استعفای سعد حریری یک جنگ روانی است
سعد حریری به طور ناگهانی از مقام نخست وزیری لبنان استعفا کرد. او از حزبالله لبنان و سیاستهای ایران در منطقه انتقاد کرد و گفت جانش در خطر است. این اتفاق در شرایطی رخ داده است که تحلیلگران این تصمیم حریری را با نظر عربستان سعودی می دانند.
نخست وزیر مستعفی لبنان روز گذشته ادعا کرد "لبنان در چنگ ایران است و ایران به هر جا که میرود وحشت و ویرانی به بار میآورد."
سعد حریری گفت: "شرارت ایران در منطقه گریبان خودش را هم میگیرد. ایران در مداخلهجوییهایش در امور جهان عرب شکست میخورد."
حریری گفت مردم لبنان مانند گذشته قیام میکنند و دستانی را که موذیانه دراز شدهاند قطع میکنند.
او در انتقاد از حزبالله لبنان هم گفت: "حزب الله اعضایخود را سربازان مقاومت معرفی میکند، اما آنهاسلاحشان را به سوی مردم سوریه و یمن هدف میگیرند."
سعد حریری درست یک سال پیش به عنوان نخست وزیر لبنان معرفی شد. آغاز کار او و میشل عون به عنوان رئیس جمهور، پس از ماهها بنبست سیاسی و با توافقی میان متحدان آقای حریری و متحدان حزبالله ممکن شد.
دفتر میشل عون، رئیس جمهور لبنان، میگوید حریری استعفای خود را در تماس تلفنی "از خارج از لبنان" به عون اطلاع داده و رئیس جمهور لبنان منتظر بازگشت سعدحریری است تا درباره شرایط استعفای او بیشتر بداند.
سخنرانی استعفای سعد حریری در ریاض، پایتخت عربستان، انجام شد و شبکه تلویزیونی العربیه آن را پخش کرد. او یک روز پیش از این سخنان با علی اکبر ولایتی دیدار کرده بود.
بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، موضع سعد حریری علیه ایران را رد کرد گفت که استعفای حریری بخشی از سناریوی جدیدی برای "تنشآفرینی" در لبنان و منطقه است.
قاسمی در بیانیهای گفته است اتهامهایی که حریری علیه ایران مطرح کرده، مشابه اتهامهایی است که مقامهای آمریکایی، اسرائیلی و سعودی به حکومت ایران میزنند.
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در گفت و گو با فرارو گفت: «تئوری جنگ نامتعادل علیه ایران با انتشار اسناد سیا در ارتباط با ایران و القاعده به همراه استعفای عجیب و غریب و ناگهانی سعد حریری در خاک عربستان، با یک حرکت رسانه ای بسیار پیچیده و در عین حال موثر نشان دهنده عبور از فاز اقدام رسانه ای به جنگ روانی است. به بیان دیگر در تئوری جنگ های نامتعادل در سطح تحلیل کلان ظن آن وجود دارد که ابتدا عملیات رسانه ای، پس از آن جنگ روانی و در نهایت عملیات میدانی یعنی جنگ نظامی است.»
به گفته او "با اقدامات اخیر و سیگنال های موجود باید بگوییم که ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان منطقه ای اش از جنگ رسانه ای خارج و به یک جنگ روانی وارد شده اند. این جنگ بر آن است تا افکار عمومی را در جهت برخورد مستقیم با ایران در ابعاد منطقه ای و بین المللی توجیه کند و بدین ترتیب جامعه بین الملل و نظام بین المللی را از منظر آمادگی افکار عمومی در جهت ضربه وارد ساختن به تهران آماده نماید."
این تحلیلگر افزود: «نوعی جنگ روانی آغاز شده است تا نشان دهنده خطرات امنیتی تهران برای منطقه و گستره بین المللی باشد و از این طریق با بزرگنمایی تهدید ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای، مخل نظم منطقه و نظام بین الملل زمینه های برخورد شدید تر در قالب تحریم های کاستا و سیدا آماده و سپس با تضعیف ایران و دولت مقاومت در تهران زمینههای آغاز کردن فاز سوم در افکار عمومی آماده شود.»
این استاد دانشگاه با اشاره به ارتباط استعفای حریری با این پروژه اظهار کرد: «لذا سعد حریری علت استعفای خود را با این وضعیت امکان ترور او مانند پدرش توسط هم پیمانان ایران در خاک لبنان خواند و به خاطر اینکه امنیت جانی خود را در برابر یک ترور احتمالی توجیه کند استعفای خود را در عربستان اعلام نمود. این ها گزاره هایی است که می خواهد افکار عمومی را به این سمت ببرد که ایران در لبنان همه کاره است، ترور رفیق حریری در چهارچوب اراده ایران صورت پذیرفته است، اکنون نیز ایران نفوذ بالایی در لبنان دارد و این نفوذ بالا متوجه حذف فیزیکی سعد حریری و گروه های هم پیمان با او و سپس انتشار این قدرت در کل منطقه است.»
مطهرنیا تاکید کرد: «به این ترتیب در قالب قدرت افکنی مجازی برای تهران، رویکرد ایران هراسی در منطقه و اسلام هراسی در نظام بین الملل صورت می پذیرد. با این روش افکار عمومی را نسبت به برخورد با ایران به عنوان مخل امنیت جهانی مجاب می سازند.»
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که ایران چه واکنش به وضعیت کنونی و فضاسازی های صورت گرفته باید نشان دهد، گفت: «ایران باید در آگاه سازی افکار عمومی اقدام رسانه ای بسیار شفافی را پیش بگیرد به گونه ای که نشان دهد ایران مخل امنیت منطقه نبوده است. ایران آنچه که بیان می کند در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی و گسترش این ایدئولوژی به جهان پیرامونی است. این در حالی است که این ایدئولوژی با توجه به جغرافیای گسترده مخاطبان می تواند در درون خود مقاومت برانگیزد. شعار های جهانی، آزادی و آزادگی و برادری و صلح و امنیت جهانی است ما باید نشان دهیم که آنچه که انجام می دهیم فقط برای گسترش ایدئولوژی اسلامی نیست بلکه ایدئولوژی اسلامی را هم در خدمت تضمین آزادی و صلح و امنیت برای بشر می دانیم. تا بتوانیم ایران هراسی واسلام هراسی را کاهش دهیم.»
این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به مواضع اخیر محمد بن سلمان ولیعد عربستان سعودی افزود: «در این شرایط است که محمد بن سلمان در نظریه جدید خود می گوید عربستان می خواهد نماد و سمبل اسلام میانه رو در برابر تهران باشد که برانگیزاننده اسلام رادیکال است، این در حالی است که اسلام رادیکال چه از منظر القاعده و چه از منظر داعش محورانه آن بیشتر بر سنت رفتار و اقدام سیاسی برخاسته از عربستان متکی است.»
او گفت: «ایران عملیات رسانه ایش در سطح منطقه ای و بین المللی بدون توجه به محیط گسترده جهان امروز از منظر کوچک شدن در قالب یک اتاق شیشه ای صورت می پذیرد و بیش از آنکه به مخاطبان خود و کسانی که دارای تکثر و تنوع ادیان و مذاهب و گرایش های سیاسی و فرهنگی هستند، بنگرد به خواسته های و نیات و اراده خود رفرنس می دهد. اینجاست که آزادی خواهی در منطقه را به نام بیداری اسلامی تصویر می کند و با بیداری اسلامی تهران را مرکز یک جنبشی می داند که در کلیت جهان اسلام بر ضد دولت های اسلامی بر می خیزد.»
این تحلیلگر مسائل بین اللل تاکید کرد: «با استفاده از همین ادبیات است که اجماع منطقه ای بین دولت های عربی و اتصال این اجماع با تلاویو و سپس واشنگتن را بر ضد خود شکل می دهد. این شکل دادن در ابعاد گوناگون ایجاد می شود اما با این نحوه بیان، افکار عمومی حرکت علیه ایران را از طرف این کنشگران منطقه ای و بین المللی می پذیرد.»
ارسال نظر