۶۱۷۹۴۸
۵۰۰۷
۵۰۰۷
پ

درايتي: شرايط سياسي ايران هنوز نرمال نيست

فضاي سياسي ايران چند سالي است كه به دليل تغييراتي در آرايش سياسي كنشگرانش فراز و فرودهايي متفاوت با گذشته را تجربه مي‌كند. مرزبندي‌ها و خط‌هاي جدا‌كننده دهه‌هاي اول و دوم و سوم ميان جناح‌هاي سياسي هر چه بيشتر رنگ مي‌بازند و قالب‌هاي جديدي شكل مي‌گيرند.

روزنامه اعتماد: فضاي سياسي ايران چند سالي است كه به دليل تغييراتي در آرايش سياسي كنشگرانش فراز و فرودهايي متفاوت با گذشته را تجربه مي‌كند. مرزبندي‌ها و خط‌هاي جدا‌كننده دهه‌هاي اول و دوم و سوم ميان جناح‌هاي سياسي هر چه بيشتر رنگ مي‌بازند و قالب‌هاي جديدي شكل مي‌گيرند.
در اين شرايط جديد كه بخش مهمي از سياستمداران تلاش مي‌كنند تا در كنار و همراه با هم كنشگري سياسي خود را رقم بزنند، صحبت از سرنوشت ائتلاف سياسي اهميت پيدا مي‌كند. تا به امروز بسياري از اصلاح‌طلبان سخن از ضرورت تداوم ائتلاف گفته‌اند. آنان معتقدند كه بستر سياسي امروز ايران چنين چيزي را مي‌طلبد و دليل‌شان هم جلوگيري از پيشروي تندروها در كانون‌هاي قدرت است. مصطفي درايتي، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران معتقد است كه ائتلاف بايد تا حصول شرايط سياست‌ورزي نرمال ادامه پيدا كند.
اين فعال سياسي اصلاح‌طلب تاكيد دارد كه دو آسيب جدي ائتلاف را مي‌تواند دچار مرگ زودرس كند. اول اينكه سازوكار ائتلاف تصلب داشته و براي روزآمد كردن آن اقدامي صورت نگيرد و دوم اينكه سازوكاري براي كنترل سهم خواهي‌ها وجود نداشته باشد. او همچنين بيان مي‌كند كه سازوكاري كه براي ائتلاف در نظر گرفته مي‌شود بايد در هر مرحله با توجه به اشكالات و ايرادات روزآمد شود. در غير اين صورت مشكلات جدي براي ادامه مسير ائتلاف را شاهد خواهيم بود.

آرايش سياسي كشور به دليل ائتلاف شكل گرفته در انتخابات ٩٢ دستخوش تغييراتي شد. اين ائتلاف و نزديك شدن نيروهاي معتدل جريان‌هاي سياسي ماحصل چه شرايطي بود؟ چرا ائتلاف در سال ٩٢ رخ داد و بستري كه در اين سال چنين چيزي را رقم زد چه بود؟

در عرصه سياست با توجه به تحولاتي كه رخ مي‌دهد، تجربياتي به دست مي‌آيد يا ضرورت‌هايي احساس مي‌شود كه كنشگران سياسي را راضي به همگرايي بيشتر مي‌كند و در نبود اين همگرايي امكان تحقق حتي بخشي از خواسته‌ها نيز وجود نخواهد داشت. اوج اين تحليل در سال ٩٢ بين كنشگران خود را نشان داد. همه جريان اصلاحات به اين نتيجه رسيدند كه بايد همه توان‌شان را به كار بگيرند و مسيري را به سمت مقصود باز كنند تا تفكر و گفتمان جريان اصلاحات دچار رخوت و زمينگيري كامل نشود. بخشي از جريان راست هم به اين نقطه رسيده بود كه اگر وفاق كاملي صورت نگيرد يا ائتلافي در كار نباشد، ممكن است جريان كشور به طرفي حركت كند كه پيش‌تر رفته و خساراتي وارد كرده بود. اين امر نهايتا به منافع ملي آسيب مي‌زد و گرفتاري‌ها و مشكلات بعدي‌اش افزايش پيدا مي‌كرد. اين دو نگاه عقلاني به قضيه ضرورت‌هايي را ايجاد كرد تا هم جريان‌هاي سياسي اصلاح‌طلب متحد شوند و همكاري و همدلي خوبي به وجود آيد و هم بخشي از جريان اصولگرا كه به عقلانيت سياسي اعتقاد داشت و منافع ملي كشور در درجه اول اهميتش قرار داشت، به ائتلاف باور پيداكند. هدف دو جريان اين بود كه مسيري را باز كنند تا كشور با آسيب كمتري رو به رو شود. طبيعي است كه اين‌گونه اتفاقات با توجه به ضرورت‌هاي سياسي زمان خودش شكل مي‌گيرند. به طور قطع نمي‌توان گفت كه هميشه ادامه پيدا مي‌كند و شايد هم در برخي مقاطع سياسي اصلا ائتلاف به مصلحت نباشد. آنچه كه در آن زمان اتفاق افتاد، هنوز هم بخش عمده‌اي از آن در كشور احساس مي‌شود.
ضرورت‌هاي منافع ملي و حتي نگاه‌هاي تحليلي يك جناح ايجاب مي‌كند كه گستره بيشتري براي ايفاي نقش در عرصه سياست به وجود بيايد. عمدتا پيش از سال ٩٢ جريان تندرو در جناح اصولگرا ميدان‌داري مي‌كرد و روند كارها را به گونه‌اي پيش برده بود كه معتدلين جريان اصولگرا را نيز دچار نگراني كرده بود. اين نگراني باعث شده بود تا معتدلين اصولگرا به اين فكر بيفتند كه براي خلاصي از تفكري كه حاكم بر جناح راست و عرصه اجرايي و مديريتي كشور شده، دست به ائتلاف بزنند. هم موجي از همگرايي گفتماني به وجود آمد و هم نوعي از ضرورت سياست ورزي بود كه باعث شد اين ائتلاف شكل بگيرد. آن زمان خطري براي آينده كشور احساس مي‌شد كه سبب شد تا كنترل و مديريت كشور را به دست بگيرند. ائتلاف به صورت طبيعي معمولا در مقاطع سياسي ويژه‌اي رخ مي‌دهد و ضرورت‌هايي باعث مي‌شود كه جناح‌هاي سياسي به خاطر حفظ منافع و مصالح كشور يا جلوگيري از خطر احتمالي به همگرايي روي مي‌آورند. در سال ٩٢ و حتي سال ٩٦ اين ائتلاف ادامه پيدا كرد.

چرا چنين ائتلافي فرضا در سال ٨٨ يا انتخابات‌هاي قبل از آن امكان شكل‌گيري نداشت؟بستري كه ائتلاف سال ٩٢ را مي‌سازد، چه تفاوتي با بستر ادوار انتخاباتي قبل دارد؟ آيا فقط اين موضوع مربوط به تغيير نگرش جريان معتدل اصولگرا است يا اصلاح‌طلبان نيز پيش از آن آمادگي ائتلاف را نداشتند؟

شرايط كشور در سال ٨٨ تفاوت‌ها و شباهت‌هايي با سال ٩٢ داشت. به نظر مي‌رسد كه به نسبت در سال ٨٨ بخش عمده‌اي از جريانات اصلاحات و قسمتي از اصولگرايان كه تعدادشان محدود بود، نوعي از همگرايي را نشان دادند. اما نه آنچنان دامنه و گستره‌اي از همگرايي كه تعيين‌كننده باشد و موفقيتش تضمين شود. طبيعتا پشت هر كدام از اين اتفاقات بسترهايي وجود دارد كه زمينه را براي ائتلاف حداقلي يا حداكثري فراهم مي‌كند. شايد در سال ٨٨ ضرورتي كه در سال ٩٢موجب ائتلاف شد به آن شفافيت و روشني بروز نكرد. اگر چه شرايط همگرايي بين جناح‌هاي سياسي در سال ٨٨ نسبت به سال ٨٤ وضعيت بهتري داشت اما در مقايسه با سال ٩٢ نمي‌توانست اساسا شكل بگيرد و كاستي‌هايي داشت. تجربه سال ٨٤ و ٨٨ بستر و زمينه يك ائتلاف گسترده‌تر را در انتخابات سال ٩٢ فراهم كرد. گروه‌ها و جريانات سياسي‌اي كه در كشور هستند، نوعي از تحليل را دارند و تا وقتي كه به لحاظ عملي و نظري به يك هماهنگي جدي نرسند، طبيعتا اختلافات اجازه يك همگرايي جدي و كامل را نخواهد داد. در سال ٩٢ تجربه انباشته شده‌اي بود كه ضرورتي را به عنوان بستر كار فراهم كرد تا همه جريانات معتقد به اصلاحات يا نزديك به آن به اضافه بخش قابل توجهي از معتدلين اصولگرايي كه منافع ملي و عقلانيت را در دستور كار خود دارند به همديگر نزديك شوند و با يك جبهه متحد ورود پيدا كنند.
هيچ كار سياسي‌اي را منهاي گذشته و تجربيات و نتايج به دست آمده از كنش‌هاي قبلي نمي‌توانيد تحليل و بررسي كنيد. اينكه ائتلاف اگر در سال‌هاي ٨٨ و ٨٤ اتفاق مي‌افتاد، بهتر بود، تحليل در خلأ است، نه در واقعيتي كه در عرصه سياسي كشور در جريان بوده است. به هر حال حاصل تجربه و نتايجي كه در بين سال‌هاي ٨٤ تا ٩٢ ايجاد شد، بستري را فراهم كرد كه زمينه اين همگرايي جدي را در سال ٩٢ رقم زد و به شكلي آنها به گذشته خود تكيه دارند و اين تكيه‌گاهي است كه حاصل آن مي‌تواند كنش سياسي آتي ما را نيز رقم بزند.

در شرايط عادي و نرمال سياست‌ورزي ائتلاف جناح‌هاي سياسي را مطلوب مي‌دانيد يا فكر مي‌كنيد كه جريان‌هاي سياسي بايد تلاش كنند تا با هويت و شناسه خود در انتخابات بايد شركت كنند؟

در شرايط نرمال سياسي بهتر است كه هويت‌ها كاملا مرزبندي شده و مشخص باشند و مرزهاي گروه‌هاي رقيب متفاوت باشد. اين شايد مطلوب‌تر باشد كه مردم خيلي در سردرگمي و ابهام و كليات قرار نگيرند. شرايط در ايران امروز از نظر سياسي نرمال نيست و خصوصا براي احزاب كه چالش‌هاي بسيار سنگيني را از سر مي‌گذرانند. تقريبا اين چالش‌ها به هيچ گروه سياسي‌اي اجازه نمي‌دهد كه خود را به عنوان يك حزب تاثيرگذار و قاعده‌مند در كشور فراگير كند. اگر در مقطعي بتوانند بخشي از تاثيرگذاري را داشته باشند، موانع ديگر اجازه به آنها نخواهند داد تا راه‌شان را ادامه دهند. تا زمان رسيدن به حالت نرمال تصور من اين است كه بهترين روش براي اينكه بتوان مديريت كشور را به دست گرفت و مسير حداقلي از عقلانيت را حفظ كرد، ائتلاف باشد. فعلا تصور اين نيست كه تا آن مرحله بتوان با مرزبندي‌هاي مشخصي نتيجه قابل قبولي را براي تاثيرگذاري متصور شد.
شخصا قبول دارم كه در حال نرمال سياست‌ورزي حتي اگر ائتلافي مي‌خواهد صورت بايد بعد از انتخابات صورت بگيرد، نه قبل از آن. در همه دنيا هم در حالت نرمال سياست‌ورزي و دموكراسي معمولا ائتلاف‌ها در نظام پارلماني پس از نتايج انتخابات است و احزاب سياسي اگر اكثريت نياورند با هم ائتلاف مي‌كنند. حتي در نظام‌هاي رياستي هم ائتلاف‌هايي در برخي مقاطع صورت مي‌گيرد اما ائتلاف از بين برنده هويت جريان‌ها و تفكرات سياسي نيست. در كشور ما با توجه به شرايط موجود كه تا رسيدن به حالت نرمال فاصله زيادي است، به نظر مي‌رسد كه ائتلاف براي تاثيرگذاري و مسدود نشدن فضاي سياسي بهترين راه‌حل باشد.

ائتلاف در چه صورتي دچار مرگ زودرس مي‌شود؟ شما عمري را براي ائتلاف يعني تا رسيدن به شرايط نرمال قايل هستيد. در صورت چه كارشكني‌هايي ائتلاف دچار مرگ زودتر از موعد مي‌شود؟

دو عامل اهميت ويژه‌اي در اين رابطه دارد. يكي اينكه براي ائتلاف هميشه يك سازوكار ويژه صلبي را در نظر بگيريم كه ممكن است در عمل اشكالاتي داشته باشد يا ممكن نباشد. اگر تعصبي بر اين سازوكارها وجود داشته باشد كه باعث بروز اختلافاتي شود، امكان اينكه از هم بپاشد، وجود دارد. مرتبا بايد سازوكار براي جامعيت بيشتر و رفع نواقص در تصميم‌گيري در قالب ائتلاف روزآمد شود تا اشكالات اينچنيني در آن به وجود نيايد. دوم اينكه سهم‌خواهي‌ها ممكن است بر اساس سليقه سياسي يا منافع شخصي بروز و ظهور كند. اين مساله باعث مي‌شود كه صحنه عمليات به هم بخورد. بايد دقت شود نگاه اصيل سياسي و خير مشتركي كه مبناي آن ائتلاف است از بين نرود و در چنين شرايطي اوضاع مديريت شود. اگر ساختار براي ائتلاف متصلب باشد و همچنين راهكاري براي كنترل سهم خواهي‌هاي فردي و گروهي تبيين نشود، احتمال اينكه ائتلاف‌ها در آينده دچار مشكل شود، خيلي زياد است اما اگر براي اين دو موضوع از قبل تدبير كنيم ائتلاف دچار مرگ زودرس نمي‌شود. سازوكاري كه براي ائتلاف در نظر گرفته مي‌شود بايد در هر مرحله با توجه به اشكالات و ايرادات روزآمد شود. در غير اين صورت مشكلات جدي براي ادامه مسير ائتلاف شاهد خواهيم بود.

به نظر شما در انتخابات ٩٨ بايد اين ائتلاف ادامه پيدا كند؟

به هر حال هنوز تا انتخابات سال ٩٨ فاصله داريم و نمي‌دانيم شرايط سياسي در آن زمان چگونه خواهد بود. اگر شرايط همان باشد كه الان در آن قرار داريم و تغيير جدي رخ ندهد؛ سازوكار ائتلاف تعديل و ترميم شود و ايرادات احتمالي‌اش رفع شود، ائتلاف بهترين راه‌حل براي گرفتن حداقل نتايج مورد نظر در انتخابات ٩٨ است. البته اين احتمال وجود دارد كه تحولاتي در آينده معادلات را به هم بزند و چيز ديگري اقتضا شود ولي اگر وضعيت احزاب به همين صورت باشد به نظر مي‌رسد كه ائتلاف تاثيرگذاري جدي‌تر ما را در عرصه سياست رقم خواهد زد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج