۶۱۸۲۷۵
۷ نظر
۵۰۱۲
۷ نظر
۵۰۱۲
پ

سلبریتی ها ما را «قورت» می دهند؟!

سلبریتی ها همیشه بوده و هستند. زمانی که در تاریخ غوطه ور می شویم رد پای محبوبان زمانه برایمان روشن می شود. آنان را میان خدم و حشم و زیبایی های روزشان می بینیم.

هفته نامه امید جوان - احسان زیور عالم: سلبریتی ها همیشه بوده و هستند. زمانی که در تاریخ غوطه ور می شویم رد پای محبوبان زمانه برایمان روشن می شود. آنان را میان خدم و حشم و زیبایی های روزشان می بینیم. برای کسی جای شک ندارد که روزگاری سارا برنارد برترین بازیگر زن جهان بود و آلفونس موکا با تصویر آن بانوی جادویی هنر آرت نوو را در فرانسه به کمال رساند؛ اما در نهایت چه کسی باقی مانده است؟

شما چه چیزی از سارا برنارد دیده اید؟ آیا میان فرانسویان درصد بالایی هنر نمایی او را در «ملکه الیزابت» به تماشا نشسته اند؟ از آلفونس موکا چه؟ آیا او در موزه خاک می خورد؟ کدام یک در کتاب تاریخ رخ نمایی می کند؟ کتاب شهرتش در حد یک اسم کمرنگ شده است؟

سلبریتی ها همراه با اندیشمندان رشد و نمو کرده اند. در تمام ادوار با هم زندگی کرده اند و از قضا زندگانی شان هم مسالمت آمیز بوده است، تا روزی که پای رسانه باز می شود. زمانی نیچه در مقام فیلسوف حامی واگنر بود تا روزی که میانشان شکرآب شد. فیلسوف عاصی، مرد نت ها را پس زد و او را متهم به همان چیزهایی کرد که امروز اندیشمندان به سلبریتی ها می بندند، با این حال نگاهی به اطرافمان بیندازیم. شما نیچه را بیشتر می شناسید یا واگنر؟ می توان اما با قاطعیت گفت روزگار نیچه واگنر مشهورتر بود.
سلبریتی ها ما را «قورت» می دهند؟!

حال امروز در چه وضعیتی به سر می بریم؟ پیش از شروع بهتر است از یک ویدیو بگوییم:

آنچه بیژن عبدالکریمی از آن سخن می گوید درد ایران نیست، درد جهان است، دردی که در آن ما به عنوان مصرف کنندگان فرهنگ، پس از پاک کردن هاله قدسی هنر، سلبریتی ها را بزرگ و بزرگ تر کردیم. دردی که برای مثال صفحه مجازی بازیگر دست چندم سینما که هیچ تئوری در باب بازیگری ندارد و حتی تحصیلاتش در حد و حدود کارگردان زحمتکش یک پارک است، محل حضور میلیونی مردمان می شوند.

کافی است لذت های دست نیافتنی خانم یا آقای بازیگر را ببینیم تا ما نیز در لذت مجازی غوطه ور شویم. ما فرض می گیریم او دارد، پس من هم دارم. او هرچه کند، گویی من کرده ام. او زیبایی اش را با من سهیم شده است. ما خود را به او شبیه می سازیم. رفتارش را تکثیر می کنیم. هاله قدسی جعلی اش را پاک می کنیم و افسردگی می گیریم.

ست استیونز داوید وویتس که نامش بی شک سخت از بهنوش بختیاری است، در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز شرح می دهد چگونه پرت شدن ما به دنیای پرزرق و برق سلبریتی ها در اینستاگرام ما را مچاله می کند. ما را از خود بی خود می کند. ما را افسرده می کند. او می گوید وقتی در شبکه های اجتماعی می چرخیم می بینیم همه در حال خوش گذرانی و تفریح و خرید هستند و ما درگیر بیماری و خستگی و کاریم.

او پیشنهاد می کند در گوگل بچرخیم؛ چون اگر شما در گوگل واژه «سلبریتی» را جست و جو کنید صد در صد با حجمی از مطالب علیه حوری‌وشان هیچ کاره مواجه خواهیدشد.

این هیچ کاره های پردرآمد از پیش از انقلاب پایشان به زندگی ما باز شد، روزگاری که تلویزیون ملی یا مجلاتی چون جوانان و سپید و سیاه، پاپاراتزی وار به زندگی محبوبان جامعه پا می نهادند. از آن درباره شیوه زندگی شان می پرسیدند و هنرور جذاب آن روز می گفت برای مثال چه می پوشد، چه می خورد و چه می نوشد. آخرین سفر خارجی اش چه بوده و اینکه چگونه هیکلش را نی انبانی نگاه داشته است.

پس از انقلاب به واسطه رویدادهای مردمی نقش سلبریتی ها کم شد. آنان نقشی در انقلاب نداشتند؛ البته منهای برخی ورزشکاران. اما باز قهرمانان آن روز کسانی دیگر بودند، متفکرانی که بر سر مفاهیم کلان و انقلاب جدال می کردند. آنان بدون آنکه به یکدیگر فحاشی کنند با سلاح کلام می جنگیدند و می نوشتند. آنان هنوز حضور دارند. با آنکه از مرگشان سال ها می گذرد ویترین کتابفروشی ها آنان را زنده نگه داشته است.

در سوی دیگر قهرمانان جنگی بودند که کمتر حرف می زدند و عمل می کردند. زندگی شان نیز آن روز شبیه به زندگی همه بود. هدف داشتند و گویی در آن تغییری وجود نداشت. آنان خود مردم بودند؛ چون زادگاهشان آن بود. به نظر می رسید سال های اولیه انقلاب تلاقی همزیستی اندیشه و توده بود تااینکه باز پای تلویزیون به زندگی مان باز شد. تلویزیون خود را در موقعیتی خطیر یافته بود که می بایست از دل هیچ برنامه تولید کند و مروجان این هیچی کسانی نبودند جز سلبریتی ها. اوج ماجرا در دهه نود رقم می خورد.
سلبریتی ها ما را «قورت» می دهند؟!

برای تبلیغ هر چرندی، پای یک سلبریتی باز می شود تا از محصول به‌به و چه‌چه بگوید. خود را مروج محصول ملی بپندارد؛ در حالی که در صفحات مجازی خانه اش به اجناس لوکس اروپایی مزین است. آنان برای همه چیز ما تجویز می کنند. آنان درباره لباس پوشیدنمان نظر می دهند. به ما می گویند چه بپوشیم و چه بخوریم. چگونه زندگی کنیم. در مواجهه با اندیشه چه رویکردی داشته باشیم.
مثالش گفتار قابل تامل س. ق در باره خبر دیدن و شنیدن. آنان حتی در مسئولیت های کلان فرهنگی نقش آفرینی می کنند و دستمزدی بیش از آنچه برای بازی در یک فیلم دریافت می کنند به جیب می زنند. آنان حتی برای ما سیاستمدار تعیین می کنند. آنان برایمان از شرعیات می گویند. آنان مبدل به دایره المعارف های سیارمان می شوند.

اگر بانو در صفحه اینستاگرام کنار پنجره، به شکل ضدنور، در برابر شمعدونی مامان بزرگ پسند بنشیند و از شروع کلاس های زبان انگلیسی اش بگوید، ما نیز سراسیمه هجوم می بریم به کلاس هایی که حتی نیازهای اولیه یک کلاس را هم برآورده نمی کنند.

فارغ از اینکه بانو یا سرکار آقای به واسطه حضور در یک پروژه کلاس زبانش را کان لم یکن ملغی می فرمایند ما اما هنوز اسیر چیزی هستیم که نیازی بدان نداشتیم. بانو یا آقا همواره خوش بر و رو و رعنا در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شود و درباره سفر ماه رمضان می گوید، بدون آنکه درکی از آن داشته باشد.
او حتی پایش به یک برنامه تخصصی باز می شود تا درباره تاریخ معاصر و عوامل شکست مشروطه خواهی در باغ قلهک سخن بگوید. شاید اگر شبکه چهار کمی به سلبریتی ها بها می داد، بعید نبود فلان سلبریتی درباره ابرنواختر شدن ستاره α۸۲۶ در سحابی کرگدن حرف می زد؛ فارغ از اینکه آیا چنین چیزی وجود دارد یا نه.

سلبریتی ها در حال قورت دادن ما هستند. آنان بدون داشتن آگاهی پیشینی درباره همه چیز حرف می زنند. آنان کتاب می خوانند؛ اما چه کتابی؟ آیا دیده اید یک سلبریتی در این روزها «زایش تراژدی» نیچه را که به تازگی منتشر شده است خوانده باشد؛ کمااینکه کتاب در مدح سلبریتی زمانه است؟ این الهکان بی چیزی این روزها در دورهمی ها و خندوانه ها ما را شاد می کنند از آنچه آنان هستند و ما نیستیم. ما را از آنچه آگاه نیستند آگاه می کنند و ما چون آن پیرمرد خرسوار داستان مولانا، خر برفت و خر برفت و خر برفت وار دست می زنیم و می خندیم.

این عاقبت جامعه ای است که نیازی به اندیشیدن برای خود متصور نیست. انحطاط پیشتر با تسلط فرهنگی تلویزیون ما آغازیده است. ما قربانیان سلبریتی هایی هستیم که در بزنگاه تیره روزی ما مبدل به ساکنان سرزمین دیگری می شوند. دایره المعارف هایی که با فرتوتی شان فراموششان می کنیم؛ چون ظالم هستیم. صد سال بعد بیژن عبدالکریمی را ورق می زنیم برای مرثیه اش می گرییم؛ ولی ما او را تف کردیم تا سلبریتی ها ما را قورت دهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    به خاطر بی عقلیه

  • بدون نام

    همشون که بی سواد نیستن به شخصه صفحه استاد پرستویی و اقای قاسم خانی رو دنبال میکردم, اینکه یه عده شخصیت مستقل ندارن و منتظرن دیگران براشون برنامه ریزی کنن تقصیر سلبریتی نیس از کبمود شخصیت ادماست

  • بدون نام

    زایش تراژدی به تازگی منتشر شده؟؟!! این کتاب رو 7 سال پیش خوندم

  • بدون نام

    نه قورت نمیدن یعنی غلط میکنن قورت بدن

  • Sara

    ایران مگ سلبیریتی هم داره
    :

  • بدون نام

    لطفا اینا رو به همه تعمیم ندید همه از این به ظاهر هنرمندا خوششون نمیاد فقط تابعین مد و بی هویت ها و خود کم بین ها که دقیقا شبیه خودشون هستن ازشون پیروی میکنن ما که تره هم براشون خرد نمی کنیم

  • بدون نام

    جمله آخرش چه خوب بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج