روز است اماانگار در شب گرفتاريم. آدمها، خیابانها، کافهها و هر چه در روز روشن است تاریک است. هزاران نقطه مشکی کوچک تنیده شده در هم، راه ورود نور و روشنایی را گرفتهاند. انگار که وارد زندانی شده باشی و اجازه دیدن اطرافت را هم نداشته باشي.
روزنامه قانون: هديه كيميايي: روز است اماانگار در شب گرفتاريم. آدمها، خیابانها، کافهها و هر چه در روز روشن است تاریک است. هزاران نقطه مشکی کوچک تنیده شده در هم، راه ورود نور و روشنایی را گرفتهاند. انگار که وارد زندانی شده باشی و اجازه دیدن اطرافت را هم نداشته باشي.
اینجا یکی از اتوبوسهای بیآرتی تهران است. طرح های بزرگ تبلیغاتی را به تن شیشههای اتوبوسها چسباندهاند طوری که هیچ روزنه نوری از خیابان به داخل اتوبوس نتابد. اتوبوس به مقصد هم برسد، هیچ کدام از مسافران نمیتوانند ببیند که کجا باید پیاده شوند. باید از همانجا که نشستهاند، فریاد بزنند و از راننده بپرسند کجا هستند یا اینکه چند ایستگاه دیگر به مقصد میرسند. در این زندان متحرک که از دریچه آن دیدن تصاویر بیرون ممکن نیست آدم ها زل میزنند به یکدیگر. به صورت همدیگر، به لباسها، به حرفها، به هم لبخند میزنند یا از هم رو برمیگردانند. بعضی وقتها هم این چشم در چشم شدن به دعوا میرسد و درگیری اتفاق میافتد. آنوقتها که هنوز پوسترهای تبلیغاتی و دانههای کوچک سیاه رنگ تنیده بر هم روی شیشه اتوبوسهای بی آرتی نیامده بود، مسافرهایی بیرو ن را تماشا میکردند و به قول معروف سرشان گرم بود. اما حالا انگار که داخل زندان اسیر شده باشند و راه گریزی برایشان نباشد.
مسافرها عصبی شدهاند
ساعت نزدیک به هفت بعدازظهر است و خیابان ولیعصر(عج) شلوغ. در ایستگاههای اتوبوسهای بیآرتی جمعیت موج میزند. داخل اتوبوس هم شلوغ. پیرزن محکم دستش را به یکی از میلهها گرفته و بیرون را تماشا میکند. چشمهایش را ریز کرده تا از میان نقطههای سیاه روی شیشههای بیآر تی، بیرون را تماشا کند اما نمیتواند. میگوید: « من سالهاست این راه را میروم و میآیم. از علامتهایی که داخل خیابان گذاشتهام راه خانهام را پیدا می کنم. حالا مدام باید از راننده بپرسم کجا هستم، رسیدهام یانه». یکی دیگر از مسافران که دانشجوی جوانی است میگوید:« همه خستگیهای روزانه بعد از کار را داخل اتوبوس با دیدن خیابان ولیعصر(عج) و زیباییهایش در میكرديم. حالا داخل زندانمان کردهاند و دیگر منظرهای برایمان قابل دیدن نیست. از صبح تا شب در محل کار با آدمهای مختلف سر و کله میزنیم و اینجا داخل اتوبوس هم باید با مسافرها سر و کله بزنیم».
ناگهان میان جمعیت پسربچه سه سالهای شروع میکند به گریه کردن. مادرش میگوید:« آن وقتها که اتوبوسها را مثل زندان درست نکرده بودند، خیابانها را به بچهام نشان میدادم و او سرگرم میشد تا به مقصد میرسیدیم. اما حالا بی قرار میکند و مسافرهای خسته هم حوصلهاش را ندارند. هر کاری می کنم نمی توانم او را آرام کنم. ای کاش مسئولان وقتی چنین تصمیمهایی میگیرند و برای تبلیغات روی اتوبوسها مبلغهای کلان امضا میکنند، به فکر مردم هم باشند که چطور باید در زندانی که آنها درست میکنند طاقت بیاورند. من نمیتوانم هر روز 10 هزار تومان کرایه تاکسی برای رفت و آمدم هزینه کنم و گرنه هیچ وقت سوار اتوبوس نمیشدم. اما حالا دیگر تحمل کردن نشستن داخل اتوبوس واقعا برایم سخت است».
آلودگی هوا در کنار آلودگی بصری
مریم که دانشجوی هنر دانشگاه تهران است هم از این وضعیت کلافه شده. او هر روز از چهار راه ولیعصر(عج) تا میدان ونک را که خوابگاهش آنجاست با بیآرتی میرود؛ میگوید:«چاره داشته باشند، روی صورت ما را هم برای تبلیغات نقاشی میکنند. به تنها چیزی که فکر نمیکنند حقوق مسافر است. درختهای خیابان ولیعصر(عج) را که بریدهاند. هم هوا آلودهتر شده و هم چشمانداز خیابانها زشتتر. جلوی چشمها ما را داخل اتوبوس سیاه کردهاند. هر روز شهرداری یک نقشه جدید برای درآمد زایی خودش میکشد و فکر نمیکند که چقدر مردم با این تصمیم ها در تگنا هستند». محمد مردی جوان است که او هم روزی چند بار از بیآرتی استفاده میکند. مهندس عمران است و تا حدودی سیستمهای مدیریت شهری در شهرهای شلوغ دنیا را خوانده میگوید:« متاسفانه حتی داخل اتوبوسها هم تابلویی برای معرفی ایستگاه ها نصب نمیکنند یا اگر هم نصب کرده باشند، خراب است. اینجوری آدم خیال می کند گرفتار زندانی شده که مسئولان بيفكر برایش درست کردهاند. اعتراضمان هم به جایی نمی رسد». امیرعباس در یک شرکت تبلیغاتی کار میکند.
در مقابل جمعیتی که همگی در حال اعتراض به وضعیت داخل اتوبوسها هستند، ساکت نشسته و بقیه را تماشا میکند. لبخند می زند و میگوید: « هر روز وقتی سوار میشوم، ناخودآگاه برای اینکه به مسافرهای دیگر نگاه نکنم زل میزنم به شیشهها. ناگهان سردرد می گیرم. این مسائل کوچک چیزهایی است که مدیریت شهری باید در ایجاد شهر سالم رعایت کند. آلودگی هوا هست. اتوبوسها را هم شبیه زندان درست کرده اند. مردم با سردردهای ناشی از آلودگی هوا وارد اتوبوسی می شوند که حتی به اندازه سوزن انداختن هم جا ندارد. هیچ چشم اندازی هم به بیرون نیست. آنوقت یکی از مسافرها هم که اعصابش خورد باشد و دعوا راه بیندازد، می شود از زندگی به طور کامل ناامید شد. ای کاش میشد کاری کرد».
واکنش اعضای شورای شهر به نصب تبلیغات روی اتوبوسها
اعتراضهای شهروندان تهرانی نسبت به وضعیت اتوبوسهای تهران و برچسبهای تبلیغاتی روی شیشههای آن با واکنش هایی از سوی اعضای شورای شهر تهران روبهرو شد. حجت نظری عضو شورای شهر تهران، وضعیت اتوبوسهای بی آرتی را به زندانی متحرک تشبیه کرد و گفت:«برچسبهایی که روی شیشه اين اتوبوسها نصب میشود، برای تبلیغات است درحالی که فضای نامطلوبی را برای مسافران ایجاد کرده است. با نصب این برچسبها و تبلیغات از داخل اتوبوس، بیرون آن قابل مشاهده نیست. خیلی از شهروندان تقاضا داشتند این موضوع مورد بررسی قرار بگيرد و حل شود».
نظری از هیات ريیسه شورا خواست تا در این مورد به سازمان زیباسازی شهر تهران تذکرهای لازم داده شود. اقبال شاکری نیز در مجلس شورای اسلامی گفت: «با وجود اینکه دستور العمل ضوابط تبلیغات در ناوگان حمل و نقل عمومی کشور از طرف وزارت کشور و شورای عالی ترافیک از سال 89 ابلاغ شده اما مشکلات زیادی در تبلیغات روی بدنه اتوبوسها در سطح شهر دیده میشود». شاکری به ایجاد آلودگیهای بصری که با نصب این برچسبهای تبلیغاتی در شهر ایجاد میشود اشاره کرد و ادامه داد:«مشکل دید مسافران در اثر پوشاندن شیشهها، کاهش تمرکز خودروهای مجاور و آلودگی بصری در انتخاب تبلیغات نامناسب روی بدنه اتوبوسها، باید هر چه زودتر رفع شود».
او همچنین از ممنوعیت نصب برچسبهای تبلیغاتی روی بدنه اتوبوسها در گذشته خبر داده و گفت: « مسافرانی که داخل اتوبوسها هستند، بر اثر این تبلیغات بر روی شیشهها از موقعیت مکانی خود بيخبرند و این در حالی است که پنجره اتوبوسها نیز امکان باز و بسته شدن ندارد». محمد علیخانی، ريیس کمیسیون عمران، حمل و نقل و ترافیک شورای شهر نيز درباره اینکه چرا نام ایستگاهها داخل اتوبوسهای بی آرتی اعلام نمیشوند توضیح داد: « این نقص برطرف خواهد شد و کار مشکلی هم نیست. چون بعضی افراد مسن هستند و عده ای نيز ممکن است آدرس را ندانند. به هرحال اعلام کردن ایستگاهها باید انجام شود و برای رفع این مشکل پیگیریهای لازم را میکنیم».
او درباره برچسبهای تبلیغاتی روی بدنه اتوبوسهای بی آر تی نیز گفت: «تذکرهایی به سازمان اتوبوسرانی داده شده و شرکتهای اتوبوسرانی نيز پیگیر هستند تا از طرحهای جدیدتر استفاده کنند که محدودیت دید مسافران کمتر شود و مسافر احساس نکند محدوده بیرون را نمی بیند». علیخانی در نظر گرفتن حقوق مسافران توسط شرکتهای اتوبوسرانی را مهم دانست و گفت:« نباید برای کسب درآمد به هر طریقی، باعث ضايع شدن حق دیگران شویم و با پیگیری و مکاتباتی که با شرکت واحد داشتیم، خواستار نظارت بیشتر در این بخش شدیم».
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
سلام چطورشیشه دودی را فوری پلیس جریمه وتوقف میکندولی اتوبوس کلا شیشه هاش برچسپ میشه پلیس سکوت کرد تبیعض برای چه؟
بدون نام
انقدر گرانی شلوغی الودگی سرو صدا بی ادبی کثیفی ماشینها کل کل کردن سر قیمتهای بی ثبات اجناس وکرایه ماشینها راههای دور برای خرید اجناس و نبود پارکینگ مناسب برای پارک نبود وسیله نقلیه کافی مردم تهران را خسته کرده که مردم همیشه قالیباف را نفرین میکنند
بدون نام
کو کوش شنوا
پاسخ ها
ارش
گوش شنوا رو توجه و پیگیری منو تو خلق میکنه .. برعکسشم صادقه !
بدون نام
یعنی اسم پول که میاد شهرداری حاضره بخاطرش جای دوست و دشمنو نشون بده
نظر کاربران
سلام چطورشیشه دودی را فوری پلیس جریمه وتوقف میکندولی اتوبوس کلا شیشه هاش برچسپ میشه پلیس سکوت کرد تبیعض برای چه؟
انقدر گرانی شلوغی الودگی سرو صدا بی ادبی کثیفی ماشینها کل کل کردن سر قیمتهای بی ثبات اجناس وکرایه ماشینها راههای دور برای خرید اجناس و نبود پارکینگ مناسب برای پارک نبود وسیله نقلیه کافی مردم تهران را خسته کرده که مردم همیشه قالیباف را نفرین میکنند
کو کوش شنوا
پاسخ ها
گوش شنوا رو توجه و پیگیری منو تو خلق میکنه .. برعکسشم صادقه !
یعنی اسم پول که میاد شهرداری حاضره بخاطرش جای دوست و دشمنو نشون بده