اعتراف نامزد دانشجوی پیراپزشکی به قتل همسر
صبح چهارشنبه ۱۹ مهر امسال مرد میانسالی به کلانتری ۱۵۱ یافت آباد رفت و با تسلیم شکایتی از ناپدید شدن دختر ۱۸ سالهاش خبر داد.
روزنامه ایران نوشت: صبح چهارشنبه ۱۹ مهر امسال مرد میانسالی به کلانتری ۱۵۱ یافت آباد رفت و با تسلیم شکایتی از ناپدید شدن دختر ۱۸ سالهاش خبر داد.
او گفت: «دخترم دانشجوی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه تهران است که ساعاتی قبل خانه را برای رفتن به دانشگاه ترک کرده اما دیگر بازنگشته است.»
محمدرضا در تحقیقات مقدماتی منکر اطلاع از سرنوشت همسرش بود اما صبح جمعه ۲۱ مهر، او راهی پلیس آگاهی تهران شد و راز جنایت خاموش را افشا کرد.به دنبال اعتراف متهم جوان، موضوع به بازپرس محسن مدیرروستا، بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و بلافاصله تیمی از کارآگاهان همراه متهم، راهی محل رها کردن جسد در حوالی شهریار شدند.
سرهنگ کارآگاه احمـد نجفی، رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ دراین باره گفت: «پس از تماس با همکارانمان در پلیس آگاهی شهریار مشخص شد جسد زن جوان ناشناس در حوالی جاده سعید آباد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شده است.»
پدرم ماشینش را برای تعویض روغن و سرویس به مغازه پدر زیبا میبرد. در این بین من هم چند باری به آنجا رفتم. پدر زیبا از من خوشش آمده بود که به پدرم پیغام داده بود اگر برای پسرت دنبال دختر خوب هستی، زیبا میتواند او را خوشبخت کند. ما هم خیلی رسمی به خواستگاری زیبا رفتیم و خرداد امسال او را به عقد خودم درآوردم.
با همسرت چه مشکلی داشتی؟
ما با هم هیچ مشکلی نداشتیم و همدیگر را دوست داشتیم، اما خانواده او با من مشکل داشتند. زمانی که فهمیدند من وضع مالی خوبی ندارم با این ازدواج مخالفت کردند. آنقدر در گوش زیبا از من بد گفتند که او را تحریک کردند با من بد باشد.تحت همین شرایط رفتارهای او تغییر کرده بود. خواستههایش همین طور. او مدام دنبال بهانه بود و هر روز یک ایراد میگرفت. برایش طلا میخریدم میگفت چرا برلیان نیست. در ماه دو مانتو میخریدم میگفت کم است. هزینه دانشگاه و کتابهایش را میدادم ولی بیفایده بود. خانواده زیبا طلاق او را میخواستند ولی ما همدیگر را دوست داشتیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
فردای آن روز میخواستم بروم محل خدمت. برای همین با زیبا در میدان آزادی قرار گذاشتم. او از دانشگاه آمد و من هم سوار ماشین سمند مادرم به محل قرار رفتم. وقتی رسید دوباره شروع کرد به غر زدن و اینکه چرا برایش خانه نمیخرم و سند خانه را به نام او نمیکنم. هر بار سعی میکردم او را آرام کنم تا از هم جدا نشویم.ولی زیبا دستبردار نبود. یک دفعه عصبانی شد و با چنگ به جانم افتاد، من هم او را هل دادم و گردنش را گرفتم. چند لحظه بعد که گردنش را رها کردم متوجه شدم او حرکت نمیکند. نمیدانم زنده بود یا مرده اما خیلی ترسیده بودم. زمانی که این اتفاق افتاد در جاده قدیم کرج بودم و ناگهان چشمم به تابلو شهریار افتاد. ناخودآگاه به سمت شهریار رفتم و او را در بیابان انداختم و به خانه برگشتم.
با ناپدید شدن زیبا کسی از تو سراغ او را نگرفت؟
هیچ کسی نمیدانست که زیبا با من قرار دارد. خانوادهاش میگفتند به خاطر فشارهایی که به دخترشان آوردهاند او خانه را برای چند روز ترک کرده است.حتی در این مدت من همراه آنها دنبال زیبا میگشتم.
عذاب وجدان نداشتی؟
عذاب وجدان؟ یک لحظه آرامش، خواب و خوراک نداشتم. مدام کابوس میدیدم و صحنه درگیریمان یک لحظه از جلوی چشمهایم کنار نمیرفت. آنقدر اذیت شدم که تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. صبح روز جمعه به پدر و مادرم گفتم که میخواهم خودم را به پلیس معرفی کنم. آنها نمیدانستند ماجرا از چه قرار است و نگران بودند.بالاخره خودم را به اداره آگاهی تهران رساندم و گفتم که قتلی مرتکب شدهام. الان هم نمیدانم واقعاً زیبا زنده است یا اینکه بیهوش شده.
طی این مدت به محلی که زیبا را رها کرده بودی نرفتی؟
نه، جرأتش را نداشتم.
تحصیلاتت چقدر است؟
فوق دیپلم حقوق هستم. میخواستم لیسانسم را بگیرم که به خاطر فشارهای خانواده زیبا مجبور شدم ترک تحصیل کنم و به خدمت بروم.
شغلت چیست؟
پیک موتوری بودم و خودتان میدانید که درآمد پیک موتوری ناچیز است. با این حال همیشه برای زیبا طلا میخریدم و سعی میکردم به خواستههایش عمل کنم.
نظر کاربران
پدر زیبا وقتی خودش اومده دخترش رو به پسره پیشنهاد داده میاس شرایط پسره رو قبول کنه.چشم نداشتن روز اول ببینن پسره یک پیک موتوریه!؟یا چشم دنبال پول پدر پسره داشتن!!!دختره باباش تعویضروغن داشته خودشم رادیولوژی میخونده اونوقت از یک پیک موتوری توقع داشته سند خونه تو تهرون بنامش بزنه!!!!
اگه واقعا اینطور که تعریف کردی بوده باشه خوب کاری کردی خفش کردی.زنی که بخاطرش هرکاری بکنی بازم غر غر کنه حقشه بمیره
داداش عجب کاری کردی کشتیش زنی که بخاطر پول بیاد طرفت مرگ حقشه .اونم تو بدبخت ک خاسته هاش براورده میکردی باز غر میزده سرت .از اولش ک کور نبودن
خودت عقل داشتی باید لقمه اندازه دهنت برمی داشتی این هم نتیجه اش.
خانواده ها لطفا دخترنتان را وادار به ازدواج در سن پایین نکنید ودر ضمن هم سطح خودتان را انتخاب کنید فقیر با فقیر ثروتمند با ثروتمند چون من خودم دختر ثروتمند بودم با یه پسر بی پول ازدواج کردم خیلی در زندگی مشکل داشتم حالا هم که شوهرم ثروتمند شده خسیس است
پاسخ ها
البته اینو بگم من در سن خیلی پایین هم ازدواج نکردم وپدر ومادرم هم به زور ندادند من خودم انتخاب کردم مادرم مخالف بود ولی من جلو مادرم وایستادم وگفتم که حتما با این پسره ازدواج می کنم وقتی رفتم خونه وزندگی دیدم چقدر اشتباه کرده ام وبه درد هم نمی خوریم از همه لحاظ باهم مشکل داشتیم روزی هزار بار دردلم می گفتم کاش به حرف مادرم گوش می کردم دخترخانما در انتخاب همسر دقت کنید خیلی سخت است ادم گیر یه نفهم بیفته
فعلا که پسره گیر یه نفهم افتاده بوده و خدارو شکر از شرشم خلاص شد
آدم یه بار بمیره بهتر از اینه که هر روز از دست زنش بمیره و زنده بشه
بساز باهاش..
خدا لعنت کنه زنان غر غرو رو
یعنی خانواده دختره بک دفعه عاشق چشم ابرو تو شدند دخترشان را پیش کش تو کردند بدون فکر تحقیق بعد فهمیدن که تو تازه چه کاره هستی
یا با یک دورغ بزرگ بعد از عقد مواجه شدند
چطور میشه .
همه این فتنه ها از اون دختر بدو خانواده نفهمش بوده که این مشکلات به وجود اومده، پسره هم که بنده خدا همش درخدمت زنش بوده، البته طبق این گفته ها من نظرمو میگم، ولی چه خوب بود که پسره رو اعصابش مسلط می بود و نمیکشتش، نهایتا طلاقش میداد، دختر خوب خیلی خیلی کمه، خدا نسلشونه از رو زمین برداره
نمیشه یه طرفه قضاوت کرد شاید واقعیت اون چیزی نباشه که میگه
اخ پول خداس
مردک ابله انگار بدجوری دختره رو دستت سنگینی میکرد که خودت پیشنهاد ازدواج دادی وقتی زورتون میاد بجه نگه دارین غلط می کنین بچه دار میشین بعد برای اینکه از شرش خلاص بشین میدینش دست یه جلاد
به حرف های پسر نمیشه اعتماد کرد پیک موتوری بوده ماهی دوتا مانتو میخریده برای دختره طلا میخریده خب معلومه که مثل سگ داره دروغ میگه من الان پیک موتوری تو منطقه یک سراغ دارم از پس زندگی سه نفره اش بر نمیاد بدبخت داره به زور چرخ زندگیش رو میچرخونه اون وقت این ادعا کرده کلی خرج دختره میکرده اون دختر هم که نیست دورغ های این بی وجدان رو فاش کنه حالا هرچی دلش خواست میگه تا خودش رو نجات زده
عجب مردم با حالی داریم چقدر راحت قضاوت می کنن بعد ناسزا میگن حکم صادر می کنن خداروشکر که اجراش راحت نیست والا اونم انجام میدادن
تا دیروز قاتل رو لعن و نفرین میکردن امروز مقتول و خانواده اش رو چرا چون یه قاتل اومده یه سری چیزایی گفته که مثلا خودش معصوم ترین انسان دنیاست
حالا واقعا از کجا فهمیدین که کدوم راست میگن کدوم دروغ کی گناه کاره کی بیگناه روی چه حسابی انقد راحت هر روز یه قضاوتی دارین
بی منطق ترین مردان دنیا ایرانی ها هستن
لعنت به هر چی آدم بی منطق و کوته فکر
چقدر خودشو مظلوم جلوه میده... مگه خفه کردن ب این راحتیه... مگه میشه تو نیت کشتن نداشته باشی و زنتو بندازی گوشه بیابون.... ملت صاحب نظر هم مث همیشه میان میگن خوب شد دختره مرد. اون دختر دانشجوی پیراپزشکی دانشگاه تهران بوده. ی تار موش از سر این پسر عصبی اسمون جول زیاد بوده... ازدواج مسیولیت میاره یا ازدواج نکنید یا تنبلی و تن پروریو بذارید کنار و برای رفاه زندگیتون تلاش کنید
وقتی تو زندگی همه چی تبدیل میشه به پول و ثروت نتیجه اش این میشه
مگه رفته خواستگاری نگفته چکاره است که پدر مادر دختره وقتی فهمیدن پول نداره دنبال بهانه میگشتن ..یا خود پدره گفته بیا دختر منو بگیر بعد دخترشو تحریک میکنه ..من که نمیتونم حرفاشو باور کنم .اصلا سربازی نرفته زن میخواستی چیکار
اوووف عجب مرد های بی منطقی داریم
فقط ببینید منطق قضاوت مرد ها رو
میگن مشت نمونه خرواره و این ها هستن مردای ما همیشه دهن بین بودن و خواهند بود این یه خصلت رو نمیشه از مردای ایرانی گفت
خدا لعنت کنه اون آدمایی رو که زود قضاوت میکنن.
وقتی نمیشناسین خواهشا خفه شین،نظرای مزخرفتون رو هم برای خودتون نگه دارین.
ندیده و نشناخته و از روی 4تا اعتراف مزخرف قاتل دارید قضاوت می کنید.واسه همش باید اون دنیا جواب پس بدید.همش دروغه.زیبا همچین آدمی نبود.خانوادشم نبودن.زیبا از گل پاک تر بود.تو دلش هیچی نبود.بی گناه رفت زیر خاک.چرا یه پدر باید دخترشو که با کمالاته،داره تو بهترین دانشگاه درس میخونه،عیب و ایرادی نداره،بیاد به یه پسری که خیلیی اوضاعش اوکی نیس پیشنهاد بده؟اصلا اوکی باشه،کدوم پدری این کارو میکنه؟؟؟؟واقعا شنونده باید عاقل باشه.همه دروغ میگن.مام که خر نمیفهمیم این اطرافیان قاتل هستن که دارن زیبا رو متهم میکنند.از اول با دروغ اومدن جلو،آخرشم که دختر طفل معصومو بی گناه کشتن.اصلا گیرم که با هم مشکل داشتن و یک هزارم درصد تقصیر زیبا بوده،که نیست،بابد خفش کنه؟؟؟پس طلاق واسه چیه؟؟؟
ایشالا هر چه زودتر اعدامش کنند تا کمی دل خانوادش آزوم بگیره.
من همکلاسی دانشگاه زیبا بودم،میشناختمش،از خودم حرف نمیزنم
روحش شاد یادش گرامی
زیبا دختری خیلی خوب و قدرشناس به نمعتهای الهی به پدر مادر واطرفیان بود وقدرو قت روز انه اش راخوب می داست ومی گفت و قت اطلاست نباید هدر بد هیم باید خوب ازش استفاده کنیم ونماز و روز اش هم به موقه بود همیشه به فکر جا معه بود و راه پیامبران وامامان میرفت ودید گاه اش به آینده مثبت بود همیشه می گفت خواستن توانستن است اگر بخواهیم موفق بشویم باید در همه مراحل زندگی تلاش کنید.واقعا نعلت به این پسر قصاص برایش کم است در مقابل این دختر
حیف به این دختر خوب نجیب از همه کمالات عالی بوده لعنت به آن خانواده پسرش را با نان حرام و با تربیت دروغ بزرگ کرده هر چه سریع تر اعیدامش کنید