ريشه اصلاحات در عربستان
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: هنگامي كه خبر مربوط به مجاز شدن رانندگي براي زنان عربستان سعودي منتشر شد، برخي از تحليلگران آن را به فشارهاي خارجي ربط دادند و اينكه سعوديها با پذيرش اصلاحات اجتماعي قصد دارند فشارهاي خارجي را كم كنند و به جاي آن بتوانند دست به سركوب داخلي و سياست توسعهطلبانه بزنند.
مساله در واقع يك ضرورت استy ضرورتي كه گريزي از آن نيست و هرچه بيشتر در برابر آن مقاومت شود، هزينههاي بيشتري را بر حكومت و جامعه عربستان بار خواهد كرد. اين ضرورت از كجا آمده است؟ واقعيت اين است كه تضييقات اعمال شده در جامعه عربستان عليه زنان بيش از آنكه ماهيتي اسلامي و ديني داشته باشد، ريشه در نظام بهشدت مردسالار عربستان و نظام قبيلهاي اعراب باديهنشين دارد. اين ارزشهاي مردسالارانه به مرور خود را در فتاوا و دين روحانيون وهابي بازتاب داده و مشروعيتي ديني نيز براي اين محدوديتها عليه زنان به وجود آمده است. اين نظام براي صدها سال در ميان جوامع قبيلهاي عربي حاكم بوده و به ظاهر مشكلي نيز نداشته است. وضعيت زنان در اين جامعه در چارچوب سنت قبيلهاي و فتاواي روحانيون وهابي تعريف شده بود و هيچكس نسبت به آن معترض نبود، زيرا بديهي شمرده ميشد.
ولي با آغاز تحول اجتماعي و رشد آموزش و شهرنشيني و بالا رفتن درآمد سرانه به علت فروش نفت، كل ماجرا دچار تحول شد. مردان سعودي به موازاتي كه درس ميخواندند، نميتوانستند با زنان بيسواد و كمفرهنگ زندگي كنند. اصولا بهرهمندي از زندگي مدرن، نيازمند حدي از آموزش و فرهنگ است كه بايد از طريق تحصيل كسب كرد. در نتيجه زنان وارد آموزش شدند. تحولات مهمي در جامعه عربستان رخ داد كه آنان را مجبور كرد تا راه را براي تحصيلات زنان باز كنند. نظام مردسالار آنان تاكيد داشت كه معلم دختران و پزشكان و پرستاران براي زنان از جنس خودشان باشد، از اين رو زنان وارد آموزش عالي شدند تا اين نقش را ايفا كنند. همين تحول كافي بود تا مطالبات آنان برابريطلبانه شود و عليه نظام مردسالار گذشته قيام كنند و كمكم استقلال خود را درخواست نمايند.
مشكل مهمتر عربستان سعودي در بازار كار است. آنان به علت درآمدهاي بزرگ نفتي جهشي اقتصادي را تجربه كردند و بهشدت به نيروي كار نيازمند شدند. به اين منظور كوشيدند كه نيروي كار را از خارج بياورند. تعداد زياد شاغلان خارجي در عربستان سعودي نشانه اين نياز است ولي نيروي خارجي چند مشكل داشت، اول اينكه درآمد خود را از كشور خارج ميكردند. دوم اينكه تبعات امنيتي و سياسي داشت و سوم اينكه مشكلات پيشبيني نشده اجتماعي نيز ميتوانست داشته باشد.
ارسال نظر