این روزها برجام و تبعات و مسائل مربوط به آن تقریباً اصلیترین موضوع مورد بحث در میان مسئولان و مردم است و البته نمیتوان از اهمیت این معاهده بینالمللی در تحت تأثیر قراردادن فضای سیاسی اقتصادی کشور چشم پوشید.
عماد اعرابی در روزنامه کیهان نوشت: به سراغ همسایه قدیمی کیهان در خیابان فردوسی یعنی سفارت آلمان برویم و تحرکات آن را در فضای فرهنگی- اجتماعی ایران دنبال کنیم با این شرط که قول میدهیم به آسانی بتوان موارد مشابهی را در سایر سفارتخانههای غربی نیز شمارش کرد.
اعزام نویسندگان، هنرمندان، چهرههای فرهنگی و اجتماعی به آلمان، برگزاری جشنوارههای جهانی و یا ویژه ایرانیان با موضوعات مشخص شده و خاص، بخشی از این فعالیتها میتواند باشد. جشنواره فیلم برلیناله مثال خوبی برای این مورد است. آنکه لویکه نماینده برلیناله و مسئول بخش ایران این جشنواره سیاسی (تعبیری که مسئولان این جشنواره برای آن به کار بردند سالهای متعدد با حمایت سفارت آلمان در تهران اقدام به ارتباطگیری با برخی تهیهکنندگان و کارگردانان سینمای شبهروشنفکری ایران و گزینش و جمعآوری فیلمهای خاص و حتی سفارش فیلم به فیلمسازان داخلی برای نمایش در جشنواره برلیناله میکرد.
تنها در سال گذشته بود که مسئولان قضایی توانستند هنگام خروج او از کشور با بازرسی چمدانش حجم قابل توجهی از فیلمهای بدون مجوز داخلی که قصد خارج کردن آن از کشور را داشت، ضبط کنند.
به نظر نمیرسد نمونههایی از این دست را بتوان مواردی اتفاقی و استثنایی ارزیابی کرد و خطمشی و برنامهریزی واحدی در پسزمینه این رویدادها ندید. با این حال سعی میکنیم حسن همجواری و همسایگی کیهان با سفارت آلمان را نادیده نگیریم و بدون ذکر استنادات لازم ادعایی مطرح نکنیم. شاید لازم باشد در اولین گام به سیزده سال پیش بازگردیم. پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۳، ماههای آغازین مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای اروپایی، زمانی که یوشکا فیشر (وزیر وقت امور خارجه آلمان) در گفتوگو با کمال خرازی ضمن مطرح کردن برنامه هستهای ایران پیگیر وضعیت هاشم آغاجری و خواستار بازگشایی انستیتو ]فرهنگی[ گوته در ایران شد.
کلودیا روت رئیس فراکسیون حزب سبزها در پارلمان آلمان با صراحت بیشتری درباره این دیپلماسی و اهدافش سخن به میان آورد: «مناسبات ایران با آلمان یا اروپا را نمیتوان و نباید به پرونده اتمی فروکاست. ما باید بیشتر به این فکر کنیم که چگونه میتوان از سطوح پایین با تبادل فرهنگی، مبادله دانشجویان و اقدامهایی مانند بازگشایی انستیتو گوته در تهران جامعه مدنی را تقویت کرد و به گفتوگوی صریح درباره وضع حقوق بشر با ناقضان آن پرداخت.»اشاره صریح خانم روت به ناقضان حقوق بشر در واقع به نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
اشخاص و هیئتهای سیاسی آلمانی در تنظیم مناسبات خود با تهران تاکنون از همین راهبرد پیروی کردهاند. اندکی پس از خاموش شدن آتش فتنه ۸۸ هیئت پارلمانی آلمان در حالی به ایران آمد که در تشریح علت سفرشان به تهران گفتند: «مهمترین هدف سفر ما به تهران دادن این پیام به جامعه مدنی ایران بود که ما آنها و «جنبش سبز» را فراموش نکردهایم.»این هیئت در ادامه اهدافش ملاقاتهایی با برخی «روحانیون»، «هنرمندان عرصه هنر و موسیقی» و همچنین برخی «روزنامهنگاران» و «عکاسان» ترتیب داد.
انستیتو گوته نهادی به ظاهر فرهنگی است که با بودجه دولت آلمان و تحت نظارت معاونت فرهنگی وزارت خارجه این کشور در شهرهای مختلف جهان با تاکید ویژه بر کشورهای آسیایی و آفریقایی، شعبههای گوناگونی دایر کرده است.
مسئولان این نهاد اهداف آن را تبادلات فرهنگی و کمک به شناسایی فرهنگهای گوناگون و آشنا کردن مردم آلمان و جهان با این فرهنگها اعلام میکنند اما این تمام ماجرا نیست. رادیو دولتی آلمان بازه گستردهتری برای فعالیتهای انستیتو گوته قائل شده و میگوید: «این یاریها تنها به کمکهای فرهنگی - هنری محدود نمیشود و گستره «سیاسی» را نیز دربر میگیرد.
به نظر میرسد کارکردهای دیگری نیز بتوان برای این تشکیلات برشمرد. انستیتو گوته بستری مناسب برای سندسازیهای حقوق بشری فراهم میکند و با برپایی نشستهای به ظاهر فرهنگی محفلی برای اظهارنظرات سیاسی برخی چهرههای فرهنگی غربگرا علیه ایران میشود، چنانکه محمود دولتآبادی در مجموعه نشستهای «مدرنیته و ایران» در برلین از «سانسور»، «تحقیر مردم» و «تبعیدشدگان وطن» گفت!
افرادی که از رهگذر این مبادلات فرهنگی- اجتماعی شناسایی و در تور حمایتی سفارتخانههای غربی نظیر آلمان قرار میگیرند پس از طی مراحلی در قالب فعالان اجتماعی، کارآفرینان، مدافعان حقوق زنان، حامیان کودکان و... از طریق بازوهای رسانهای غرب به نسل جوان و افکار عمومی ایران معرفی میشوند. با این اقدام گامهای اولیه برای مهندسی فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران برداشته میشود
گرچه ما بیشتر قسمتی از فعالیتهای سفارت آلمان را زیر ذرهبین قرار دادیم اما به سادگی جریانهای مشابهی را در سایر سفارتخانههای غربی میتوان مشاهده کرد. برگزاری جشنهای شبانه به میزبانی سفارت فرانسه با حضور چهرههای فرهنگی هنری حتی فعالیتهای اجتماعی سفارتخانههای سوئد و فنلاند میتواند نمونههای خوبی از این موارد باشد. توجه داشته باشیم که جمهوری فدرال آلمان همچون فرانسه و انگلیس مهرههای کار کشته اطلاعاتی را برای سفارت در تهران انتخاب کرده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
کیهان شریعتنداری فیش حقوقی خودش را ببره بچسبانت سردر سفارت المان
ادعا شده که یکی از سفارتی ها با یه چمدان فیلم غیر مجاز داشته خارج میشده! مگه عهد بوقه که فیلم ببرن! اینجا اینترنت چیکارس؟...
همش از اسم توطعه استفاده میکنه