معنازدایی همزمان از اربعین و علم
یادداشت دکتر سینا کلهر در روزنامه صبح نو: چه چیزی میتواند غمانگیزتر از این باشد که در بعضی از تحلیلهایی که اخیراً درباره راهپیمایی اربعین در فضای مجازی صورت میگیرد، آنهمه رنج، سختی و خستگی که زائران امام حسین؟ع؟ به عشق امامشان به جان میخرند و با پای پیاده خود را به حرم مولایشان میرسانند،
چه چیزی میتواند غمانگیزتر از این باشد که در بعضی از تحلیلهایی که اخیراً درباره راهپیمایی اربعین در فضای مجازی صورت میگیرد، آنهمه رنج، سختی و خستگی که زائران امام حسین؟ع؟ به عشق امامشان به جان میخرند و با پای پیاده خود را به حرم مولایشان میرسانند، به جاذبههای گردشگری یا قدرت تخریبگر تشیع ایرانی تقلیل داده میشود و علت اشتیاق هزاران نفر از ایرانیان محب اهلبیت برای سفر اربعین، به چنین موارد بی حاشیهای تقلیل داده میشود.تجربه زیسته من از حضور ۴ باره در این راهپیمایی، چیزی جز سختی، پاهای تاولزده، موکبهای کثیف و حتی گرسنگی، عرقسوز شدن، صورت سوخته و... و درنهایت خاکآلوده و آواره به حرم ارباب رسیدن نبوده است درحالیکه در سرمای سوزان عراق، نه جایی برای استراحت شب بود و نه حتی جایی برای استراحت راحت. رنج با سفر اربعین عجین است هر چند که این رنج در سایه محبت شدید به امام حسین ؟ع؟ نه به زبان میآید و نه در خاطرهها میماند.
چگونه این واقعه، جاذبهای است؟ نمیدانم!هیچ خاطرم نمیرود سه سال پیش وقتی با پاهای تاولزدهای که نای حرکت نداشتند، به کربلا رسیدیم، سه نفر همراهان ما که از اساتید معروفترین دانشگاههای کشور بودند در سرمای سوزناک دربهدر به دنبال جای استراحت تنها برای یک شب بودیم و پیدا نشد. چند نفر از دانشجوهای این اساتید خجالت میکشیدند که آنها جا دارند و استادشان از فرط خستگی کنار بیمارستان امام سجاد شهر کربلا در پیادهرو، روی زمین نشسته است، چون توان روی پا ایستادن را ندارد. یا دو سال پیش که از عمود 600 با آن دوست دانشمند که بهدلیل تاول زدن و درد پا نمیتوانست حرکت کند، همراه شدم و شب در خیابانهای کربلا دنبال جایی بودیم که بتوانیم شب را صبح کنیم و جا پیدا نمیشد.اینها نمونههای کوچک داستان رنجهایی که زائران ایرانی امام حسین به جان میخرند تا در ترافیکهای طولانی، از میان شهرهای کثیف با حداقل امکانات، بهداشت ویران و... خود را به زیارت امامشان برسانند. این رنجها و سختیها گوشهای از آن چیزی بوده است که برای کسانی که بهاصطلاح لوکس سفر میکنند، رفتوبرگشتشان هوایی است و معمولاً دوست و آشنای زیادی دارند، اتفاق افتاده است. خدا میداند زائران غریبی که برخی حتی زبان فارسی را هم نمیدانند چه میزان سختی را در این راه به جان میخرند. دو سال پیش پیرمردی آذریزبان، همسر 60 سالهاش را در کربلا گم کرده بود و دو روز دنبال هم گشته بودند یا آن پدر و مادری که دو فرزند 5 و 9 ساله خود را در مسیر گم کرده بودند و 11 ساعت بعد آنها را پیدا کردند.
نظر کاربران
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند ما چنینیم که نمودیم دگر ایشان دانند....
برادرجان بگذار انان فکر کنند ما برای تفریح می رویم. بیخبرند از لذت شرب مدام ما و مستی مان با نام ارباب تشنه لب...