عدنان طباطبايي؛ كارشناس مسايل ايران و اروپا در روزنامه اعتماد نوشت: بدون شك و ترديد، آقاي دونالد ترامپ بحراني جديد را ايجاد كرده است كه ميتوان آن را «چالش حفظ برجام» ناميد. ولي اين چالش و تهديد سياسي، يك فرصت براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرده است كه با استفاده از آن ميتواند به تقويت ارتباط خود با اروپا چه در سطح دولتها و چه در سطح اتحاديه اقدام كند.
عدنان طباطبايي؛ كارشناس مسايل ايران و اروپا در روزنامه اعتماد نوشت: بدون شك و ترديد، آقاي دونالد ترامپ بحراني جديد را ايجاد كرده است كه ميتوان آن را «چالش حفظ برجام» ناميد. ولي اين چالش و تهديد سياسي، يك فرصت براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد كرده است كه با استفاده از آن ميتواند به تقويت ارتباط خود با اروپا چه در سطح دولتها و چه در سطح اتحاديه اقدام كند.
الان شاهد هستيم كه هم در سطح افكار عمومي و چه از لحاظ موضعگيري سياسي در پايتختهاي اروپايي، سياستهاي دونالد ترامپ پذيرفتهشده نيست و با انتقادات زيادي مواجه شده است. حتي شاهديم كه واكنش اروپاييها به سياست دونالد ترامپ تمسخرآميز است. اين امر باعث شده است كه گفتمان دولت جمهوري اسلامي در چارچوب برجام، به عنوان سياستي معقول و منطقيتر نسبت به سياست امريكا به نظر برسد. اين يك فرصت طلايي در اختيار جمهوري اسلامي ايران قرار ميدهد تا روي تعميق ارتباط با اروپا سرمايهگذاري كند. البته بايد توجه داشت اينكه اروپاييها از سياست دولت ترامپ دل خوشي ندارند، باعث نميشود كه به صورت خودكار به سمت ايران متمايل شوند.
دوري از امريكا به معناي دوستي بلافاصله با ايران نيست و براي رسيدن به اين هدف بايد سرمايهگذاري كرد. اين سرمايهگذاري توجه ويژه دستگاه ديپلماسي ايران را به نگرانيها، ملاحظات و منافع اروپا ميطلبد. در عين حال درون امريكا هم شاهد اين هستيم كه تنش و چالش زيادي چه بين مقامات و چه بين گروهها و جناحهاي سياسي رخ داده است. گفتمان و عملكرد جمهوري اسلامي ايران بهتر است بهانهاي براي احزاب و جناحهاي سياسي در امريكا تامين نكند تا آنها به سمت نزديك شدن به سياست دونالد ترامپ ميل نكنند.
اين فرصت به ايران اجازه ميدهد تا از اين تنش و شكاف در سياست داخلي امريكا استفاده كند. نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار داد اين است كه ويژگي بارز سياستهاي دونالد ترامپ، گرايش «ضد اوباما» در رفتار اوست. ترامپ قصد دارد هر دستاورد سياسي را كه توسط اوباما به ثمر رسيده است از جمله برجام، پيمان آب و هوايي پاريس، قوانين مهاجرتي DACA و بيمه سلامت همگاني يا اوباماكر را نابود كند.
اين نشان ميدهد كه بخشي از گرايش ترامپ در تلاش براي از بين بردن برجام، به دليل ضد اوباما بودن اوست و ارتباط مستقيم به رفتار جمهوري اسلامي ندارد. توجه به اين نكته از اين لحاظ اهميت دارد كه بدانيم توانايي ايران براي قانع كردن دولت ترامپ براي حفظ برجام محدود است و بخشهايي از اين رفتار به سياست داخلي امريكا باز ميگردد كه نه در اختيار جمهوري اسلامي ايران است و نه به رفتار ايران ارتباطي دارد. بعد ديگر اين مساله دشمني بخشي از جمهوريخواهان امريكا، به خصوص اطرافيان نزديك دونالد ترامپ با اتحاديه اروپا و نقشآفريني اين نهاد به عنوان يك بازيگر مهم جهاني است. نگرش اين دسته از سياستمداران امريكايي به اتحاديه اروپا بسيار منفي است، همانگونه كه نسبت به سازمان ملل هم ديدگاه خوبي ندارند و حتي شخص دونالد ترامپ نسبت به ناتو هم ديدگاه خوبي ندارد. در مجموع اين دسته از جمهوريخواهان هيچ علاقهاي به عملكرد نهادهاي چندجانبهگرايي بينالمللي ندارند. از سوي ديگر اتحاديه اروپا برجام را به عنوان يك دستاورد هويتي براي خود ميداند.
برجام سندي است كه در سطح بينالملل اتحاديه اروپا را به عنوان يك بازيگر موثر معرفي ميكند و تنها مساله جهاني محسوب ميشود كه اتحاديه اروپا در حل و فصل آن نقش كليدي بازي كرده است. اتحاديه اروپا براي حفظ اين توافق انگيزه بسيار قوي دارد. منافع امنيتي و اقتصادي اروپا به عنوان يك همسايه براي خاورميانه و حتي جمهوري اسلامي ايران، پيوند طبيعي با منافع اقتصادي و امنيتي كشورهاي منطقه خاورميانه دارد. برخلاف اروپا، آثار بحرانهاي خاورميانه از نزديك و به صورت مستقيم ملموس نيست.
براي مثال بحث بحران مهاجرت كه سال ٢٠١٥ براي اروپا اتفاق افتاد، انگيزه امنيتي اروپا براي ارتباط بيشتر با ايران را گسترش داده است. اما انگيزه و ميل اروپاييها به تنهايي كافي نيست، بايد براي تبديل كردن اين انگيزه به عمل، ايران ديپلماسي و سياست خارجي هوشمندانهتر و پيچيدهتري را در پيش بگيرد. ايران بايد اتحاديه اروپا را به عنوان يك نهاد مستقل و واحد در نظر بگيرد و در كنار آن ٢٨ عضو اين اتحاديه را نيز هر يك به عنوان يك هويت مجزا در نظر بگيرد. در واقع بايد در نظر داشت كه اتحاديه اروپا به جز اينكه مجموعهاي شامل ٢٨ كشور است، به خودي خود نيز يك سري پوياييها و هويت مستقل براي خود دارد. شناخت دستگاه سياست خارجي ايران بايد از كشورهاي اروپايي به صورت مجزا و اتحاديه اروپا به عنوان يك كل تعميق پيدا كند. دستگاه سياست خارجي ايران بايد با شجاعت و بيپروايي بيشتري شناخت خود را از سياست داخلي، منافع و نگرانيهاي كشورهاي اروپايي و اتحاديه اروپا افزايش دهد تا نه تنها روابط با اروپا را براي ايران تسهيل كند، بلكه تعميق روابط را براي طرف اروپايي نيز تسهيل بكنيم.
يكي از محاسن سياست خارجي جمهوري اسلامي صبر، بردباري و ديدگاه درازمدت آن است. حتي اگر كار به جايي برسد كه امريكا قصد كناركشيدن از برجام داشتهباشد، ممكن است چنين رفتاري باعث كاهش منافع اقتصادي و تجاري كوتاهمدت و ميان مدت ايران بر اثر رفع تحريمها بشود، اما حفظ برجام و تعميق ارتباط با اروپا در درازمدت ميتواند اين ضررها را جبران كند. اتحاديه اروپا و كشورهاي اروپايي از لحاظ سياسي براي حفظ برجام كوتاهي نكردهاند، هم سفراي اروپايي در تهران به شكل واضح از برجام دفاع ميكنند، خيلي مقامات اروپايي به واشنگتن سفر كردهاند كه با مقامات سياسي و نمايندگان كنگره امريكا گفتوگو و رايزني كنند، وزراي خارجه اروپايي تكتك پايبندي خودشان به برجام را تاييد كردهاند. تاكنون تا اين اندازه مشخص نبود كه اختلاف نظر و تفاوت آراي سياسي ميان اروپا و ايالات متحده امريكا وجود دارد.
البته بايد توجه كرد كه انگيزه تجاري و اقتصادي كمپانيها و شركتهاي خصوصي اروپايي لزوما شبيه به دولتهاي متبوعشان نيست. دولتهاي اروپايي در كنار موضعگيري سياسي، شركتهاي خصوصي و كمپانيهاي تجاري كشورهايشان را نيز به حضور در ايران تشويق ميكنند، اما انگيزهها، منفعتها و ريسكپذيري شركتها با دولتها كاملا متفاوت است. زماني كه در مورد انتظارات از اروپا صحبت ميكنيم، نبايد انتظار سياسي از دولتهاي اروپايي را با انتظارهاي تجاري و اقتصادي از شركتهاي اروپايي اشتباه گرفت. به اعتقاد من كندتر بودن حضور شركتها و موسسات اروپايي در اقتصاد ايران، ارتباط مستقيمي با تلاشهاي دولتهايشان به لحاظ سياسي ندارد. براي افزايش حضور اقتصادي اروپاييها در ايران، بايد جادههايي صاف و زمينهسازيهايي ايجاد شود.
يكي از زمينهسازيها اين است كه جمهوري اسلامي ايران بايد به شكل روشنتر و موثرتر دوستي خود با اروپاييها را به جهانيان نشان دهد. اگر بتوانيم توجه بيشتري به نيازها، ملاحظات و مسائل داخلي كشورهاي اروپايي داشته باشيم، ميتوانيم اروپاييها را تشويق كنيم كه به ايران به عنوان يك همسايه موثر و بازيگر سازنده نگاه كنند كه هم در سطح دولتها و هم در سطح اتحاديه، منافع اروپاييها را تامين ميكند. اگر جمهوري اسلامي بتواند اين ارتباط را محكمتر و عميقتر كند، زمينهساز تقويت استقلال سياست خارجي ميشود، چرا كه ارتباط خوب و موثر با قدرتهاي شرقي در كنار ارتباط پويا و اثربخش با كشورهاي اروپايي، توازني را ايجاد ميكند كه استقلال ايران را تقويت ميكند. رسيدن به چنين هدفي نيازمند سه عنصر شجاعت، بردباري و خونسردي در مواجهه با بحران «چالش حفظ برجام» است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر