رییسی نمی تواند رهبر جریان اصولگرایی باشد!
سید ابراهیم رئیسی با سر و صدایی فراواني وارد عرصه انتخاباتی شد و از آنجایی که قرار اصولگرایان نيز حمایت قاطع از این چهره بود، از همان ماههای پیش از برگزاری انتخابات به عنوان جدیترین رقیب رییسجمهور مستقر در فضای رقابتی مطرح شد.
اين روزها نيز گويي همان جرياني كه وي را به ميدان آورد و از آن حمايت كرد، همچنان نيمنگاهي به پاستور نشيني دارد و از طرف ديگر ميخواهد او را به عنوان ليدر جريانمحافظهكار به جامعه معرفي كند تا شايد جاي خالی مرحومان مهدوي کنی و عسگراولادی را پر کند. اما برخي از اصولگرايان ابراهيم رئيسي را در اين جايگاه نميبينند.
در همين راستا امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی و از شخصيتهاي اصولگرا، معتقد است كه آقای رئیسی میتواند، مورد توجه در ساماندهی سیاسی جناح باشد ولی اینکه هدایت جناح در اختیار ایشان قرار گیرد یا در انتخابات آينده، یگانه کاندیدای جناح باشد، چندان مطمئن نیستم که ظرفیت مناسب وجود داشته باشد. وي در خصوص نقش احتمالی سید ابراهیم رئیسی در سپهر سیاسی اصولگرایان به پرسشهای «قانون» پاسخ میگوید كه درادامه ميخوانيد.
این ذهنیت راکه آقای رئیسی تلاش دارد تا همچنان در فضای سیاسی ماندگار شود، تاچه حد قبول دارید؟
این که یک فرد سیاسی و حتی غیر سیاسی تمایل داشته باشد مورد توجه افکار عمومی باشد، تا حدود فراواني طبیعی است و نمیتوان بر خواهان آن خرده گرفت؛ آقای رئیسی نيز همینگونه است. ایشان در بالاترین سطح رقابتهای سیاسی یعنی سطح ریاستجمهوری وارد شدند و گمان دارند که ظرفیت بالقوهای حول ایشان پدید آمده است و میتوانند با حفظ این ظرفیت در زمان مناسب نقش مناسب را ایفا کنند و من این تقاضا را نامعقول نمیدانم. ولی ایشان و هر اهل سیاست دیگری باید بدانند که حضور در صحنه، دارای اقتضائات و فرمولهای حرفهای خود است. عدم توجه به این اصول باعث میشود که فرد معروف شود، ولی محبوب نشود!
آیا میتوان اینگونه گفت که جریان اصولگرایی رئیسی را به عنوان يك چهره شاخص و اثرگذار حساب ميکند؟
عملکرد آقای رئیسی با توجه به عدم تجربه در سپهر سیاسی تاحدودي خوب بود؛ هر چند به نظر من پتانسیل لازم برای پیروزی وجود نداشت. در آینده هم آقای رئیسی میتواند، مورد توجه در ساماندهی سیاسی جناح باشد. ولی اینکه هدایت جناح در اختیار ایشان قرار گیرد یا در انتخابات آينده، یگانه کاندیدای جناح باشد، چندان مطمئن نیستم که ظرفیت مناسب وجود داشته باشد.
رئیسی از پتانسیل و قابلیت لازم برای مطرحشدن برخوردار است؟
موضوعي كه شما بيان ميكنيد، بستگی به آن دارد که راهبرد جناح اصولگرا برای ساماندهی مجدد خود چگونه باشد؛ اگر مانند گذشته اتصال به منابع و نهادهای قدرت عاملی تاثیر گذار باشد، بيشك جناب رئیسی میتواند بهدلیل این ارتباطات در صحنه حضور داشته باشد.
اما اگر مکانیزم اتکا به بدنه اجتماعی عامل اصلی در سامان دهی باشد، نقش چهرههایی که اتکاي سازمانی یا اتصال حزبی ندارند، کاهش می یابد و جناب رئیسی از آن جملهاند.
آيا رئیسی میتواند همه سلایق اصولگرایی را به اشتراک نظر برساند و به معنای واقعی اتحاد را در این جریان سیاسی، هدفی محقق بکند؟
خير؛ نه آقای رئیسی و نه هیچ چهره دیگری قادر نیست چتری فراگیر بر سر همه گرایشهایي كه تضاد ديدگاه با يكديگر دارند، بگستراند. تنها راه، ایجاد ساز و کاری است که بتواند جریانات و گرایشها را بهصورت فراکسیون درون خود بپذیرد . این طرحي است که تحت عنوان مجلس عالی اصولگرایان پیشنهاد دادهام.
۱۶میلیون رای رئیسی تا چه حد ماناست و آیا میتواند با این ذهنیت که كمترين رای او ۱۶ میلیون است، وارد فضای انتخاباتی ۱۴۰۰ شود؟
این آرا به هیچ وجه شخصی نیستند، البته در حجم کلی آرا، بعضی افراد دارای سطحی از آرای شخصی هستند. براي مثال احمدینژاد بيشك بخشی از آراي شخصی دارد و حتی قالیباف و همچنین رئیسی؛ اما اگر کسی فکر کند ۱۶ میلیون رای برای فرد آمده و با او جابهجا می شود، بيترديد تجربه لازم را در انتخابهای کشور ندارد.
اینکه رئیسی به عنوان چهرهای قضایی شناخته میشود، چه تاثیری در تحرکات سیاسی احتمالی او میتواند داشته باشد؟
گاهی یک چهره قضایی قادر است، تصویری فسادستیز و قاطع از خود نشان دهد که او را نمیتوان خرید یا فاسد كرد. این افراد در جوامعی که مبارزه با فساد به عنوان یک فاکتور مهم مطرح است، امکان طرح خود را دارند و حتی ممکن است پیروز هم شوند. ولی قضات ما، بهدلیل نقشی که نهاد قضا به عنوان عامل کنترل تحرکات سیاسی در دورههای مختلف داشته، قادر نیستند چنین تصویری از خود ایجاد کرده و این عنوان در فضای سیاسی فعلی ایران، رای آوری کمی دارد و چه بسا، رایریزی بالایی داشته باشد.
ارسال نظر