نامه پردرد یکی از مخاطبان فیلم «هیس...»
در پی آغاز اکران فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، حجم بالایی از نامهها در حال ارسال برای پوران درخشنده کارگردان این اثر است.
متن یکی از این نامهها که در تحسین فیلم نگاشته شده، دست یافتیم که بدین شرح است:
به نام خدایی که هنر را در وجود تو یکتا و بی همتا کرد
هنرمند فرزانه
سرکار خانم پوران درخشنده
من یک مردم، از نژاد آریایی و پارسی. زندگیم سراسر مردسالاری و در عین حال پر از نجابت، احترام و مهربانی به زنان بوده است. هر زمان نام سرکار خانم مریلا زارعی را میشنیدم با خود میگفتم بازهم یک تراژدی زنانه. این بار شما را ستودم.
هیس، دخترها فریاد نمیزنند. در روز جمعه مقارن با عید سعید فطر به دعوت یکی از دوستانم سانس ۹ سینما آزادی را با پیش زمینه ذهنی آثار شما بر روی صندلی ردیف یک و شماره ۶ نشستم. کلامم را لطفا تا انتها بخوانید.
از بازی های فوق حرفه ای عوامل شما بنویسم یا از صحنه ای که زیر باران مراد فیلم شما به پشت پنجره اتاق شیرین آمد و موهای بدنم سیخ شدند و ستودم شما را که اینگونه سراسر جرات را به رخ تماشاچیان کشیدید. فوق العاده بودبد.
آخرین فیلم اجتماعی که دیده بودم آیینه های روبرو بود که البته خطکشی برای مقایسه بین این دو اثر نمی بینم. یک لحظه ستودم ذکاوت شما را. به تصویر کشیدن بحران اجتماعی، واقعیت تلخ نه تنها جامعه ایران را بلکه دنیا را. آزار جنسی را که دنیا دستخوش آن است.
شهاب حسینی را تحسین نمودم، جالب این است که حتی بازی آن بانوی هنرمند که نقش مامور زندان را هم بازی می کرد. فرهاد آییش شاید پنج دقیقه حضور داشت اما حضوری تاثیرگذار.
من نمی دانم این نامه را به سرکار خانم زارعی نشان می دهید یا خیر اما از قول من بگویید حلالم کند. شاید تا صبح پلک برهم نزدم و فقط به زمانی فکر می کردم که دختران این سرزمین معصومانه درخود می ریزند اتفاقاتی را که شاید اگر جرات بازگو کردنشان را داشته باشند.. . ترس از آبرو، ترس از خانواده و... .
در فیلم میم مثل مادر به قدری احساسی شدم که به دلیل گرفتگی عضلات پا سی دقیقه ای انتهای فیلم را سرپا تماشا کردم اما می دانید دیشب چه اتفاقی اقتاد؟ تمام دقایق بغض آلود بودم و پر از حس نگرانی برای دختران این سرزمینم، همانهایی که دهه هفتادی نام گرفته اند.
خدا خدا میکردم انتهای فیلم حاجی پولدار فیلم شما، ترس از آبرویش را حفظ کند و به دادگاه نیاید تا واقعیت این جامعه به تصویر کشیده شود. اثر فرا ملی شما نقطه عطفی شد در زندگیم و شاید از امروز نگرش من دچار تغییرات عمیقی شود. صمیمانه شما و عوامل محترم فیلمتان را می ستایم.
به پاس خلق این اثر ارزشمندتان از شما فرصتی می خواهم که قدردان و سپاسگزار شما بانوی هنرمند و عوامل محترم فیلمتان در مجموعه مبنا مدیران باشم، شاید فقط به بهانه سپاس و دیگر هیچ.
منتظر پاسخ شما هستم.
با تقدیم احترام
علی پاکزادیان مقدم
نظر کاربران
آخی علی پاکزادیان ؟؟ تو این نامه رو نوشتی باورم نمی شه .......
من این فیلم را دیدم. فوق العاده بود. هم بازیها و هم کارگرداری. از تمامی عوامل سپاسگذارم. پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینید.
من هم این فیلم رو دیدم. کار خیلی خوبی بود اما تعریف آن هم این اندازه به نظرم زیاد است . بازیها عالی بود به خصوص شهاب حسینی مریلا زارعی امیر آقایی و بابک حمیدیان. اما به نظرم بازی بعضی ها مثل بینا و طهماسبی میتوانست طبیعی تر باشد. با توجه به سابقه این دو نفر.
در مورد موضوع فیلم خیلی خوب بود. من مادرهای بیفکری رو میشناسم که دخترهای نازنینشون رو بی ملاحظه دست هر کس و ناکسی میسپارن. از این لحاظ جسارت خانم درخشنده ستودنی است.
تشکر.
فیلم بسیار قشنگ و تاثیر گذاری بود.بجز بعضی اشکالات در طراحی صحنه و گریم، و نیز بازی ضعیف برخی بازیگران(نقشهای غیر اصلی) که توقع بیشتری از آنان میرفت در کل اثری ستودنی بود.مضمونی بسیار جدید و ساختار شکن که انشا الله باعث به چالش کشیده شدن این بحث در تمام زمینه ها اعم از روانشناسی جرم و مجرم،جامعه شناسی،قوانین جزایی و علی الخصوص آموزشی(به والدین و اولیا مدارس)بشود.
فیلم بسیار قشنگ و تاثیر گذاری بود.بجز بعضی اشکالات در طراحی صحنه و گریم، و نیز بازی ضعیف برخی بازیگران(نقشهای غیر اصلی) که توقع بیشتری از آنان میرفت در کل اثری ستودنی بود.مضمونی بسیار جدید و ساختار شکن که انشا الله باعث به چالش کشیده شدن این بحث در تمام زمینه ها اعم از روانشناسی جرم و مجرم،جامعه شناسی،قوانین جزایی و علی الخصوص آموزشی(به والدین و اولیا مدارس)بشود.
درباره مسائل حقوقی قدری بی توجهی شده بود. تقریبا اکثر گره های حقوقی فیلم غیر واقعی بود اما این باعث نمی شود که به تحسین این اثر هنری بسیار زیبا نپردازیم
هم هنر را جلوه داده بود و هم دلسوزانه و متخصصانه یک واقعیت اجتماعی را واکاوی کرده بود.
فقط تشکر
وقتی این فیلم رو توی جشنواره دیدم تا 3روز حالم بسیار بد بود و تمام بدنم قفل بود بخاطر این واقعیت تلخی که در کشورمان بسیار زیاد است.