رمضانیفر: دلم را با جمشید صاف کردهام
ماجرای اختلاف رمضانیفر با جمشید مشایخی
عزتالله رمضانیفر با حضور در غرفه خبرآنلاین، درباره اختلافی که با جمشید مشایخی در فیلم «گاو» داشته است توضیح داد و تاکید کرد که دلش را با او صاف کرده و به ملاقاتش رفته است.
عزتالله رمضانیفر، بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر که این روزها به بهانه سریال «افسانه هزار پایان» جلوی دوربین شهاب عباسی است، در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات مهمان غرفه خبرآنلاین شد.
رمضانیفر که در روز عاشورا، یکشنبه نهم مهر به عیادت جمشید مشایخی در بیمارستان رفته است میگوید اگرچه در داستان مجادلهاش با مشایخی حق با او بوده اما دلش را با او صاف کرده است.
اردیبهشت سال ۹۵ بود که رمضانیفر در گفتوگو با روزنامه صبا با اشاره به خاطراتی حدودا از ۴۰ سال پیش از ویلیام وایلر گفته بود و سفر او به تهران و زمانی که این کارگردان مشهور و خالق فیلمهایی چون «بلندیهای بادگیر» و «بنهور»، به تماشای فیلم «گاو» داریوش مهرجویی نشست.
رمضانیفر در این مورد گفت: «سال ۱۳۵۲ بود که ویلیام وایلر به تهران آمد و داریوش مهرجویی تصمیم گرفت فیلم «گاو» را برای او نمایش دهد. فیلم متعلق به وزارت فرهنگ و هنر بود اما تصمیم گرفتند در دفتر محمدعلی فردین به وایلر نشانش دهند. دفتری که در خیابان فلسطین، کنار خیابان کبکانیان قرار داشت. من هم آدرس گرفتم و رفتم. دفتر در طبقه چهارم بود و بقیه بازیگران «گاو» هم آمده بودند. به جز آنها، تعدادی مهمان هم بودند مثل مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی. اینها فیلم «گاو» را دیده بودند و این بار آمده بودند وایلر را ببینند.»
او ادامه داد: «من هم مثل بچه یتیمها یک گوشه نشستم. خاطرم هست مرحوم فردین یک قالیچه به وایلر هدیه داد و عکاسی هم آمده بود که عکس میگرفت. بعد از معرفی شدن آدمها به هم و گرفتن عکس، چهار طبقه زیرزمین رفتیم تا به جایی برسیم که فردین در آنجا، وسایل پخش فیلم و پرده سینمایی داشت. ما بازیگران فیلم در واقع میزبان بقیه بودیم و آن قدر تعارف کردیم که شما بفرمایید، شما بفرمایید که نهایتا من خودم جلوی پرده نمایش فیلم نشستم.»
رمضانیفر افزود: «آن جا دفتر فردین بود و اول تقریبا ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت آنونس فیلمهای خودش را نشان داد. آنونسها که تمام شد، «گاو» را نشان دادند. فیلم که تمام شد، سکوتی حاکم شده بود و صدایی از کسی درنمیآمد که وایلر پرسید بازیگر نقشی که من در «گاو» داشتم کیست ؟! من که جلوی پرده نشسته بودم، پیش او رفتم. دکتر هوشنگ کاووسی مترجم ما بود و چون فرانسه تحصیل کرده بود با وایلر فرانسوی صحبت میکرد ولی من چون انگلیسیام بد نبود با او انگلیسی حرف زدم.»
این بازیگر پیشکسوت توضیح داد: «از سن و سالم پرسید و تئاترهایی که کار کرده بودم و تحصیلاتم و غیره. همین طور که ما صحبت میکردیم، از وایلر و ما خواستند به طبقه بالا برگردیم. پلههایی که طبقه بالا را به زیرزمین وصل میکرد، پلههایی فلزی و گردان بود، شبیه پلههای اضطراری. وایلر رفت بالا و چند نفری هنوز پایین بودند که من یکهو دیدم یک نفر دستم را گرفت. جمشید مشایخی بود که شروع به داد و بیداد کرد. ما هم از پلهها بالا رفتیم و رسیدیم به طبقه همکف. مشایخی بِکِش، من بِکِش! تا این که مرا به زور از دفتر فردین بیرون برد و شروع کرد به داد زدن که عباس فردین، برادر محمدعلی فردین شاکی شده که چرا همه بازیگران را دعوت و دفتر را شلوغ کردهاید! من اصلا نمیفهمیدم چه میگوید چون محمدعلی فردین خودش ما را دعوت کرده بود! مشایخی ادامه داد که فکر کردهای الان وایلر تو را با خودش میبرد آمریکا و به تو نقش میدهد! من هر چقدر میگفتم حرفت را زدی، بگذار من بروم! نمیگذاشت!.»
رمضانیفر ادامه داد: «خلاصه این که مرا از دفتر کشان کشان برد بیرون و هر چقدر گفتم بگذار من برگردم، نگذاشت. وایلر و بقیه رفته بودند و صحبت ما هم نیمهکاره مانده بود و هر چقدر پرسیده بودند رمضانیفر چه شد؟! هیچ کدام نمیدانستند.»
او گفت: «فردای آن روز رفتم وزارت فرهنگ و هنر و داریوش مهرجویی عصبانی و ناراحت بود که یکهو کجا رفتی؟! و آبروی مرا بردی و چرا غیب شدی؟! گفتم برو از جمشید مشایخی بپرس من کجا بودم!»
رمضانیفر با بازگشت به زمان حال ادامه داد: «۴۰، ۴۵ سال از این ماجرا گذشته و من حق داشتم به عنوان یک خاطره تعریفش کنم و در مصاحبهای که سال گذشته داشتم این را تعریف کردم. این در کانالهای تلگرامی پیچید و همه جا را پر کرد. جمشید مشایخی بعد از این که در مراسمی حرفهای نادرستی در مورد عزتالله انتظامی زد به یک برنامه تلویزیونی رفت. در قسمتی از این برنامه، عکس بازیگرها را به او نشان دادند و نظرش را پرسیدند. عکس نوید محمدزاده را نشانش داده بودند و گفته بود نمیشناسمش! عکس مرا نشان داده بودند و گفته بود «این آدم دروغگویی است!». من هم در مصاحبهای که بعد از آن داشتم صراحتا گفتم که آدمهای زیادی شاهد آن اتفاق بودند، نه یکی، نه دو تا، نه سه تا، حداقل ۵۰ نفر آن جا بودند و میدانند چرا من نتوانستم به طبقه بالا بروم و مشایخی مرا به زور از دفتر بیرون برد!»
او افزود: «این را که گفتم آدمهای زیادی در فضای مجازی از دست جمشید مشایخی دلگیر شده بودند که چرا در آن برنامه تلویزیونی عکس مرا که دیده آن طور گفته است. در سینما و تلویزیون به من میگویند عمو حسین و از هر کدامشان بپرسید میگویند عمو حسین امکان ندارد دروغ بگوید.»
رمضانیفر ادامه داد: «تا این که روز عاشورا، جمعی از هنرمندان و دوستان از من خواستند به عیادت مشایخی در بیمارستان برویم. جالب بود که بیمارستان هم که رفتیم اولش طوری برخورد کرد که انگار من به او بدهکارم! در صورتی که هم خودش و هم بقیه میدانستند حق با من بوده. تا این که بقیه وساطت کردند و ما هم روی یکدیگر را ماچ کردیم و تمام. خلاصه این که من گذشت کردم و خلاص.»
نظر کاربران
حسادت مشایخی خیلی مشخصه
خدا میداند وما نه!
عجیب است که در این سن وسال ودر بستر بیماری هم نمی تواند حسادتش راکتمان کند معمولا ًًانسان های صادق ویکرنگ ویکدل درچنین شرایطی به فکر آخرت وحلالیت طلبیدن از کسانی است که موجب رنجیدنشان گشته اند ،حق کاملاًبجانب استاد رمضانی فر است ودریک برنامه ی زنده موضوع به تمجیداز استاد انتظامی کشیده شد وبا لفظ اقای بازیگر از وی یاد شد که جناب مشایخی برآشفتند ودر حضور آن جمع کثیر گفتندکه مگر فقط ایشان بازیگر است ویادشان رفته که برای شهبانو تنبک می زدند وقهر کردند واز سن وایین رفته وسالن راترک کردند ،توصیه می شود درحضورش فقط از وی تمجید کنید تا خدای ناکرده باعث غلیان قوه ی حسادتش نگردید واین ادای تواضع که زمین رامی بوسد ویا بوسه بر روسری ژاله علو میزند بیشتر به ریا می ماند تا تواضع وستایش .
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد...
جالبه . پس این جمشیدخان از دیرباز موجود ..... بوده و مال انروز و دیروز نیست .
آقایی رمضانی فر حق باتوست ولی نباید میرفتی بیمارستان اون با حرفش درمورد استاد انتطامی حرف شما رو ثابت کرد که درسته آدم چقدر باید حسود باشه وادای تختی دربیاره نقش بازی نکن مشایخی....
سلام از رمضانی فر جه خبر ویلیر سلام میرسونه راستی انتضامی هنوز داره تنبک میزنه عجیب آدمی بودی تو مشایخی....
اقای رمضانی فر هنر شما ستودنیست در این شکی نیست اگر حمایت می شدید جانیان در سینما آن بالاها بود