌گویند. پیروزی این است که ما در کنار اکثریت اصلاح‌طلب چند نیروی اصولگرای معتدل هم داشتیم. یا اینکه حداقل برنامه‌ها و شعارهای اصلاح‌طلبانه‌ای که آقای روحانی اعلام کرد را به اجرا در می‌آمد. اما آقای روحانی کاملا عقب نشسته است و انگار نه انگار که باید به حفظ هویت پشت سر خود متعهد باشد. برخی از اطرافیان ایشان هم قائل به این نیستند که اصلاح‌طلبان باید در دولت حضور داشته باشند و معتقدند کار اصلاح‌طلبان تنها این است که یک عده را در ریاست جمهوری و یک عده را در انتخابات مجلس حمایت کنند.

آنطور که شما درباره آقای عارف و جهانگیری گفتید اگر قرار است تربیت نیرویی در جریان اصلاح‌طلب صورت بگیرد باید به این صورت باشد تربیت نیرو باید در خفا باشد و نیروهای جدید با اصولگرایان میانه خوبی داشته باشند. اینطور نیست؟

دقیقا همین است. باید مشی حکومتی داشته باشند. یعنی دکمه بالای یقه پیراهنشان را ببندند، ته ریشی بگذارند و آسه بروند و آسه بیایند. در واقع حرکتی نداشته باشند که باعث رنجش جریان مقابل شود.

معتقدید این گونه تربیت نیرو الزاما در جریان اصلاح‌طلب باید صورت بگیرد؟

نه. عرضم این است که شرایطی که گفتم باید تغییر کند. اصلاح‌طلبان باید با حفظ هویت ذاتی خودشان در حالی که مانع قانونی پیش روی خود ندارند بتوانند از فیلترها عبور کنند. قانون ملاک باشد. آن موقع است که ما یک مجلس قوی خواهیم داشت. اینکه افرادی در لیست ما قرار بگیرند که قبلا حساسیتی روی آنها نبوده بعد از ورود به مجلس کاری از دستشان برنمی‌آید. این افراد در مجلس مرعوب می‌شوند و از رسالت خود باز می‌مانند. بحث اصلی خدمت به مردم و نظام است، یعنی بتوانیم نظام کارآمد داشته باشیم.
نماینده باید اهل مبارزه باشد و هزینه آن را بپردازد. نه اینکه طوری رفتار کنند که چهار سال بعد هم تایید شوند. نمایندگانی که با شرایط کنونی به مجلس می‌روند نمی‌توانند تاثیرگذار باشند. نبود چنین مجلسی که بهتر از بودنش است. رئیس جمهوری هم که بلافاصله بعد از پیروزی در انتخابات به فکر چهار سال آینده خود است و به مخالفین قسم خورده خود احتیاج دارد گره ای از کار کشور باز نمی‌کند. ما اسما دولت و مجلس و فراکسیون امید داریم. اما ثم ماذا؟ در مجلس عده‌ای به دنبال کار کردن برای خودشان هستند و مردم در فقر دست و پا می‌زند. اینگونه نظام هم به جایی نمی‌رسد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    ورشکستگی کشور امروز که اصلاطلبان مانند گ گذشته محبوب نیستن حسابی دست پا شون به لرزه افتاده .خدا وکلیی اقتصاد کشور هیچ وقت مثل الان فلاکت بار نبوده حتی زمان تحریمها از الان خیلی بهتر بود

  • بدون نام

    جواب 20:25تحریمهای قبل در مقابل تحریمهای جدید تحریم حساب نمی شوند.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج