۲۶ مهر، سالروز تولد ابراهیم گلستان است؛ نویسنده و فیلمسازی که تأثیر زیادی بر ادبیات داستانی و سینمای ایران در سالهای قبل از انقلاب گذاشت.
آسمان آبی: ۲۶ مهر، سالروز تولد ابراهیم گلستان است؛ نویسنده و فیلمسازی که تأثیر زیادی بر ادبیات داستانی و سینمای ایران در سالهای قبل از انقلاب گذاشت.
او 95 ساله میشود. سال 1344 هفتهنامه «نگین» که از مجلات معتبر و تأثیرگذار تاریخ مطبوعات ایران بود با ابراهیم گلستان گفتوگو کرد؛ گفتوگویی به مناسبت ساخت فیلم «خشت و آینه». گلستان آنجا حرفهایی زده که هنوز هم همه شاخههای هنری و ادبیات ایران با آن دست به گریبان هستند.
او مثل همیشه کوتاه و توفنده جواب میدهد و البته از موضع بالا. حرفهایش بیکنایه هم نیست. از او میپرسند از بین فیلم مستند یا داستانی کدامشان میتوانند به سینمای ایران رونق بدهند؟ و او میگوید «شعور». شعور چیزی است که گلستان در دهههای بعد هم زیاد روی آن مانور داد.
سینمای ایران را چگونه میبینید؟ آیا از «فیلمفارسیسازان» که بگذریم گرفتن چند جایزه بینالمللی که من به بعضی از آنها مشکوکم میتواند راهگشایی باشد برای سینمای ایران؟
سینمای ایران مثل هر چیز دیگر ایران است. جایزهها حداکثر دری را باز میکنند روی بازارهای دنیا. در که باز شد میماند این مسئله که از آن چه چیزی تو خواهد آمد. اگر جایزه پشتبند نداشته باشد فایده ندارد. پشتبند از جایزه مهمتر است. جایزه مهم نیست، زیرا اینکه جایزه را چه کسی میدهد و چرا میدهد و به چه چیز و گاهی به چه کس میدهد مهمتر است. و این گاهی منفجرکننده ارزش، فایده و لزوم جایزه میشود. اگر به چیزی شک دارید یا نگویید یا پوستکنده بگویید تا دیگران به حرف شما شک پیدا نکنند.
فیلم مستند یا فیلم داستانی؟ کدامیک بیشتر میتواند در سینمای نوپای ما تحولی ایجاد کند؟
تحول ارتباطی به مستند یا داستانیبودن فیلم ندارد. به چیزهای دیگر ارتباط دارد... ازجمله شعور.
چه هنگام سینماگران ما میتوانند در سینمای جهانی جایی برای خود بیابند؟
وقتی که کارشان متناسب شود با سطح قدرت موجود. در سینمای جهان یک بام داریم و یک نردبان. اگر بام بلند است باید نردبان هم بلند باشد و اگر نردبان کوتاه ما بلند نمیشود باید منتظر بنشینیم تا هوار بیاید.
چگونه میتوان از این وضعی که دچارش هستیم و هرکه از راه رسید یا کارگردان یا تهیهکننده سینما شد جلوگیری کنیم؟
عقده «جلوگیریکردن» در اینجا بدجوری واگیردار است. چرا هرکه از راه میرسد نتواند کارگردان یا تهیهکننده سینما باشد؟ چه کسی این حق را میگیرد یا میدهد یا بگیرد یا بدهد؟ من که عقیده دارم باید دستگاهی باشد تا به هر کسی که از راه میرسد وسیله کارگردانی و تهیه فیلم بدهد تا مگر در این وسط معجزه روی دهد و دردی که شما از آن مینالید درمان شود.
آیا فیلم صد درصد به امر تجاری میپردازد یا اینکه به مسائل گوناگون زندگی مردم هم توجه دارد؟
شما تصور میکنید تجارت را از کره مریخ آوردهاند و وارد زندگی مردم کردهاند؟ برقی که مصرف میکنید، نسخهای که دکتر به شما میدهد، خیابانی که زیر پای شماست، سقفی که بالای سر شماست، همه از راه پولدادن شما و پولگرفتن یک دستگاه به شما میرسد و با این همه، فیلم را تافته جدابافته میدانید. یک چنین فیلمی اصلا وجود ندارد.
آیا شما به رسالت یا پیامی در سینما اعتقاد دارید؟
بیشتر از پیامدادن، پیامگرفتن شرط است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر