زندگی در افسوس لقمهای غذا
روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت: چندروزی بود که گلویش به هنگام غذاخوردن میگرفت و ناچار میشد لیوانلیوان آب بنوشد. یاد گرسنگانی میافتاد که نه آنسر جهان، بلکه در همین نزدیکی و دور ـ و ـ بر تهران، برای تهیه گزارش به دیدنشان رفته بود.
در گزیده ای از این گزارش آمده است: هر بامداد بدون خوردن چاشت، تکه نانی در جیب میگذارند و برای گردآوری زباله، از آلونکهای خود بیرون میزنند و ناهارشان میشود همان تکه نان و تنها امیدشان این است که چندتومانی از فروش زباله به دست آورند که بتوانند برای شام، غذای ارزانی بخرند.
دست از غذا میکشد و روزنامه را ورق میزند. چشمش میافتد به عکس یک مقام بلندپایه جهانی که هرسال، پیامی به مناسبت روز غذا و فقر میفرستد. روزنامه را میبندد و به این میاندیشد که آیا او هرگز گرسنگی کشیده است، یا یکروز ناچار شده که به سبب گرانی، تنها به یک نوبت غذا بسنده کند؟ او هرگز چاشتها، تکهنان خالی خورده و ناهارها ناچار شده است فقط یک قاشق برنج مانده بخورد و سهم شامش نیز بیش از یک سیبزمینی نباشد؟
واژههای ناداری، تهیدستی، تنگدستی، بیچیزی و بینوایی، بازتابنده فقر است و واژه تهیدستی در روزگار ما بدجوری با «غذا» پیوند خورده است. در گذشته گفته میشد فلانی تهیدست است چون خانه ندارد؛ امروز اما فقر یعنی خوردن فقط یک نوبت غذا در روز! (اگر نامش را بتوان غذا گذاشت!) شاید برای همین پس از روز جهانی غذا (۱۶ اکتبر)، ۱۷ اکتبر روز جهانی ریشهکنی فقر نام گرفته است.
میلیاردها انسان، همه جهان اندیشگیشان، فقط این است که لقمهنانی به دست آورند و از گرسنگی نمیرند. به راستی انسان چه بهایی باید برای کمی غذا بپردازد، یک «زندگی» بسنده است یا بیشتر؟ آنگاه با پرداخت چنین هزینه سترگ برای کفی نان، چگونه میتوان نام اینگونه زیستن را «زندگی» گذاشت؟
«زیر خط فقر» را شاید بسیاری از مردم نشناسند، ولی مردم کشورهای تهیدست میدانند که از آن بویی مگر مرگ، فرایاز(متصاعد) نیست. افزایش بهای مواد غذایی تا ۲ برابر بر شمار مردمان نادار جهان افزوده است و دهها میلیون تَن در تهیه کمترین غذا(یک نوبت در روز) واماندهاند و این یعنی پرتشدن از خط فقر به تباهیِ پایانی.
برنامه غذایی سازمان ملل (UN food programe) نیز به جای دادن قلاب ماهیگیری، کارش، رساندن ماهیان اندک به دست گرسنگان است و برآوردِ دوبار غذا (چاشت و ناهار) برای کودکان بیچیز افریقایی! این ارگان سازمان ملل برای نمردن کودکان از گشنگی، هر بامداد کمی برنج به دست دانشآموزان برخی از مدرسههای کشورهای فقیر آفریقایی میرساند.
در آمارهای جهانی، ردی از گرسنگان برآمده از جنگهای سوریه، عراق، یمن، افغانستان و لیبی نیست. این که در سراسر جهان فقط یک میلیارد تن از گرسنگی و تغذیه بد رنج میبرند، به دور است آمار ژرفنگرانهای باشد؛ برای نمونه چه کسی خبر دارد که تغذیه کودکان ما در روستاهای بسیار پرت و محروم ایران چگونه است؟ آمارها هرگز دربرگیرنده قلمروهای برنجخیز جهان نیست که مردم روستایی، به ظاهر شکم سیر دارند و چاشتشان برنج است و ناهارها نیز برنج میخورند و شامشان را نیز برنج خمیرمانند شکل میدهد.
شاید گفته شود که با گرانشدن بهای جهانی برنج، وضعیت کشتکاران سکه است، ولی اینگونه نیست، همیشه دلالان و مدیومها و سَلَفخرها با سیاهنمایی بازار و محرومنگهداشتن کشاورزان، ناچارشان میکنند در برابر پول نقد و اسکناسهای نو و همچون تیغ تیز، زانوشان سست شود و فرآوردههای کشاورزی خود را به بهای مفت، پیشفروش کنند. هرآینه در دوران گذشته، داستان به گونه دیگر بود و جوانمردان به کشاورزان وام میدادند، بی آن که مابه ازایش سودی بگیرند!
آسیا بیشترین شمار گرسنگان جهان را به نسبت دیگر خشکادها(قارهها) در خود جای داده است، اما بدترین گرسنگیها در آفریقا دیده میشود، در هر ۴ تن، یک گرسنه! اما در کشورهای رو به پیشرفت، گرسنکی از گونه دیگر است و کودکان بسیاری دچار کمبود وزن هستند و انبوه دیگر کودکان که بیش از ۸ ساعت چیزی نخوردهاند، ناچارند ۴ ساعت دیگر بدون خوردن چاشت، سر کلاسهای درس بنشینند، در حالی که مغزشان برای یادگیری، فسفری دریافت نکرده است. برای از میان برداشتن همه اینها، به چندین میلیارد دلار بودجه نیاز است، که نیست.
برنامههای کمکغذایی سازمان ملل و کشورهای برخوردار غربی، راهکارهای بنیادی نیست و تا ابد هم ادامه نخواهد داشت. ذخیرهگاههای موادغذایی بانک جهانی نیز برای کمک به تهیدستان، بیاندازه نیست و روزی کفگیرها به ته دیگ خواهد خورد و فرداهای این آشفتگی رو به فزونی و کمیابی و نایابی و گرانی غذا و نبود راهکارهای برونرفت، فرداهای سیاهتری خواهد بود.
فقر زنان آسیا بیداد میکند. بسیاری به سبب فقر مالی و بیکاری فزاینده، بناچار از زادبوم خود میکوچند و به دام قاچاقچیان انسان میافتند. ۹۰درصد زنان کارگر کارخانههای هند در کنار کارهای توانفرسا، مسئولیت چند فرزند قدونیمقد را نیز به دوش دارند تا فردا آنان نیز برای به دستآوردن یک سنت، از پی کالسکههای توریست ها در خیابانها بدوند.
در این سالها به ویژه در کشورهای رو به پیشرفت، شمار زنان تهیدست به نسبت مردان، روندی رو به فزونی داشته است. جنسیت، در دستنداشتن اهرمهای کارا در قدرت و نبود آموزشهای فراگیر، اقتصاد را مردانه کرده است. نداری بر زیست همه کانون خانواده سایه میاندازد اما در این میان، سهم زنان از تهیدستی، به سبب سهم زیاد آنان از مسئولیتها، بیش از مردان خانواده است.
اگر حافظه فراموشکار ما به یاد بیاورد، چندی پیش زنی هر روز به سبب کمبود موادغذایی در خانه، خرده غذاهایی را از دلو آشغال کوچه بر میداشت. این زن(شوهرمرده) روسی، ۲ کودک دوقلو دانشآموز داشت که هر دو از مسمومیت مردند. او گفت که هر روز میدید مردی بی این که از خودرویش پیاده شود یک کیسه گردو در دلو آشغال میاندازد و او نادانسته از سمیبودن گردوها به «موشدارو»، از آنها برای کودکانش غذا تهیه میکرده است!
چگونه میشود جهانی با اقتصادی پیشرفته ساخت و زنان حاضر در آن حضوری پویا نداشته باشند؟ شناسانش(تعریف) حقوق بشر در پیماننامههای جهانی، به روشنی نشان میدهد که با نادیدهگرفتن هریک از اهرمها از سوی دولتها یا جامعهها، سرانجامش آسیبپذیری اقتصادی بیش از پیش زنان خواهد بود. بیشتر زنان در جامعههای انسانی از دسترسی به زمین و دارایی واهشته(ارثیه) محرومند و یا برای ایجاد کارگاه و کارآفرینی، پشتوانهای برای دریافت وام از بانکها ندارند. آنان در مهارتآموزی جایی ندارند یا نسبت به مردان، برتری داده نمیشوند، یا دسترسی آنان به دادههای دیجیتالی(در برابر مردان) صفر است.
اگر یک پیوند زناشویی از هم بگسلد، زن با وجود سالها زندگی مشترک با خانواده، باید با دست تهی، خانه را ترک کند؛ و اگر کاری بیابد، درآمدش جوابگوی هزینههایش نخواهد بود. مجلسی در جهان وجود ندارد که زنان و مردانش برابر باشند، در شوراهای محلی نیز امکان همکاری همهسویه در تصمیمگیریها برای زنان فراهم نیست و برآیندش پیشبرد برنامهها بدون سهم اقتصادی زنان است.
غذا در جهان هست اما در دسترس همه نیست؛ یا بسیار گران است و مردم توانایی خریدش را ندارند یا به دست بسیاری از مردم به اندازه بسنده نمیرسد؛ گروه سومی نیز گرانی و کمبود و نبود غذا، کاسه به دستشان کرده است! افتخار فیروز پور ـ مدرس علوم اقتصادی در گفتوشنود با روزنامه اطلاعات: «افزایش بهای مواد غذایی در جهان، پدیدهای فرساینده در اقتصاد شده است. این روند به زیست دارامندان آسیبی نرسانده است، ولی هم کشاورزان با خریداران کمی روبرو شدهاند و هم خریداران دهک پایین از تهیه غذای بسنده برای کودکان خود واماندهاند؛ نبود و گرانی به ویژه به کودکان برخی کشورها، مرگ پیشکش میکند.»
«بر پایه آمار، گاه(نه در یک بازه ۱۰ ساله) بلکه در ۱ سال، بهای مواد غذایی مانند برنج و گندم(غذای پایه مردم در جهانسوم) تا ۵۰ و گاه ۱۰۰ درصد افزایش مییابد. سبب گرانی موادغذایی، افزایش جمعیت، ناباروری خاک، اقتصادینبودن کشتوکار، کمبود آب و تغییر کاربری زمینها بوده است.»
تاریخ گرسنگی مدام تکرار میشود. سازمان ملل در جایی از جهان، برنامه فقرزدایی را تا اندازهای پیش میبرد، ولی اژدهای چندسر گرسنگی از دیگر گوشه سر بر میآورد؛ اینک جهان از بازه زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ میلادی (برنامه پیشرفت هزاره) برگذشته است بی آن که کشورهای جهان سوم، چالش فقر دامنگستر را از سر گذرانده باشند. هر سال نشست برگزار میشود، سخنرانی میشود و اندیشمندان راههای برونرفت از فقر را میکاوند ولی همه این برنامهها در چارچوب همان گپزدنها و سخنرانیها مانده است و آیندهِ فقرزدایی در جامعههای واپسمانده ناروشن است.
افتخار فیروز پور: «پس از گردهمایی ۱۰۰ هزار تن از مردم در ۱۷ اکتبر ۱۹۸۷ پاریس سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ میلادی، «به یاد مردگان از گرسنگی» هفدهم اکتبر را به نام روز جهانی ریشهکنی تهیدستی خوانده و مبارزه با ناداری از هدفهای بنیادی توسعه هزاره سازمان ملل بوده است. «در سال ۱۹۸۷ انبوهی از مردم با فراخوان بنیانگذار جنبش جهانی ATD (جهان چهارم) در میدانی در پاریس و در برابر «دفتر حقوق و آزادی انسانها» گرد هم آمدند و خواستار رساندن آوای بینوایان به جهانیان شدند.»
«هدفهای سازمان ملل در این سالها وارسی چالشهای پیشروی برای فقرزدایی از زندگی و زیست فقرزدگان بوده است؛ سازمان ملل همچنین پیشگیری از گرسنگی، فراگیرسازی آموزشهای ساده، پیشبرد برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگومیر نوزادان از گرسنگی، کمک به پایداری محیطزیست و افزایش همگامی بیشتر مردم در پیشرفتهای زیستی را پی گرفته است.» «سازمان ملل به انگیزه این روز کارهای هنری هنرمندان تهیدست را به نمایش در میآورد. از دیگر برنامههای سازمان ملل در این روز، سخنرانیهایی درباره فقر است و گفتوشنود با کسانی که «ناداریآزمودهاند یا در چرخه و جرگه تهیدستاناند.»
نظر کاربران
نویسنده بیسواد متن به جای تحلیل عوامل داخلی و مهمتری که باعث ایجاد فقر شده رفته به عوامل خارجی تاخته
آقای ربیعی.وزیرکار آیا تا به حال فقر چشیده ای که در پرداخت حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی هر ماه قصور می ورزید در دولت شما. از دوم هر ماه به آخر ماه رسیده است خوردنمان به درک ولیکن با اقساط وام های مختلف ماهانه چکار کنیم ای که همیشه شعار از عدالت و انصاف می زنی به عزرائیل در کمین است. ....
اینها رو اون مسئولان ازخدا بی خبر باید بخوانند و از خجالت سرشون رو بکنند زیر خاک