این روزها و البته پس از اقدامات بیثبات کننده کشورهای غربی و آمریکایی در حمایت از اعراب برای به هم زدن جغرافیای منطقه و عربی خواندن خلیج همیشه فارس، لازم است دولت جمهوری اسلامی ایران از همه ابزارهای قانونی خود برای جلوگیری از هرگونه ابهام مجدد در جغرافیای خود اقدام کند.
دکتر سید محمد مهدی غمامی در روزنامه صبح نو نوشت: این روزها و البته پس از اقدامات بیثبات کننده کشورهای غربی و آمریکایی در حمایت از اعراب برای به هم زدن جغرافیای منطقه و عربی خواندن خلیج همیشه فارس، لازم است دولت جمهوری اسلامی ایران از همه ابزارهای قانونی خود برای جلوگیری از هرگونه ابهام مجدد در جغرافیای خود اقدام کند. در واقع اگر به بازخوانی قضیه جدایی بحرین از ایران بپردازیم، خواهیم دید که سست کردن روابط جغرافیایی - فرهنگی همواره عاملی برای کوچک کردن ایران بوده است.
انگلیسیها برای خارج کردن خلیج فارس از تسلط ایران، از دوره قاجار تلاشهای زیادی کردند که عمده آن با بحرین شروع شد. بیکفایتی دولت قاجار و سپس پهلوی، انگلستان را در رسیدن به خواستش بسیار کمک کرد، چراکه آنها میدانستند اگر بحرین را از حاکمیت ایران خارج کنند، بخش مهم جنوبی خلیج فارس را بهطور کلی از ایران خواهند گرفت و میتوانند با تداوم برنامه خود، جزایر سه گانه را نیز از تسلط ایران خارج کنند.
بنابراین از ضعف دولت مرکزی استفاده کرده و به موجب قراردادهایی که در سالهای ۱۸۲۰ ، ۱۸۶۱ ، ۱۸۸۰ و ۱۸۹۲ با بحرین منعقد و به تدریج آل خلیفه را بر این جزیره حاکم و تقویت کردند. دولت ایران نسبت به این امر معترض بود و حتی در نوامبر ۱۹۲۷ مسأله بحرین را به جامعه ملل ارجاع کرد، ولی با فشار انگلیسیها بر شاهان ایران، هیچ وقت اعتراضات جدی نشدند تا اینکه با فشار انگلیسیها، از برخی ساکنان بحرین نظرسنجی شد که آیا مایل به استقلال هستند یا تحت حاکمیت ایران. نتیجه اینکه سال ۱۳۵۰ با توافق انگلیسیها با محمد رضاشاه، بحرین به عنوان یکصد و بیست و نهمین کشور عضو سازمان ملل متحد
شناختهشد.
دولت انگلستان پس از جدایی بحرین، اقدام به حذف فارس از انتهای خلیج کرد تا بهمرور یک عرف بین المللی ایجاد کند ولی به مدد انقلاب اسلامی ایران، بخش خاورمیانه وزارت خارجه انگلستان در تاریخ هشتم مه ۱۹۷۸برابر با ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۵۷ طی بخشنامهای تحت عنوان «نامگذاری خلیج فارس» در چهار بند دستور داد با طرفهای ایرانی میتوان و نه همیشه و نه الزاماً از «خلیج فارس» استفاده کرد. البته در هر نامه تنها یک بار و برای کاربردهای بعدی از عبارات«خلیج» باید استفاده کرد.
در نتیجه، در سایر نامهنگاریها همچنان عبارت خلیج یا خلیج عربی اعمال میشد و در نامه با کشورهای عربی از عبارت «خلیج عربی» استفاده میشد. انگلستان این دستورالعمل را برای سایر کشورهای متحد خود - united kingdom - نیز برای عرف بین المللی کردن این نامگذاری فریبکارانه الزام کرد.
پس از آنکه برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی، از نام جعلی خلیج عربی برای تغییر جغرافیای ایران و البته توهین به ایرانیان استفاده کردند، لازم است قوانین سختگیرانهای در خصوص روابط بینالمللی با کشورهای مذکور و البته عربی وضع کرد تا به نامهها، قراردادها و اسناد تحریف کننده نام کامل «خلیج فارس» ترتیب اثر داده نشود و متخلفان به نحو مؤثر به جریمه نقدی، لغو پروانههای اقتصادی - تجاری، انفصال از خدمات عمومی یا ممنوعیت ورود به خاک ایران محکوم شوند. اثر احکام این قانون باید برای صیانت از منافع ملت ایران و جلوگیری از اقدامات بیثباتکننده منطقه، فراسرزمینی باشد.
اینچنین قانونی نه تنها از جایگاه سیاسی ملت ایران که از فرهنگ آنها در مقابل توهین و تجاوز دیگران دفاع خواهد کرد. همچنین دادستان کل نیز طبق تعهدی که طبق ماده (۲۹۰) قانون آیین دادرسی کیفری نسبت به منافع و مصالح ملی دارد، باید علیه به کاربرندگان نام مجعولی به جای خلیج فارس، مانند برخی سازمانهای بینالمللی، شرکتها و مؤسسات از جمله گوگل ارث و نشنال جئوگرافیک، اقامه دعوی کرده و در فرآیند قضایی ملی یا بینالمللی پیگیری جدی کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
خدا پدرت رو بیامرزه این مسولین ما انقدرسرشان به اختلاس ومقام وقدرت گرمه که اگر در نامه ها به جای ایران بنویسند ایمان حالیشون نیست چه برسه به طرح دعوای بین المللی
نظر کاربران
خدا پدرت رو بیامرزه این مسولین ما انقدرسرشان به اختلاس ومقام وقدرت گرمه که اگر در نامه ها به جای ایران بنویسند ایمان حالیشون نیست چه برسه به طرح دعوای بین المللی