انتخاب: نخبگان ایران براساس درکی که از مصلحت ملی داشتند، در سال ۲۰۱۵ توافق هسته ای را امضا کردند. همانطور که دولت اوباما نیز دست یافتن به راه حلی صلح آمیز برای برنامه های هسته ای ایران را بنابر مصلحت ملّی خود می دانست.
با گذشت کمتر از دو سال از امضای توافق، کسی پا به کاخ سفید گذاشت که مخالف سرسخت توافق هسته ای بود. برای ارائه خوانشی دقیق از آینده، فهم سیاست ترامپ در قبال توافق هسته ای مهم است. برخلاف دولت سابق آمریکا، ترامپ تهدید و فشار علیه ایران را به کار گرفت تا این کشور را مجبور به کناره گیری از توافق کند؛ سیاستی که تا کنون موفق نبوده است.
با وجود اختلافی که در مورد دلایل قبول توافق از سوی ایران وجود دارد، تهران به امید رفع تحریمها مذاکره و امضای توافق را پذیرفت.
این در حالی است که دولت جدید آمریکا در سیاست تازه اعلام شده اش در مورد ایران، هیچ نکته ای را مطرح نکرده است که از نظر ایران، یا هم پیمانان اروپایی واشنگتن، این سیاست تازه را سودمند نشان دهد و حتی نتوانسته است شرکای داخلی را در مورد درستی قرائت جدید از مصلحت ایالات متحده در خصوص ایران، قانع کند.
علاوه بر اینکه این سیاست با طرح سیاست تغییر نظام در ایران، نوعی بازگشت به عقب است؛ چرا که یکی از دلایل اصلی پذیرش توافق از سوی ایران، کوتاه آمدن دولت آمریکا از هدف تغییر نظام ایران بود. این سیاست که علنا توسط تیلرسون اعلام شد، پیش از او در دولتهای سابق ایالات متحده به صورت صریح مطرح نشده بود.
اکنون این ترامپ است که با درخواست بازگشت تحریمهای ایران توسط کنگره، این توافق را به چالش کشیده و از تعدیل یا نابودی کامل آن صحبت می کند.
بنابراین، سیاست ایالات متحده در مورد ایران به شکل ریشه ای تغییر یافته است. حال ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا، مصلحت آمریکا در سیاست هایش نسبت به ایران را به نحوی متفاوت از دولت سابق ترجمه می کند و فهم تازه ای از آن دارد.
اما ایران چطور؟ چگونه با این شرایط برخورد می کند؟ و چطور سیاستش را با این دولت مخالف آمریکا سازماندهی می کند؟
مجموعه ای از نخبگان ایرانی به این سوالها پاسخ می دهند و بین آنها همواره بر سر بهترین راه برخورد با آمریکا بحث و مناقشه است. محکومیت ادعای ایران در مورد عدم پایبندی به توافق هسته ای، که توسط اتحادیه اروپا مطرح شد، این نخبه ها را به سمت اتخاذ سیاستی بین المللی برای به عزلت کشاندن ترامپ سوق داد. اما پاسخ کوبنده تر و واضحتر بر زبان رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیة الله خامنه ای جاری شد که گفت:«اگر آمریکا توافق را پاره کند، ما آن را ریز ریز می کنیم».
اقدام تهران
بدیهی است که سیاست ایرانی پاسخی به سیاست جدید آمریکا در مورد توافق هسته ای خواهد داد و تهران در این مرحله تلاش می کند اولین طرفی نباشد که توافق را نقض می کند؛ سه دلیل برای این تلاش از سوی ایران وجود دارد:
1-بزرگترین دستاورد ایران از امضای توافق هسته ای لغو تحریمهای بین المللی و خروج پرونده هسته ای ایران از شورای امنیت است. تهران نمی خواهد با اعلام نقض توافق از سوی آن، تمام این دستاوردها از بین رود؛ چرا که هر گونه نقضی توسط ایران، مأموریت دولت آمریکا برای بازگرداندن پرونده هسته ای به شورای امنیت را تسهیل می کند.
۲-ترامپ پس از عدم تایید پایبندی ایران به توافق هسته ای با مخالفت گسترده ای از سوی هم پیمانان و طرفهای امضا کننده توافق مواجه شد و این مساله یک پیروزی اخلاقی برای ایران علیه دولت ترامپ محسوب می شود. تهران نمی خواهد این موضع بین المللی در مقابل آمریکا را از دست بدهد.
3-دولت جدید آمریکا در تلاش است پرونده هسته ای را به پرونده های دیگری همچون توانایی های موشکی و سیاست های منطقه ای ایران مرتبط کند. از این رو، هر گونه تحرک ایرانی مبنی بر عدم التزامش به توافق، موجب پذیرش سیاست جدید ایالات متحده توسط طرفهای بین المللی و سرزنش ایران از سوی دیگر طرفها می شود.
تا کنون هر دو طرف به توافق پایبند بوده و تلاش کرده اند دیگری را در مورد عدم پایبندی سرزنش کنند. از اینجاست که صحبت از روح توافق مطرح می شود؛ در شرایطی که التزام ایران به نص توافق تایید شده است، ترامپ از عمل ایران ضدّ روح توافق سخن می گوید!
مشخص است که جامعه بین الملل و طرفهای امضا کننده توافق اینگونه روایت از توافق را نمی پذیرند؛ چرا که ابعاد و حدود این توافق کاملا مشخص شده است. به همین دلیل بعید است که متوسل شدن آمریکا به مساله«روح توافق» بتواند مورد قبول جامعه بین الملل واقع شود.
التزام به توافق یا عدم آن محوری است که آینده این مساله را مشخص می کند و با توجه به اینکه ایران سیاست جدیدی را در این باره اتخاذ نکرده و به واکنش علیه رفتار امریکا اکتفا می کند، سیاست دولت ترامپ در محوریت تحولات آینده موضوع توافق هسته ای است. پس دو عنصر غیر قطعی وجود دارد که می توانند در خوانش آینده اوضاع در محوریت قرار گیرند.
عنصر اول، التزام یا عدم التزام آمریکا به توافق. و عنصر دوم، تعیین تحریمهایی ناقض نصّ توافق یا ادامه آن بدون تحریمهایی این چنینی است. براساس این دو عنصر می توان چهار سناریو را ترسیم کرد:
سناریوی اول اینکه ایالات متحده به توافق پایبند بماند و تحریمهایی ناقض توافق را اعمال نکند. در این سناریو، با وجود ادامه داشتن دشمنی واشنگتن با سیاست منطقه ای ایران و قدرت موشکی اش، مساله مهم تر، التزام ایران به توافق باقی می ماند و این توافق به نوعی عامل بازدارنده از عملیات نظامی بین دو طرف محسوب می شود.
سناریوی قویتر
سناریوی دوم آن است که ایالات متحده به صورت لفظی به توافق پایبند باقی می ماند، اما تحریمهایی در تناقض با نص توافق را اعمال می کند. این سناریو نسبت به سناریوی قبل به واقعیت سیاست آمریکا نزدیکتر است، اما قطعا این مساله مورد قبول دیگر امضا کنندگان توافق نیست.
در این حالت، ایران از کمیته مشترک درخواست جلسه ای می کند تا دلایلش برای رفتار ایالات متحده در تناقض با توافق را ارائه دهد. در این حالت، نقض توافق از سوی ایالات متحده اعلام می شود و در صورتی که حمایت جامعه بین الملل از ادلّه ایران علیه واشنگتن ادامه یابد، ایران ملتزم به توافق باقی خواهد ماند.
سناریوی سوم، مخالفت واشنگتن با ادامه پایبندی اش به توافق و اعمال تحریمهای ناقض آن است. این سناریو به معنای نابودی توافق است و دیگر طرفهای توافق آن را نمی پذیرند.
در این حالت نیز ایران به کمیته مشترک مراجعه کرده و پس از تاکید بر عدم التزام ایالات متحده، تهران نیز به التزامش به توافق پایان می دهد.
براساس سناریوی چهارم، ایالات متحده استمرار توافق را نمی پذیرد و تحریمها را اعمال نمی کند. اما جامعه بین الملل آمریکا را به دلیل عقب نشینی از التزامات بین المللی اش سرزنش می کند.
به طور کلی، دولت ترامپ به دلیل سخنرانی اش در مخالفت با توافق هسته ای و ایران در شرایط دشواری قرار دارد، چرا که نمی تواند تهران را مجبور به نقض توافق و کناره گیری از آن کند. این در حالی است که ترامپ بدون انجام کاری که صداقت او را نشان دهد، نمی تواند از خطاب عداوت آمیزش با ایران عدول کند.
در مقابل، ایران نیز در شرایط سختی قرار دارد، دشمنی آمریکا، عواید و نتایج اقتصادی و مالی توافق هسته ای را محدود می کند و تهران نمی تواند از التزامات هسته ای اش بدون مقابله با پیامدهای خطرناک آن کناره گیری کند. در این شرایط، تهران در انتظار اشتباهات ترامپ است تا در دو بعد بین المللی و منطقه ای از آنها استفاده کند.
*مترجم: مریم نصراللهی
نظر کاربران
ما که نفهمیدیم چی شد!!!
فقط باکلمات بازی کرده
انهایی که میگفتند موضوع هسته ای یک بهانه است برای دشمنی راست میگفتند.
فرض کنیم برجامی جود ندارد و دشمنی امریکا هم ادامه دار در این حالت باید مسیر را ترسیم کرد. بنظر حقیر ما باید قوی شویم و انهم با وحدت که لازمه ان عدالت و شفافیت است.
از همه بدتر اینکه کسانی کشور و ملت را درگیر مسایل بیخود میکنند از برگزاری کنسرت تا ازادی ورود بانوان به استادیوم و اخریش سپنتا نیکنام .اینها از ترامپ بدترند