هریک از جریانهای سیاسی، توانمندی خاص خود را دارند که باعث میشود در مقاطعی پیروز شوند و در مقاطعی نیز شکست بخورند. همین روند برگشتپذیر بودن اصلاحات است که باب نقد و اصلاح را به رویمان میگشاید. جریان اصلاحات نیز بهعنوان جریانی پویا و همواره در حال تغییر از این قاعده مستثنا نیست.
روزنامه آسمان آبی: هریک از جریانهای سیاسی، توانمندی خاص خود را دارند که باعث میشود در مقاطعی پیروز شوند و در مقاطعی نیز شکست بخورند. همین روند برگشتپذیر بودن اصلاحات است که باب نقد و اصلاح را به رویمان میگشاید. جریان اصلاحات نیز بهعنوان جریانی پویا و همواره در حال تغییر از این قاعده مستثنا نیست.
برای بررسی برگشتپذیری و تحولات جریان اصلاحطلبی، گفتوگویی با شهربانو امانی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران انجام دادهایم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
با توجه به اهداف اصلاحطلبی، باید اصلاحات را یک پروژه در نظر بگیریم یا یکی از فرایندهای دموکراسیسازی بهشمار بیاوریم؟
اصلاحات، خواسته تاریخی مردم ماست که در برهههایی مثل انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، فرصتی برای نمایانکردن خود یافت و در سال ۷۶ نیز به اوج خود رسید. اصلاحات پروژه نیست که زمانی برای شروع و نیز پایان داشته باشد. در واقع، تا ایران هست، اصلاحات و اصلاحطلبی نیز وجود دارد. اصلاحطلبی برای استقرار قانون و مطالبات عمومی جامعه و توسعه پایدار و همهجانبه مردم ایران میکوشد و جامعه نیز از طریق فرایند اصلاحطلبی، پیگیر مطالباتش است.
اصلاحطلبی یعنی پیشبرد اهداف مسالمتآمیز، استقرار دموکراسی و نهادینهشدن فصل سوم و هفتم قانون اساسی. در این فرایند، اساسا ایران برای همه ایرانیان است. در کشور ما اصلاحطلبان با اجماع میتوانند به دستیابی جامعه به بخش مهمی از مطالبات خود کمک کنند، اما گاهی جریان یا کسانی که اعتقادی به استقرار قانون و دموکراسی در کشور ندارند، رشتهها را پنبه میکنند، اما این روند بازتولید میشود.
بنابراین شما میراث اصلاحات را برگشتپذیر میدانید؟
بله، در فراز و فرودهای اصلاحطلبی و در این حدود ۲۲ سالی که از اوجگرفتن جریان اصلاحات میگذرد، رئیس دولت اصلاحات با بازخوانی مطالبات اصلاحطلبانه جامعه و با وجود محدودیتها تلاش میکند مردم ایران، جوانان و فعالان سیاسی، بتوانند نقشه راه اصلی و مسیر صلحآمیز گذار از شرایط سخت را برای دستیابی به مطالبات بحق و تاریخی خود طی کنند. بعد از شرایط سختی که در سال ۸۸ بهوجود آمد و تبعاتی که برای اصلاحطلبان بههمراه داشت نیز میبینیم صبورانه برای اینکه ایران، ایرانستان نشود و به حق خود در جامعه جهانی و منطقه برسد، تلاش میکنند.
امروزه حتی کسانی که زمانی - در سال ۸۸- معتقد بودند فقط یک جریان از اصول و خطوط اصلاحطلبی عبور و عدول کرده، بیشترین بلندگو در ارتباط با حقطلبی، اصلاح و استقرار مطالبات را اصلاحطلبان بهدست گرفتهاند. مثال بارز من آقای مطهری است و بسیاری دیگر که در حال حاضر، میکوشند شعار اصلاحطلبان را محقق کنند. با وجود اینکه از سال ۹۲، اصلاحطلبان دوباره برای ایران و برای استقرار ارکان اصلاحطلبی مردم و نهادینهکردن قانون تلاش کردند، اما بهدلیل محدودیت حضور آنها در عرصههای مختلف و نبود گردش آزاد اطلاعات و همچنین نبود گردش آزاد مدیریت نخبگان میبینیم امروز فساد بهجای اصلاحطلبی نهادینه شده است.
به نظر شما برای رسیدن به چنین هدفی، چگونه میتوان فرایندهای دموکراسیسازی را در کشور تقویت کرد و خود اصلاحطلبان در این میان چگونه میتوانند ایفای نقش کنند؟
اصلاحطلبان سال ۸۴ بهدلیل نداشتن وحدت، نتوانستند رقابت درونجبههای خود را کنترل کنند و در نتیجه کشور و مردم ضرر کردند. اصلاحطلبان از سال ۹۲ با هوشمندی رئیس دولت اصلاحات و همینطور برای اینکه اعتمادسازی بین بخشهای مختلف کشور بهوجود آید، ائتلاف کردند و در ستادهای روحانی حاضر شدند.
در انتخابات ۹۴ نیز اصلاحطلبان برای مجلس شورای اسلامی و خبرگان، برای اعتمادسازی مردم و بهویژه جوانان تلاش کردند و کوشیدند برنامهای ائتلافی ارائه دهند. در ادامه همین راه و مسیر که به آن گام سوم میگوییم در انتخابات اردیبهشت سال ۹۶ نیز برای انتخابات ریاستجمهوری و هم برای شورای شهر و روستا سعی کردند دوباره یک برنامه ارائه کنند و تا جاییکه امکان دارد برای استقرار رأی مردم و اجراییشدن فصل ۷ قانون اساسی، تلاش کنند. اصلاحطلبان لجباز نیستند. درک زمان دارند. مشکلات کشور را بهخوبی میشناسند و میکوشند با مردم تعامل داشته باشند و با اینکه سهم بسیار اندکی در حاکمیت به آنها داده شده، اما در مواقعی میبینیم برای حفظ وحدت ملی، منافع کشور و تحقق خواستههای جامعه، حتی از آن مقدار هم گذشت میکنند. به نظر میرسد درک زمان و شناخت فرصتها و چالشها در اردوگاه اصلاحطلبان جدی است.
سایر بخشها و رقبای اصلاحطلبان نیز باید قواعد بازی را رعایت کنند و در جهت حفظ منافع کشور و تحقق خواستههای جامعه کمک کنند زیرا اعتماد جامعه، تنها بیمهنامه کشور در همه عرصهها و زمانهاست. این دستاورد مهم را چه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان باید مدنظر قرار دهند؛ البته رفتار اصلاحطلبان نشان داده که میکوشند دقیقا منافع ملی را حتی در بحثهای مدیریت محلی لحاظ کنند و هیچ لجبازیای با بخشهای دیگر ندارند. امروز، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور به شکلی است که همه باید برای بهبود شرایط همت کنند. در حال حاضر نیز بین اصلاحطلبان وحدتی وجود دارد که میتوانند خود را نقد کنند، میتوانند برنامههای اصلاحی را برای گذار از شرایط سخت کشور در دستور کار خود قرار دهند و ضمن نقد از درون، میتوانند انسجام درونی و بیرونی خود را حفظ کنند. با اصلاحاتی که شورای عالی اصلاحطلبان انجام داده و سه گام بسیار مهمی که برداشته است، طبیعتا ارزیابی عملکرد سه انتخابات گذشته ۹۴، ۹۲ و ۹۶ انتخابات آینده را بهتر خواهد کرد و حتی میتواند الگوی خوبی برای اصولگرایان باشد.
با توجه به چرخشهایی که اخیرا از سوی بعضی افراد به سمت اصلاحطلبی اتفاق افتاده است، به نظر شما در حالحاضر، چه ترجمهای از اصلاحطلبی متناسب با شعارهایی که مطرح میشود، میتوان بهدست داد؟
همانطور که در شعارهای انتخابات اخیر نیز تأکید میشد ما نباید به عقب برگردیم. در واقع، گردش آزاد اطلاعات و تحمل رقیب و مخالف میتواند بسیار کارساز باشد تا کشور با هزینه کمی اداره شود. در دنیا به این سازوکار، حکمرانی خوب میگویند و این یعنی حضور مردم. اصلاحطلبان، انحصارطلب نیستند. رفتار اصلاحطلبی مانند دو امدادی است؛ یک زمان ممکن است یک اصلاحطلب نماینده عملیاتیکردن شعارها باشد و زمانی دیگر، ممکن است شخص دیگری مثل آقای مطهری و امثال ایشان نماینده باشند که برای لحاظشدن حقوق مردم، به اصول بسیار مهم قانون اساسی استناد میکنند. زمانی هم ممکن است کسانی غیراز اینها باشند. برای ما مهم این است که اهداف بلند و تاریخی مردم محقق شود، حال چه این مهم را خود ما محقق کنیم چه دیگران.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر