الياس حضرتي در روزنامه اعتماد نوشت: آيا اين سوال وجاهت دارد كه بپرسيم «روحاني امروز، يعني روحاني پس از انتخابات، با روحاني ديروز، يعني قبل از انتخابات، فرق كرده؟» آيا اين سوال برساخته روزنامهنگاران است و بنا به دلايلي ميخواهند مردم را، يعني رايدهندهها و هواداران رييسجمهور را به ترديد بيندازند كه نكند رييسجمهورشان تغيير مسير داده و ديگر به مطالبات مردمي فكر نميكند؟
الياس حضرتي در روزنامه اعتماد نوشت: آيا اين سوال وجاهت دارد كه بپرسيم «روحاني امروز، يعني روحاني پس از انتخابات، با روحاني ديروز، يعني قبل از انتخابات، فرق كرده؟» آيا اين سوال برساخته روزنامهنگاران است و بنا به دلايلي ميخواهند مردم را، يعني رايدهندهها و هواداران رييسجمهور را به ترديد بيندازند كه نكند رييسجمهورشان تغيير مسير داده و ديگر به مطالبات مردمي فكر نميكند؟
رييسجمهور در رقابتهاي انتخاباتي چنان با شور و حال ظاهر شد كه اگر آن رقابت را «مبارزه» بناميم مبالغه نكردهايم. هم رقباي ايشان تند رفتند و با تمام نيرو به ميدان آمدند، هم رييسجمهور لحنش را تند كرد و بعضي ناگفتنيها را به زبان آورد. در جريان انتخابات خاطرتان باشد دكتر حسن روحاني چنان از همراهان انتخاباتياش جلو افتاد كه تعجب موافق و مخالفش را برانگيخت. همه آنها كه گمان ميكردند «شيخ ديپلمات» را ميشناسند...
در روزهاي پاياني رقابت انتخاباتي به اين نتيجه رسيدند كه او را نميشناسند و توان او را در تغيير لحن واقف نيستند. او با صداي گرفته و چهره خسته در دوازدهمين ميدان مبارزه انتخاباتي در سطحي ظاهر شد و پردههايي رو كرد كه اولا بيسابقه بود ثانيا گفتمان سياسي را به مسير تازهاي برد. اين مسير تازه، سطح مطالبات مردمي را نيز تغيير داد و مردم را براي بيان خواستههايشان تندتر و تيزتر كرد.
اما همين كه اسم دكتر روحاني به عنوان دوازدهمين رييسجمهور از صندوقها بيرون آمد، لحن رييسجمهور نيز تغيير كرد؛ حق هم همين بود كه تغيير كند. آن فضاي تند و تيز نميتوانست ادامه يابد، منطقا رقابت نيز بايد تمام ميشد، هرچند اين تمام شدن براي رقبا گران ميآمد و تلخكاميشان را دوچندان ميكرد. از يك طرف رقابت را باخته بودند، از طرف ديگر احساس ميكردند آنچنان كه بايد و شايد نتوانستهاند جواب رقيب را بدهند. ولي انصاف بايد داد كه رييسجمهور موفق شد فضا را مديريت كند و جلوي راديكاليزه شدن مناسبات سياسي را بگيرد.
بعد از انتخابات يك طرف دكتر حسن روحاني قرار دارد كه بر مسند رياست قوه مجريه تكيه زده و طرف ديگر حجم انبوه مطالبات ريز و درشت كه جوابگويي به آنها كار سادهاي نيست. در اين طرف نه تنها رقباي سابق و لاحق رييسجمهور حضور دارند بلكه هواخواهان او هم متوقعند كه به قول و قرارهايش جامه عمل بپوشاند. اگر مطالبات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را فهرست كنيم از صفحات روزنامه بيرون ميزند. رييسجمهور هم بايد تكليف حصر را معلوم كند، هم برجام را به نتيجه برساند، هم ايجاد اشتغال كند، هم ركود اقتصادي را از بين ببرد، هم جلوي تورم را بگيرد، هم ارزش پول را بالا بياورد، هم حيثيت پاسپورت ايراني را برگرداند، هم قدرت سياسي را متوازن كند، هم جلوي لغو كنسرتها را بگيرد، هم سرمايهگذار خارجي بياورد، هم معضل انرژي را حل كند، هم كمآبي را مديريت كند، هم آب رفته را به درياچه اروميه و زايندهرود برگرداند و هم هزاران كار ريز و درشت ديگر كه نهتنها حياتياند بلكه رايدهندهها متوقعند كه منتخبشان شانه از زير بار آنها خالي نكند.
علاوه بر اين مطالبات، جريانهاي قدرتمند سياسي هم توقعاتي دارند كه رييسجمهور نميتواند به آنها بياهميت باشد. بعضي جريانها توقع سهم و شراكت دارند، بعضي جريانها هم ميخواهند جايگاه مناسبي در معادلات سياسي داشته باشند. اصلاحطلبان، به هر دليلي، هم در انتخابات يازدهم و هم در انتخابات دوازدهم، با تمام توان به صحنه آمدند و از همه ظرفيتهاي خود براي رييسجمهور شدن حسن روحاني تلاش كردند.
به هر حال توقع آنها براي حضور در بدنه قدرت توقع نابجايي نيست. همچنين زنان در تبليغات انتخاباتي قولهايي شنيدهاند و نشانههايي ديدهاند كه توقع دارند در كابينه حضوري پررنگتر، موثرتر و ارزشمندتر داشته باشند... اما كيست كه نداند مناسبات قدرت در ايران با پيچيدگيهايي توام است و انجام كارها - برخلاف تصور عمومي- به چيزهايي بيش از امر و اراده رييسجمهور نياز دارد. آيا ميشود گفت در دوران انتخابات رييسجمهور قولهايي فراتر از توانش داده يا زير بار تكاليفي بيش از تواناييهايش رفته؟ آيا روحاني از قدرت و اختيار رييسجمهور بيخبر بوده؟
روحاني رييسجمهور با تجربهاي است، كمتر كسي به اندازه او بر ساختار سياسي و اداري نظام جمهوري اسلامي واقف است. هم در عرصه داخلي و هم خارجي تجاربي كسب كرده كه نميگذارد به بيراهه برود يا در طمع خام افتد. ما ديدهايم رييسجمهوري را كه به ظرايف و دقايق ساختار قدرت واقف نبود و در طمع خام افتاد و نهتنها آينده سياسي خود را خراب كرد بلكه هزينههاي سنگيني روي دست مملكت گذاشت. روحاني اما مرد باهوشي است و به نظر ميرسد كه به دنبال تثبيت موقعيتي است كه از قبلش بتواند الاهم في الاهم كند و در كمال آرامش، بيتنش سياسي و اجتماعي عمده معضلات اقتصادي و اجتماعي را حل و فصل كند.
شايد هم ما در مقام روزنامهنگار داريم آرزوانديشي ميكنيم و ميگوييم خدا كند كه روحاني در پوزيشن جديدش فرصتي به دست آورد تا يك بار براي هميشه معضل يارانهها، هرز رفتن انرژي، مشكلاتي كه بر سر راه سرمايهگذاري خارجي قرار دارد و دهها معضل و مشكل ديگر را حل و فصل كند. بهخصوص حالا كه در مناسبات بينالمللي با پديده عجيب و غريب ترامپ و بعضي تحركات نابهنگام عربستانسعودي روبهرو هستيم، كار روحاني هم سختتر است و هم مهمتر.
«ما» هم در سال نودودو و هم در سال نودوشش به روحاني اعتماد كرديم و سكان مديريت اجرايي كشور را به او سپرديم. اين «ما» كه داخل گيومه آوردم طيف وسيعي از نيروهاي سياسي- اعم از اصلاحطلب و اصولگرا- روزنامهنگاران، مردم كوچه و بازار و دوستداران ايران را دربر ميگيرد. بعد از انتخابات براي اين «ما» لااقل براي بخشي از اين «ما» سوال پيش آمده كه آيا روحاني تغيير رويه داده و نسبت به قول و قرارهاي قبلياش بياعتنا شده؟ آيا چنانكه بعضي تحليلگران گفتهاند و نوشتهاند، رييسجمهور بر همان منهاج سابق است، اما بنا به مصالحي تغيير استراتژي داده؟ شايد هم استراتژي همان استراتژي است و اين تغييرات روشمند صرفا تغيير در تاكتيك است.
شايد هم براي ايجاد ترديد و طرح سوال هنوز زود است و بايد صبور باشيم و با دقت و حوصله ببينيم روحاني در آينده چه برگهايي را رو ميكند. اينها همه هست، اما مهمتر از همه اينها مسائل و مصالح كشور است كه تيزهوشي و تدبير و حوصله شخص رييسجمهور و طرفدارانش را ميطلبد. اين اشتباه است اگر فكر كنيم چون دولتها در دور دوم به راي مردم نياز ندارند، پس نسبت خود را با رايدهندهها عوض ميكنند. كسي كه ساختار سياسي قدرت را بشناسد ميداند كه هيچگاه سياستمداران، به خصوص سياستمداري در حد و اندازه دكتر روحاني، از آراي عمومي بينياز نيستند.
اما ترديدي نيست كه منافع ملي از هر چيزي مهمتر است و اگر عمل و نظر ما معطوف به منافع ملي باشد، نه امروز و نه فردا هيچكس نميتواند ملامتمان كند. زبان ملامتگران در وضعيتي بر روحاني كوتاه ميشود كه بدانند او منافع ملي را بر هر چيز ديگر ترجيح ميدهد و اين فرصت مغتنم را براي حل و فصل مشكلات عمده و بعضا ريشهدار، قدر ميشناسد. روحاني اول يا دوم فرقي ندارند اگر اولويتشان منافع ملي باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
همه رعیس جمهورا چهارسال دوم هیچ کار نمیکنن..فقط احساس بزرگ بودن میکنن و یه جورایی استراحت با نوک قلم..وبیشتر بهشون احترام گذاشتن..چندبار گفتیم ریاست یعنی چهارسال
نظر کاربران
همه رعیس جمهورا چهارسال دوم هیچ کار نمیکنن..فقط احساس بزرگ بودن میکنن و یه جورایی استراحت با نوک قلم..وبیشتر بهشون احترام گذاشتن..چندبار گفتیم ریاست یعنی چهارسال