اقتصاد و سیاست، دو نکتهای است که عبدالله ناصری بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب به آن تأکید دارد. اصلاحطلبان هرچند در انتخاباتهای اخیر پیروزیهای چشمگیری داشتهاند، حال که آنان نیز در عرصه مدیریت کلان کشور حضور دارند، مسئولیت مشکلات متعدد کشور و ضعفهای مدیریتی مربوط به آن نیز متوجه آنان شده است.
روزنامه آسمان آبی نوشت: اقتصاد و سیاست، دو نکتهای است که عبدالله ناصری بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب به آن تأکید دارد. اصلاحطلبان هرچند در انتخاباتهای اخیر پیروزیهای چشمگیری داشتهاند، حال که آنان نیز در عرصه مدیریت کلان کشور حضور دارند، مسئولیت مشکلات متعدد کشور و ضعفهای مدیریتی مربوط به آن نیز متوجه آنان شده است.
این در حالی است که مردم در انتخاباتهای اخیر با امیدواریهای زیادی به پای صندوقهای رأی رفتند. بر این مبنا بعد از شادمانیهای مختلفی که برای اصلاحطلبان مطرح شده امروز سخن از چالشهای جدی پیش روی آنان در محافل سیاسی مطرح شده است. ناصری در اینباره معتقد است بخشهای مختلف سیاسی کشور باید بیش از پیش، فعالیتهای اقتصادی دولت را مورد توجه قرار دهند و نبود انسجام در برنامهریزی دولت در این حوزه را به آنان متذکر شوند. ناصری معتقد است ضعف دولت و عدم دستیابی دولت به نتایج مثبت در حوزه اقتصاد و همچنین سیاست میتواند به بدنه اجتماعی اصلاحطلبان، ضرباتی وارد کند.
به نظر شما در موقعیت کنونی چه مسائلی بهعنوان تهدید برای اصلاحطلبان محسوب میشود؟ اصلاحطلبان چگونه باید مشکلاتشان را حل کنند که از ریزش نیروهای خود جلوگیری به عمل بیاورند؟
جریانات سیاسی بهطور عمده در فراز و نشیب کار کردهاند. بهخاطر ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و طبیعتا در هر مرحله هم دچار افتوخیزها و ریزش و رویشهایی بودهاند، اما به دور از مبالغه در این روند در دهه اخیر جریان اصلاحات با همه سختیهایی که کشیده و هزینهای که پرداخت کرده، توانسته در مدار ثابتی حرکت کرده و خود را در بین افکار عمومی مدیریت کند. در پایان دولت احمدینژاد با توجه با شرایط وخیم کشور، اصلاحطلبان توانستند با یک مانور تاکتیکی و در عین حال راهبردی، نامزد تشکیلاتی خود را کنار گذاشته و نتیجه انتخابات را تغییر دهند و با این کار باعث پیروزی آقای روحانی شدند و سپس این روند را در انتخابات سال 94 و سال 96 ادامه دادند و بر این مبنا توانستند ارتباط گستردهتری با افکار عمومی برقرار کنند. اما نکته مهم اینجاست مجلسی که با تاکتیک انتخاباتی اصلاحطلبان تشکیل شده و در واقع یک مجلس عقلانیتگرا و متعادل نسبت به مجلس نهم است و دولتی که با یک رأی شبهرفراندومی روی کار آمده است، چه تأثیر و چه عملکردی برای جامعه خواهد داشت؟
چه تأثیری در راستای منافع عمومی جامعه بهویژه در راستای سیاست و اقتصاد خواهد داشت؟ عرصه اقتصاد و سیاست شاید دو عرصهای باشند که اصلاحطلبان را با چالش مواجه میکند. اول باید توجه کرد که در جریان انتخابات مجلس سال 94 اصلاحطلبان حداقل میخواستند که مجلس نهم نباشد و اگر هم به مطالبات حداکثری نرسیدند به مطالبات حداقلی خود رسیدند. دوم اینکه دولت، که در واقع با حمایت اصلی و کار تشکیلاتی اصلاحطلبان در هر دوره روی کار آمد مخصوصا در دوره دوم؛ بر این مبنا اگر نتواند فردایی برای جامعه ایجاد کند و کارکردی را از خود نشان دهد بهطور طبیعی اصلاحطلبان با چالش مواجه میشوند. اصلاحطلبان گفتند آقای روحانی، نامزد تشکیلاتی ما نیست، اما بنابر شرایطی نامزد مورد حمایت ماست؛ در واقع شرایط مورد نظر برای حمایت این بود که بتوانند کشور را از شرایط سخت نجات دهند. بر این مبنا هم برجام، یکی از دستآوردهایشان بود و حفظ برجام، ادامه آن است که دولت برای آن تلاش میکند.
اما بدون شک بدنه جامعه اصلاحطلبی دچار پرسشهای جدی نه از رهبری جبهه اصلاحات یا از تشکیلات احزاب بلکه بیشتر از دولتی که با رأی او سر کار آمده مواجه است. امیدوارم که عملکرد چهار سال آینده دولت بتواند چالشها را کاهش بدهد. به هرحال واقعیت این است که در دوره جدید باید هم دولت، هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان معتدل برای عواقب آن چارهای بیندیشند که در واقع جریان مدیریت کشور به قبل از سال 92 چه در حوزه اجرایی و چه در حوزه قانونگذاری برنگردد.
فکر میکنید فعالیت احزاب اصلاحطلب در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی چقدر میتواند مؤثر باشد که در انتخاباتهای آینده به بدنه اصلاحات ضربهای وارد نشود؟
فعلا که در کشور حزب بهمعنای مدرن نداریم. احزاب ما بیشتر در کارزارهای انتخاباتی تجلی پیدا میکنند. باید گفت رسانههای وابسته به احزاب یا مستقل، اصلاحطلب هستند که باید این نقش را بهطور جدی به عهده بگیرند و به دولت تأکید کنند که اقتصاد یکی از مباحث جدی و تأثیرگذار در انتخاباتهای سال 98 و 1400 است. قطعا در مرحله اول باید رسانه و بعد کنشگران سیاسی از طریق فضای مجازی و رسانهها و فضای ارتباطی سالمی که در اختیار دارند موضوعات مورد توجه را با دولت در میان بگذارند. به هرحال دولتی سکاندار امور اجرایی است که رئیس آن از نظر تشکیلاتی، یک فرد اصولگرا و از نظر شخصیتی، فردی با یک پسزمینه سیاسی و امنیتی محسوب میشود.
بر این اساس میتوان گفت شاید مسائل اقتصادی تا حدودی در اولویت ثانوی روحانی باشد، اما جامعه بهطور جدی در انتظار فعالیت در حوزه اقتصاد است. جدای از این در عرصه سیاسی هم بخشی از جامعه و جوانان از رویکرد آقای روحانی بهویژه بعد از 29 اردیبهشت تا اندازهای ناامید شدهاند و انتظار خود نسبت به کارکرد سیاسی رئیس دولت و همچنین تیم سیاسی دولت را کنار گذاشتهاند. بههرحال مسائل اقتصادی که در اولویت مسائل عمومی کشور قرار دارد شرایط بسیار سنگینی را به دولت تحمیل میکند و بر این اساس، هم اصولگرایان معتدل و هم کنشگران سیاسی هر دو جناح باید فارغ از میزان تعصبی که نسبت به دولت و پایگاه اجتماعی آقای روحانی دارند، ضرورت اصلاح عملکرد تیم اقتصادی دولت را هشدار دهند.
رسانههای مستقل و منتقد باید نسبت به این زمینه توجه بیشتری داشته باشند، چرا که به باور بسیاری بهعنوان یک ناظر و کارشناس بعد از گذشت چند ماه از آغاز کار دولت هنوز سیاست اقتصادی دولت برای برونرفت از مشکلات مشخص نیست و ما نمیدانیم تیم اقتصادی دولت چه برنامهای دارد و در بین 6 یا هفت مرد اقتصادی تیم آقای روحانی چه کسی مدیریت را بر عهده دارد؟ بالاخره نبود انسجام میتواند ضربه سنگینی وارد کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر