یوزپلنگ ایرانی نیازمند حمایت است
اگر یک گونه جانوری منقرض شود باید زمین دیگری خلق شود و میلیون ها سال بگذرد تا جانوری مانند یوزپلنگ به وجود بیاید.
وقتی این کار انجام شد و کاسینی منهدم شد دانشمندانی که ۲۰ سال از عمر خود را صرف مشاهده و مطالعه آثار کاسینی کرده بودند اشک در چشم داشتند و با افسوس گفتند جای کاسینی در مدار کیوان تا ابد خالی خواهد بود.
من فکر میکردم یوز پلنگ ها تا ابد دشتها و بیابان های ایران را در می نوردند. آنها را در حال دویدن دیدهام. خدایا چه باشکوه بودند، در پارک ملی خارتوران با دانشجویان دانشگاه علامه بودیم در کسری از ثانیه از غرب آمدند و جای پای آنها خاک بلند شد و در شرق از دید ناپدید شدند. با خودم فکر کردم خدایا در این بیابان برهوت که چیزی پیدا نمی شود که آنها بخورند و تازه اگر مثلاً خرگوشی پیدا شود اینها با چه زحمتی باید آن را بگیرند و آیا از نظر انرژی به اصطلاح صرف می کند که کلی انرژی مصرف کنند و یک خرگوش نحیف گیرشان بیاید.
همین مسئله یعنی کاهش شدید طعمه موجب تنگ شدن عرصه به یوزپلنگ شده است. شواهدی داریم که یوزپلنگ از زیستگاه خود که دشت های وسیع و مسطح است به دامنه کوهستانها و ارتفاعات گذر کرده و آنجا گرفتار پنجه و دندان پلنگ شده است. پلنگ پرقدرت و کمین گر است و یوز دونده.
دانشجویان پرسیدند آقا به دنبال چه می گردید؟ آفتاب صورتتان را سوزاند. ما هم با گرما و تشنگی چندان خوش نیستیم. مجبور شدم توضیح بدهم و گفتم که ما به دنبال چیزی می گردیم که اکنون به راحتی یافت می نشود. گفتند یافت می نشود. گشته ایم و گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست.
یوزپلنگ روزی روزگاری در هندوستان، عربستان، ترکمنستان و شمال آفریقا هم یافت می شد به طوری که در کل آسیا در همه جا به غیر از ایران ناپدید شده و به جا است که اکنون یوزپلنگ آسیایی را یوز ایرانی بنامیم. در ایران نیز در نقاط بیابانی و استپی ایران، مانند پارک ملی کویر، پارک ملی گلستان، موته اصفهان، بافق یزد، خبر، راورد استان کرمان و در پارک ملی بهرام گور در فارس مشاهده شده و به مرور تعداد مشاهدات در تمام مناطق کاهش یافته است.
من این دو عموزاده یعنی یوز افریقایی و یوز ایرانی را دیده ام. تفاوت چندانی با هم ندارند فقط در بسیاری از موارد خط اشک که در دو طرف بینی یوز از ناحیه چشم کشیده شده تا انتهای بینی ادامه دارد. آن هم نه در همه موارد. در طول سالها مطالعه جانوران به این نتیجه رسیدم که کلیه موجودات در طی میلیون ها سال، تغییراتی را متحمل شده اند که آنها را در محیطی که زندگی می کنند کاملاً آماده و شکست ناپذیر می کند. مثلاً همین سوسک حمام چنان اندام ها و رفتارهایی دارد که هیچ گاه از روی زمین محو نخواهدشد ولو در اثر انفجارات اتمی. یک دسته سوسک را در یک تلویزیون قدیمی قرار دادند و روزنه ها را بستند. بعد از دو سال هزاران سوسک در این تلویزیون یافت شد که از هرچیزی داخل تلویزیون تغذیه کرده بودند حتی از غلاف سیم ها.
یوزپلنگ در محیط زیست خود مجموعه ای از خصوصیات را دارد که زندگی را برایش ممکن می کند.
استتار: در طبیعت سه دسته از جانداران وجود دارد. دسته اول آنهایی هستند که شمارش آنها ساده است. به همان تعداد که هستند دیده می شوند. یک برکه با تعدادی مرغابی را در نظر بگیرید تعداد واقعی آنها را می توان شماره کرد. دسته دوم آنهایی هستند که کمتر از آنچه که هستند شماره می شوند. مانند یوزپلنگ. آنها استاد استتار هستند. یک بار با یک یوزپلنگ مواجه شدم وقتی که از زیر بوته برخاست و فرار کرد پشت بدن او را دیدم، همین. و بالاخره دسته سوم آنها هستند که بیش از تعدادی که هستند شماره می شوند. مثلا قرقاول نر در نقاط مختلف آواز می خواند و به نقطه دیگری می رود و سرشماری کننده گیج می شود که تعداد واقعی آنها چیست چون قرقاول ها زیر پوشش گیاهی ضخیم حرکت می کنند و باید آنها را از طریق صدا شماره گذاری کرد.
برگردیم به سراغ یوزپلنگ. پوست یوزپلنگ کاملا همرنگ خاک کویر است. رنگ خاکی متمایل به کرم و قهوه ای که توسط لکه های سیاه توپر نقطه گذاری شده است. همرنگ ریگ وشن بیابان. این نقطه ها سراسر بدن، دم، گردن وصورت یوز را پوشانیده است. چشمان یوز فاقد سفیدی است و برق نمی زند. برخلاف چشم انسان که سفیدی آن از دور پیداست. رنگ چشم یوز قهوه ای مایل به قرمز است و مژه های بلندی از آن حفاظت می کند. یوز دست هایش را می کشد و سر کوچک خود را بین آنها می گذارد و بدن را حتی المقدور روی زمین پهن می کند و بی حرکت مدتها آفتاب می گیرد. در این حالت حتی از نزدیک هم قابل تشخیص نیست.
سرعت: به نظر می رسد که یوزپلنگ تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد گذاشته است، سبد سرعت. یعنی برای آنکه سرعت حدود ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت برسد بسیاری از خصوصیات خود را تغییر داده است. یوزپلنگ سریعترین جانور چهارپا است. آزمایش هایی که انجام شده نشان می دهد یوز با سرعت ۱۱۰ کیلومتر در ساعت با گام هایی (فاصله دو پرش، برابر ۷ متر می تواند حرکت کند) ولی بیش از ۳۰ ثانیه نمی تواند این سرعت را حفظ کند. تجمع اسیدلاتیک در عضلات، خستگی مفرط برای جانور موجب میشود و باید نیم ساعت استراحت کند و تند تند نفس بزند تا برای حمله بعدی آماده شود.
مطالعه شده که در هر پنج حمله یک بار موفق به شکار می شود به حالت خزیده خود را به طعمه نزدیک می کند و ناگهان به صورت انفجاری حمله ور می شود. یوهان کرایوفت فوتبالیست هلندی با حرکت بدن خود حریف را فریب می داد. بدن را به یک طرف متمایل می کرد و پاهایش به طرف دیگر حرکت می کرد. آهوها در پهنه آفریقا چنین فریبی را اعمال می کنند ولی تحقیقات نشان دادند که نگاه یوزپلنگ به پاهای آهو است و فریب نمی خورد.
اما کدام عوامل موجب توانایی یوز به دویدن در سرعت بالا می شود؟ مورد اول طول دست و پاست: طول دست و پای یوز حدود یک سوم سگ هم وزن اوست. یعنی اگر یک سگ ۳۰ کیلویی دست و پایش ۶۰ سانتیمتر طول داشته باشد یک یوز با همان وزن پاهایش ۹۰ سانتی متر و بیشتر است. دوم: قلب و ریه های بزرگ نیز موجب می شود که در هنگام دویدن خون و اکسیژن بیشتری به بدن یوز برسد. حفره های بینی یوز بسیار فراخ است و وجود پوزه موجب طولانی شدن درازای بینی می شود. این موضوع موجب جذب اکسیژن بیشتر هنگام دویدن می شود. در ضمن قدرت بویایی یوز را تقویت می کند.
فراخ شدن حفره های بینی موجب کوچک شدن دهان و دندان می شود. دندان های یوز پلنگ، ریز، یکدست و زیبا هستند ولی قدرت گوشتخواران دیگر مانند پلنگ و کفتار را ندارند. دلیل اصلی سرعت بالای یوز را باید در ساختار وانعطاف پذیری ستون فقرات یوزپلنگ جست. ستون فقرات یوز به قدری انعطاف پذیر است که در یک لحظه که دست ها وپاهای یوز پلنگ نزدیک همدیگر قرار می گیرند ستون فقرات شبیه عدد ۵ معکوس می شود و لحظه ای دیگر که دست ها وپاها از هم فاصله می گیرند، ستون فقرات به صورت یک خط مستقیم و مقعر در می آیند. ستون فقرات به قدری قابل انعطاف است که در هنگام جهش، پاهای یوز جلوتر از دست های او قرار می گیرد. این لحظه ای است که ستون فقرات به صورت ۵ معکوس در می آید.
به مجموعه این خصوصیات، قدرت بویایی، شنوایی و بینایی را بیفزایید و آن وقت یک موجود بی نظیر با زیبایی بی بدیل و قدرت یکتا خواهید داشت که برای طبیعت و حفظ تعادل آن کار می کند. جانورانی مانند گوشت خواران را گونه های چتری می نامند زیرا کنترل بسیاری از جانوران و گیاهان را برعهده دارند. مثلاً علفخواران متعدد را کنترل می کنند و از این طریق گیاهان را نیز.
در ایران تعداد کل یوزپلنگ های آسیایی به عقیده برخی ۵۰ و به عقیده بنده حدود ۱۰۰ قلاده بیشتر نیست. اگر یک گونه جانوری منقرض شود باید زمین دیگری خلق شود و میلیون ها سال بگذرد تا جانوری مانند یوزپلنگ به وجود بیاید. به نظر شما حیف نیست جانوری با این قابلیت را از دست بدهیم!؟
*بومشناس، استاد دانشگاه، فعال محیط زیست و عضو صندوق جهانی طبیعت
نظر کاربران
کشاورز وبانک نیاز به حمایت دارد