روزنامه اعتماد به نقل از نيويورک تايمز نوشت: عربستان سعودي طي دهههاي گذشته شاهد قدرت سهمگين نهادهاي مذهبي است. آنها از شيوههاي پليسي براي كنترل رفتار در فضاي عمومي استفاده ميكنند، از طريق روحانيون برجسته حق و باطل را تعريف ميكنند و با بهرهگيري از ثروت نفتي پادشاهي عربستان تفسير سختگيرانه خود از اسلام را در سراسر دنيا رواج ميدهند.
روزنامه اعتماد به نقل از نيويورک تايمز نوشت: عربستان سعودي طي دهههاي گذشته شاهد قدرت سهمگين نهادهاي مذهبي است. آنها از شيوههاي پليسي براي كنترل رفتار در فضاي عمومي استفاده ميكنند، از طريق روحانيون برجسته حق و باطل را تعريف ميكنند و با بهرهگيري از ثروت نفتي پادشاهي عربستان تفسير سختگيرانه خود از اسلام را در سراسر دنيا رواج ميدهند.
محمد بن سلمان به عنوان وليعهد اما تصميم گرفته در برابر قدرت آنها بايستد و آن را محدود كند. اين تصميم بخشي از حركت وليعهد براي تحميل كنترل خود بر عربستان به شمار ميرود، از جمله اين اقدامات فشار بر نهادهاي مذهبي براي ارايه تصوير گشودهتري از اسلام در كشور است.
از مدتها پيش از حوادث شنبه گذشته كه در جريان آن گروهي از اعضاي خانواده سلطنتي و مقامات و وزراي سابق به بهانه مبارزه با فساد بازداشت شدند، محمد بن سلمان برنامه محدود ساختن قدرت پليس مذهبي در عربستان را آغاز كرده بود؛ از جمله طي فرماني به پليس امر به معروف و نهي از منكر، اختيارات مربوط به توقيف و بازداشت مظنونان را از آنها سلب كرد. وليعهد همچنين اقداماتي براي حضور بيشتر زنان در عرصه عمومي انجام داد و براي نمونه زنان نخستينبار مجاز به رانندگي شدند. همزمان تعدادي از روحانيون مخالف دستگير شدند و از روحانيون ديگر خواسته شد در مجامع عمومي درباره احترام به مذاهب ديگر سخن بگويند. كاهش نقش جناح تندرو روحانيون در سياستگذاري عمومي و تداوم چنين رويكردي ميتواند به يك رشته تغييرات تاريخي در عربستان سعودي منجر شود. پيامد چنين تحولي صدور يك تفسير آشتي جويانهتر از اسلام به خارج از مرزهاي عربستان است؛ روايتي كه تندروهاي مسلح از آن براي گسترش ترور بهرهبرداري نكنند.
از سوي ديگر فشار محمد بن سلمان به نهادهاي مذهبي براي وادار ساختن آنان به اطاعت از دربار بخش مهمي از برنامه او براي كنترل لايههاي سنتيتر قدرت در عربستان است.
دستگيريهاي روز شنبه علاوه بر آشكار كردن شكافهاي بالقوه در خانواده سلطنتي، حامل يك پيام روشن براي جامعه اقتصادي عربستان هم بود، اينكه قدرت در دستان كيست. وليعهد كه تاكنون كنترل سه نيروي عمده امنيتي در كشور را به دست گرفته اكنون به دنبال تسلط بر نهادهاي قدرتمند مذهبي كشور است. آنگونه كه از شواهد پيداست او موفق شده حمايت عاليترين هيات مذهبي در پادشاهي (شوراي كبار علما) را براي دستگيريهاي روز شنبه به دست آورد. هيات اعلام كرده كه مبارزه با فساد به عنوان بخشي از آموزههاي اسلامي است و همزمان براي حفظ مملكت ضروري است.
وليعهد ٣٢ساله عربستان اخيرا در جريان يك كنفرانس اقتصادي اعلام كرد كه كشورش نيازمند «ميانهروي» و برداشتي از اسلام است كه به روي جهان، تمام مذاهب، سنتها و مردم گشوده باشد. با اين وجود چنين تغييراتي با چالشهايي عظيم روبهرو خواهد شد در جامعهاي عميقا محافظهكار كه خود را سرزمين ارايهدهنده نابترين تفسير از اسلام ميداند. اين تغييرات آمرانه از بالا همچنين نيازمند دستكاري در بوروكراسي مذهبي عريض و طويل كشور است، بسياري از آنها نگرانند كه اين اقدامات اصول و ارزشهاي جامعه را سست كند.
يك روحاني نزديك به حكومت در شهر بُريده ميگويد: «خاطر من آسوده نيست»، بريده مركزي سنتي در شمال رياض است، از نظر او اقدامات تازه در اختلاط زن و مرد و برگزاري كنسرتهاي موسيقي قابل قبول نيست. در مقابل، دولت با دستگيري روحانيون منتقد آنان را ساكت ميكند و اظهارنظراعضاي پليس امر به معروف و نهي منكر در مورد سلب اختيارات اين نهاد را ممنوع كرده است؛ از اين رو هيچ يك از روحانيوني كه در اين رابطه با آنان گفتوگو كردهام حاضر به افشاي هويت خود نشدند. آنها معتقد بودند اگر از خطوط تعيين شده به وسيله حكومت عبور كنند دستگير خواهند شد. روحاني ديگري يادآوري كرد كه «بازداشتها پيشدستانه است و اگر يك چهره مذهبي راجع به اوامر و سياستهاي حكومت به سكوت اكتفا كند هم دستگير خواهد شد.»
او تاييد ميكند كه بسياري از چهرههاي محافظهكار نقطه نظراتي در مورد سياستهاي تازه دارند اما در شرايط فعلي مخالفت خود را ابراز نميكنند. يك دليل مهم چنين رويكردي مربوط به تفسير ويژهاي است كه اسلام مسلط بر عربستان از نوع رابطه حاكم با جامعه ارايه كرده. دراين كشور اصل تبعيت بيچون و چرا از حاكم همواره به عنوان وظيفهاي ديني تلقي شده است. مخالفين مذهبي وليعهد معتقدند كه قرار نيست هيچ گونه رفراندوم يا نظر خواهي برگزار شود يا سياستگذاران جديد به مردم و منتقدان گزينههاي متفاوت پيشنهاد بدهند، بنابراين مردم مجبور هستند از تنها دري كه برايشان گشوده شده خارج شوند و انتخاب ديگري نخواهند داشت.
روحانيون همچنان وفاداري خود را به خانواده سلطنتي حفظ كردهاند اما درصورتي كه اجبارشان به پذيرش سياستهاي خلاف ميل آنان ادامه يابد، اين وابستگي فرسايش مييابد. نمونهاي از اين نارضايتي در ابتداي دهه ١٩٩٠ ميلادي اتفاق افتاد، در جنگ كويت زماني كه نيروهاي امريكايي در خاك عربستان حضور داشتند، گروهي از روحانيون آن را به عنوان حضور كفار در خاك دولت اسلامي محكوم كردند و به مخالفت برخواستند.
استفان لاركس (Stephane Lacroix)، پژوهشگر علوم سياسي در موسسه مطالعات سياسي پاريس معتقد است: «محمد بن سلمان در حال مبارزه با نهادهاي مذهبي است؛ تشكيلاتي كه پيش از اين آنها را تضعيف كرده بود.
بسياري از روحانيون سلفي سياستهاي جديد را نميپسندند اما از ديد آنها حفظ اتحاد با تاج و تخت مساله مهمتري است و خطر اعتراض به وليعهد در نهايت بيش از منافع آن است.» سابقه اتحاد روحانيون پيرو محمد بن عبدالوهاب با خاندان سلطنتي به سالهاي تاسيس دودمان سعودي بازميگردد، يعني ابتداي قرن ١٨ميلادي. از آن زمان تاكنون خاندان آل سعود مشروعيت خود را از هدايت و حمايت اين روحانيون گرفتهاند. در سال ١٩٣٢ ميلادي اين اتحاد با تاسيس دولت عربستان و تاجگذاري پدربزرگ وليعهد كنوني محكمتر شد و چهرهاي كاملا مذهبي به كشور عربستان داد. زنان ملزم به استفاده از پوشش سياه شدند، مشروبات الكلي ممنوع، فروشگاهها جهت برگزاري نماز جماعت تعطيل ميشدند و مجازات اعدام شامل قطع سر به وسيله شمشير بود. در عربستان سعودي به غير از مسلمانان پيروان اديان ديگر حق نمايش علني آيينهاي خود را ندارند.
سيستم قضايي در انحصار روحانيون است و براي جرايمي چون ارتداد و نافرماني از پدر، مجازاتهاي خشني چون تازيانه و زندان در نظر گرفته شده است. گروههاي حقوق بشري معتقدند محتواي كتب درسي در نظام آموزشي عربستان همچنان مروج تعصب و نابردباري مذهبي است و محافظهكاران مذهبي در وزارت آموزش كشور دست بالا را دارند. اگرچه ممنوعيتهاي مربوط به اجتماع زنان و مردان به تدريج در حال برداشته شدن هستند اما تفكيك زنان و مردان در اماكن عمومي همچنان يكي از ارزشهاي مهم اجتماعي در عربستان به حساب ميآيد.
محمد بن سلمان كه پس از پادشاهي پدرش پلههاي ترقي را به سرعت پيموده است به سختي با نهادهاي سنتي- مذهبي كنار آمده و از سوي ديگر اقدامات بيسابقهاي در زمينه گشايش فضاي اجتماعي در كشور انجام داده است. سال گذشته هنگامي كه حكومت قدرت پليس مذهبي را از آن سلب كرد بسياري از مردم شوكه شدند و چنين خبري را واقعي نميدانستند. تغييرات اخير همچنين راه را براي گروه تازهاي از سرگرميهاي عمومي هموار كرده است. تفريحاتي مانند كنسرتها و نمايش رقص. دولت همچنين به اعطاي حق رانندگي به زنان اكتفا نكرد و به آنها اجازه داد به شرط رعايت تفكيك جنسيتي براي تماشاي مسابقات فوتبال در استاديومهاي ورزشي حاضر شوند. زنان همچنين نخستينبار اجازه فعاليت در برخي مشاغل عاليرتبه دولتي را دريافت كردند.
براي پيشبرد چنين اصلاحات جسورانهاي محمد بن سلمان روي جمعيت جوان كشور حساب كرده است، كساني كه بيشتر به سرگرمي و فرصتهاي تازه اقتصادي اهميت ميدهند تا اصول متعصبانه مذهبي. واقعيت اين است كه بسياري از جوانان سعودي از جهتگيري تازه در راس پادشاهي حمايت ميكنند و بيصبرانه انتظار ميكشند تا نفوذ روحانيون بر زندگي روزمره كاهش يابد. از سوي ديگر سياستهاي اخير، محافظهكاران را بهتزده كرده. يك روحاني در بُريده تصريح ميكند: «جامعه از وضعيت فعلي بسيار هراسان است. مردم احساس ميكنند تحولات سمت و سويي منفي دارد. اين اقدامات باعث هُل دادن زنان به درون اجتماع خواهد شد.
اين دقيقا همان چيزي است كه از ذهن تصميمگيرندگان ميگذرد. اين اقدامات درست نيستند و در نهايت فساد و خرابي آن بيش از منافع آن خواهد بود.» اين روحاني هم مانند بسياري از همكاران خويش سند ديني براي ممنوعيت رانندگي زنان در اختيار ندارد با اين حال معتقد است وضعيت زنان نبايد به گونهاي تغيير كند كه راه براي نقض شريعت اسلام هموار شود. از نظر او «آنها ميخواهند برقصند، سينما بروند، حجاب از چهره خود بردارند و پاهاي خود را به نمايش بگذارند. اين يك ايدئولوژي فاسد است. اين تفكر ليبرال است.»
از سوي ديگر كل بانزِل (Cole Bunzel) عضو برنامه پژوهشي افراطگرايي در دانشگاه جرج واشنگتن معتقد است: «اگر برنامه بازبيني متون آموزشي در مراكز ديني با جديت دنبال شود و قسمتهاي مشكلساز و صادراتي تفكر سلفي با دقت از آن جدا شوند، ميتواند نتيجهاي بسيار عالي داشته باشد.» در همين زمينه يك روحاني فعال در حوزه آموزش و ساكن رياض نگران است كه ادامه فشار به روحانيون سنتي و محافظهكار موجب رانده شدن آنان به سوي افراطگرايي و فعاليتهاي زيرزميني شود. اين كشور قبلا چنين تجربهاي داشته است.
در ١٩٧٩ ميلادي افراطگرايان مسلح كه معتقد بودند خانواده سلطنتي به اندازه كافي اسلامي نيستند مسجدالحرام را اشغال كردند و جهان اسلام را در بهت و حيرت فرو بردند. در ادامه اسامه بنلادن خانواده سلطنتي را به جرم اتحاد نظامي با دول غربي محكوم كرد و سازمان القاعده را بنيان نهاد. در آخرين نمونه هم هزاران نفر از اتباع عربستان با دلايل تقريبا مشابهي به داعش پيوستند.
با اين وجود تاريخ سعودي تجربيات متفاوت ديگري نيز دارد. روحانيوني كه خود را با تغييرات تطبيق دادهاند، اگرچه در ابتدا با آن مخالف بودند. بسياري از آنها ابتدا با ورود تلويزيون به كشور مخالفت كردند اما امروز روحانيون سعودي شبكههاي ماهوارهاي ويژه خود را راهاندازي كردهاند. گروه ديگري با آموزش دختران مخالف بودند اما اكنون دخترانشان را براي تحصيل به مدارس ميفرستند. براي نمونه يك روحاني به من گفت كه از ابتدا مخالف استفاده همسر و دخترانش از تلفن همراه بوده اما بعدها نظر او تغيير كرد. همين اتفاق ميتواند در مورد رانندگي زنان هم تكرار شود.
او ادامه داد: «با گذشت زمان اگر جامعه امنيت و كارايي سياستهاي جديد را به چشم خود ببيند، روحانيون نيز آن را خواهند پذيرفت.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر