فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بینالملل در روزنامه شرق نوشت: روزنامه «شرق» دوشنبه، ١٧ مهر، عکس و خبری از دیدار رهبرانی از اقلیم کردستان عراق با مسئولان دولت مرکزی آن کشور زیر عنوان «گام اول تفاهم» منتشر کرد که برای منطقه و ایران حائز اهمیت بسیار است.
فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بینالملل در روزنامه شرق نوشت: روزنامه «شرق» دوشنبه، ١٧ مهر، عکس و خبری از دیدار رهبرانی از اقلیم کردستان عراق با مسئولان دولت مرکزی آن کشور زیر عنوان «گام اول تفاهم» منتشر کرد که برای منطقه و ایران حائز اهمیت بسیار است.
اگر به گذشته بازگردیم، شاید در آغاز کسی تصمیم بارزانی برای برگزاری رفراندوم استقلالطلبانه را باور نمیکرد، زیرا غالبا این کار را به سود اقلیم و عراق نمیدانستند، اما او جدی بود. وقتی با نزدیکشدن روز اخذ رأی، تبلیغات از هر سو اوج گرفت، بسیاری در ایران، عراق و تركيه نگران شدند؛ عراقیها از خطر تجزیه که برای هر کشوری دردناک است. ترکیه نگران از اینکه جنگ داخلی کنونی با «پکک» ابعاد گستردهتری یابد و برای کُردهای ترکیه معیار و الگویی برای جداییطلبی شود. در ایران نیز برداشتهای نسبتا مشابه باعث ابراز نگرانی شد؛ خصوصا آنکه برخی گروههای کُرد مخالف، فریب عربستان را خورده و در زمانی که نایبالسلطنه آن کشور اعلام کرده است «خواهان کشاندن جنگ به داخل ایران است» دعوت او را پذیرفته و به مخالفت خود رنگ خصومتآمیزتری دادهاند. در آستانه همهپرسی در اقلیم، ایران و ترکیه اعلام کردند مرزهای هوایی خود را روی پروازهای اقلیم بستهاند. شاید در آخرین لحظه بتوانند موجب تعلیق یا تعویق همهپرسی شوند، اما این تصمیم به آسانی و سادگی قابل بازنگری و انصراف نبود. باید دید که این امر خطیر تا چه اندازه و چرا در این زمان برای کردهای
عراق مهم بوده است. در مقالات کارشناسان خواندم که کسی این کار را «غیرقانونی» و دیگری «احمقانه» خوانده بود.
نگارنده در جایگاه یک کارشناس روابط بینالملل، ضمن آنکه نظام فدرالی را با اصلاحاتی در سامانه کنونی اقلیم به سود خود آنان و همسایگان میدانم، درعینحال مایلم برای جلب دیدگاهی منصفانه نکاتی را مطرح کنم. کردها برای ما ایرانیان خودی و خویشاوند هستند و این دیدگاه با رابطه ترکها و عربها نسبت به آنها متفاوت است. ما هزاران سال به همزیستی ایرانی عادت کردهایم که برخی از ما کُرد، برخی لر، آن یکی گیلک و ترک به معنی آذربایجانی و بلوچ و خراسانی یا مازندرانی باشند. شهر تهران بهتنهایی ایران کوچکی است که در آن این جمعیتها از اغلب شهرهای بزرگ استانهای بومی آنان بیشتر است که به قول آمریکاییها همچون «بوته ذوب» همه را در هم میآمیزد، مشهد و اصفهان و بسیاری از شهرهای بزرگ دیگر نیز کموبیش چنین وضعی دارند؛ یعنی در تهران که جمعیت بومی آن در اقلیت است، هیچکس غریبه نیست، اما در عراق و ترکیه چنین نیست.
ترکها که شاید با وجود هفت قرن پیشینه استقرار هنوز خود را مهاجر و میهمان تلقی میکنند و نسبت به بومیان کُرد احساس جدایی دارند، همواره بر آنها سخت گرفته و خصوصیات و سنتهای فرهنگی و تاریخی آنان را برنتابیده و بهآسانی با آنها درنیامیختهاند. برپایی نوروز و سخنگفتن به کردی جرم تلقی میشد. در آنجا کردها در کشور چندهزارساله خود شهروندان درجهدوم بودهاند و هستند. دولت نیز اگر در تنگناها در گذشته با آنان به توافقهایی رسیده، در زمان اقتدار، آن توافقها را زیر پا گذاشته است. در عراق متأسفانه نگاه متفرعنانه و تبعیضآمیز صدامی نسبت به «عجمها و مجوسها» آنان را به شهروندانی کمتر از درجهدوم تبدیل کرده بود و با دیدگاهی بیگانهستیز و برنامهریزیشده به عربیسازی سرزمینهایشان پرداخته بودند. شهر کردی موصل، زادگاه صلاحالدین ایوبی، بزرگترین چهره تاریخی کرد، اکنون کاملا عربی شده و کردها نیز نظری به آن ندارند. خانقین و ایالت نفتخیز کرکوک نیز در همین مسیر بودند.
بااینحال هنوز بیش از ٨٠ درصد جمعیت آنها کرد هستند. صدام بسیاری از روستاهایشان را در اجرای همین سیاست ویران کرد و جمعیتها را بعضا به جنوبِ داغ کوچاند یا ناپدید کرد. شاهد بودیم که چگونه حلبچه و انفال و جمعیت آنها را با بمب شیمیایی به خاک و خون کشید. آیا میتوانست این قربانیانش را هموطن بنامد؟ و باز ما که شاهد بودیم چگونه موج دوم اعراب سنی بنیادگرا در قالب داعش، کردهای همدین و هممذهب خود را بیرحمانه قتلعام کردند و کردان ایزدی را سر بریدند و به زنانشان تجاوز کردند و آنان را به اسارت بردند و در بازار بدوی بردهفروشان خودشان فروختند!
کافیست هر كسي خود را بهجای آنان بگذارد و ببیند اگر با او چنین میکردند چه احساسی داشت؟ بهسادگی بگذرند و فراموش کنند؟ صرفا قانونینبودن یا احمقانهبودن یا نبودن آن را در نظر داشته باشند، یا به عقلانیت و امکانپذیربودن یا نبودن آن بیندیشند؟ مبارزه طولانی و پرتلفات کردها در جنگ با صدام در کنار شیعیان، میان آنها الفتی پدید آورد که موجب شد پس از آزادی عراق از شر صدام، به موجب قانون اساسی جدید در «اقلیم کردستان» به آنان خودمختاری اعطا و سرنوشت کرکوک به همهپرسی واگذار شود. دولت مرکزی پس از استقرار، وفای به عهد درباره کرکوک را فراموش کرد تا داعش با تدارکات گسترده به همت عربستان و خرید فرماندهان و مقامات بعثی به موصل یورش آورد و به سمت بغداد سرازیر شود. مقاومت و حمایت نيروهاي ایرانی از یک طرف و ستیز جانانه کردان از سوی دیگر داعشیان را متوقف کرد و سپس با پایداری به عقب راند. در این ماجرا اقلیم با دفاع و تصرف کرکوک و خانقین درواقع اکنون آن همهپرسی انجامنشده را به پرسش گرفته است، اما در ماههای اخیر دولت مرکزی هم به علت تصرف نفت کرکوک از سوی کردها، حواله بودجه آن ایالت و حقوق پیشمرگهها را قطع کرد.
به نظر نگارنده هدف بارزانی از آغاز قمار بازنده برای استقلال نبوده بلکه به مرگ گرفته است تا به تبِ روشنکردن وضع کرکوک راضی شوند. اما ایران ضمن دوستی با دولت مرکزی که اکثریت آن شیعه است و با تجربه آموخته است که برابری و حقوق بقیه شهروندان را هم باید رعایت کند، نباید روابط ویژه و خویشاوندی فرهنگی و تاریخی خود را با کردها فراموش کند و باید نقش حامی هر دو طرف را برعهده داشته باشد، که وظیفهای ظریف و دشوار است. ایران میتواند با میانجیگری، دولت مرکزی را به رفتاری منصفانه نسبت به اقلیم و اصلاح عادلانه مرزها با رعایت حقوق اعراب و ترکمنها وادارد بهطوری که «کردها درآمد نفتی کرکوک را به خزانه واریز و سهم خود را دریافت کنند» و حقوق اعراب و ترکمنها و آسوریان نیز در شرایط مساوی در منشوری اگر لازم باشد با تضمین یا شهادت ایران در قالب خودمختاری منصفانه ثبیت شود تا صلح و آرامشی دوستانه در مرز مهم کشورمان برقرار شود.
نباید کاری کرد که پای بیگانگان نامطلوب به این ماجرا کشانده شود. همکاری ایران در این زمینه را نمیتوان دخالت نامید، زیرا ایران از صدامیان آسیب جدی دیده است و حق دارد از آتشافروزی در مرزهایش نگران باشد و حق دارد بهجای افزودهشدن بر زیانهایش خواهان آن باشد که با برقراری صلح بتواند از روابط متقابل بازرگانی سودمند با هر دو بخش شمالی و جنوبی عراقِ یکپارچه بهرهمند شود. خصوصا که در پایان پیام «گام اول تفاهم» آمده بود: «علاوی نیز پیش از دیدار روز شنبه با بارزانی، در جمع خبرنگاران گفته بود که تلاشهایی در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی برای یافتن راهحلی که به نفع عراق و حفظ وحدت باشد، در جریان است». اکنون بر عهده ایران است که در «گام دوم» نقش فعالانه خود را برای رسیدن به تفاهمی بر مبنای برد-برد ایفا کند و چشمبهراه عملکرد «غریبگان» نباشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
ای کاش دولتمردان ایران یکم باوجدان به مسئله ی کردنگاه میکردند