آیا حسن روحانی بعد از انتخابات از شعارهای خود در انتخابات دور شده و آنها را فراموش کرده است؟ آیا او به سمت جناح مخالف گرایش پیدا کرده است؟ آیا این روند در آینده به روند اصلاحات در ایران ضربه و صدمه وارد نمیکند؟ اینها پرسشهایی است که گاها در عرصه سیاسی ایران و جامعه و در بین افراد و گروه مختلف رد و بدل میشود.
روزنامه آرمان: آیا حسن روحانی بعد از انتخابات از شعارهای خود در انتخابات دور شده و آنها را فراموش کرده است؟ آیا او به سمت جناح مخالف گرایش پیدا کرده است؟ آیا این روند در آینده به روند اصلاحات در ایران ضربه و صدمه وارد نمیکند؟ اینها پرسشهایی است که گاها در عرصه سیاسی ایران و جامعه و در بین افراد و گروه مختلف رد و بدل میشود.
امروزه بحث این است که آقای روحانی گردش به راست داشته است. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا با این نظر موافقید؟
من فکر میکنم که ما باید از این معادلات معمول سیاسی، یعنی راست و چپ و غیره خارج شویم. بحث من این است که آقای روحانی با یک مشی و شعار اعتدالی در دوره اول پیش آمد و در چهار سال دوره اول ریاستجمهوری متوجه این موضوع شد که جریان اصولگرایی حتی رفتار معتدل ایشان را هم برنمیتابد. همچنین کارشکنیهای متعددی هم از طرف جناح سیاسی اصولگرا و هم از طرف جریانهایی که بهگونهای وابسته به این طیف سیاسی بودند، در مورد ایشان و برنامههایشان صورت گرفت. از طرف دیگر اصلاحطلبان بدون سهمخواهی و با درک شرایط خاص کشور طبیعتا از ایشان حمایت کردند و در حمایت از ایشان هم استوار بودند و باز هم در دروه دوم انتخابات با شعار به عقب برنمیگردیم، حمایت خودشان را از ایشان انجام دادند.
من فکر میکنم آقای روحانی در دور دوم با توجه به اینکه دولت، توفیقی در حوزه اقتصادی پیدا نکرده بود، طبیعتا احساس میکردند باید به بخشی از مطالبات اجتماعی و سیاسی مردم پاسخ بدهند. به همین جهت من احساس میکنم سخنرانیهای آقای روحانی و مطالب و مطالباتی را که مطرح میکردند، کاملا از یک موضع اصلاحطلبانه بود.
بهویژه در برهه انتخابات؟
بله، بهویژه در انتخابات. حتی خواستههای مردم هم کاملا نشان میداد که در واقع این رویکرد، رویکرد جدیدی است و انتظاری است که از دولت آقای روحانی میرود. اما بعد از انتخابات و با تشکیل دولت، شما شاهد هستید که همان اتفاقی که در دولت آقای هاشمی افتاد، یعنی اینکه آقای هاشمی در وزارتخانههای سیاسی، فرهنگی و آموزشی کاملا یک عقبنشینی محسوس داشتند، این اتفاق هم در دولت روحانی نسبت به دوره قبل افتاده است. من فکر میکنم که آنچه که امروز در حوزه عمل دارد انجام میشود، با شعارهایی که در زمان انتخابات داده میشد کاملا و به صورت مشهود تفاوت دارد و فکر هم نمیکنم که آقای روحانی فردی بوده که فضا را نمیشناخته است.
به هر حال چهار سال تجربه در دولت خود ایشان بوده است. لذا من احساس میکنم نسبت به آنچه در زمان انتخابات انجام شد، موضع ایشان مقداری محافظهکارانهتر است. اما از این امر هر کسی تعبیری میکند. اما به نظرم آن دسته از اصلاحطلبانی هم که سعی میکنند این مساله را نادیده بگیرند، فکر میکنم که سر زیر برفکردن است.
ممکن است که همه ما معتقد باشیم که به صورت استراتژیک از آقای روحانی حمایت کردیم و همه هم معتقدیم که باید بر این حمایت استوار و پایدار بمانیم، اما اینکه نخواهیم واقعیتها و اشکالات موجود را ببینیم، باعث میشود که حمایت و همراهی ما کورکورانه بشود و در ادامه مسیر در پاسخ به مطالبات مردم دچار مشکل بشویم. لذا من معتقدم که بهتر است آقای روحانی و دولت ایشان هر چندوقت یکبار نطقهای زمان انتخابات را گوش کنند و ببینند که چقدر در حوزه عمل با آنها همراهی دارند.
آیا این یک قاعده نشده که روسایجمهوری که در جمهوری اسلامی انتخاب میشوند، در دور دوم بسیار محافظکارتر از دور اول میشوند؟
من این مساله را برای دولت دوم اصلاحات قبول ندارم. من معتقدم که دولت اصلاحات، یک دولت کاملا کارآمد و جدی بود و در عین حال مواضع سیاسی دولت هم مواضع خوبی بود. اما بحثی که وجود دارد این است که به هر حال آقای روحانی برآمده از آرای اصلاحطلبان است و مردم هم با حمایتهای شخصیتهای این طیف و بهویژه در راس آنها رئیس دولت اصلاحات در انتخابات حضور پیدا کردند. بنابراین ایشان بدون در نظرگرفتن این شعارها و اهداف نبایستی مسیری را که بهتنهایی فکر میکند صحیحتر است، بپماید.
آیا اینگونه سیاست و کارکردن به کل ساختار اصلاحات ضربه نمیزند، بهویژه در انتخابات بعدی؟
بدون شک من فکر میکنم جریان اصلاحات بهویژه در برخی رخدادهای گذشته، به واسطه همراهی با خواست مردم سرمایه اجتماعی پیدا کرد که این سرمایه اجتماعی بینهایت نیست و طبیعتا هرچقدر مردم میآیند و اعتماد میکنند و رأی میدهند، شما در انتخابات مجلس، شوراها و... میبینید که مردم اینگونه همراهی میکنند و به لیست آنها به طور کامل اعتماد میکنند و رأی میدهند و بینظیرترین همراهی سیاسی را با این جریان سیاسی از اول انقلاب تا کنون از خود نشان میدهند. آنها هم به دنبال خواستههایی هستند، وقتی خواستههای آنها محقق نمیشود، طبیعتا رویگردان میشوند.
من فکر میکنم این تصور که همواره فکر کنیم که مردم گوش به فرمان ما هستند که ما چه چیزی را میگوییم و چه نظری را به آنها اعلام میکنیم و آنها هم انجام بدهند، تصور باطلی است. امروزه مردم از دولت کارآمدی میخواهند و این دولت را هم جدا از اینکه آقای روحانی چه باورهایی دارد، برآمده از جریان اصلاحات میدانند. بنابراین طبیعی است که خواستهها و مطالباتشان را مطرح خواهند کرد.
علت این مساله که آقای روحانی بخشی از کابینه را به طرف سیاسی مقابل واگذار کرد، چیست؟
من معتقدم که بخشی از این مساله به شرایط خاص منطقهای برمیگردد و به نظرم قابل توجیه است، چراکه با روی کارآمدن ترامپ، فشاری بر کشور وارد شد و در ادامه هم این را میبینیم که این فشارها دارد بیشتر هم میشود. شاید آقای روحانی سعی کرد که با ارکان دیگر موثر نظام هم همراهی و هماهنگی داشته باشد، تا در داخل ما حداقلی از اختلافنظر و تشتت را داشته باشیم. بخش دیگر آن بهخاطر فشاری بود که به برخی از دولتمردان یا نزدیکان آقای روحانی وارد آمد که آن را بیتاثیر نمیدانم.
مضافا بر اینکه آقای روحانی به نظرم در این فکر است که به لحاظ تاثیرگذاری در چنین موقعیتی بماند. لازمه این مساله هم طبیعتا مقداری تعاملکردن با جریانات مختلف است. من فکر میکنم همه اینها از یک جهت توجیه دارد و شرط آن این است که در نهایت دولت، کارآمدی خودش را نشان بدهد و مردم از این اتفاقات بهرهمند بشوند.
درواقع این امر موجب میشود که دولت کارآمدتر شده و مردم هم از مواهب آن بهرهمندتر شوند، اما نباید این تنشزداییکردن با برخی از مخالفتهای داخلی و ارتباط برقرارکردن بیشتر، به منزله فراموشکردن معتمدان و افرادی که باعث روی کارآمدن ایشان شدند، شود. این مجموعه هم مجموعهای نیست که بخواهد با چند نفر شکل بگیرد. امروزه فضایی که در کشور و در بدنه اجتماع و جریان تحولخواه میبینیم، بهگونهای نوعی نارضایتی از وضعیت موجود است که فکر میکنم انتظاراتشان انتظارات بیشتر و بحق است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
آقای روحانی گردش به چپ داشته نه راست.امروزه راست اصلاح طلبانند وچپی ها اصولگراها
اگرتبلیغات اصلاح طلبان نبود,رأی ایشان شایدبه پنج میلیون هم نمیرسید....