صوفی: دور نگه داشتن تندروها از قدرت مهم است
«پايان يا ادامه ائتلاف با اعتدالگرايان و اصولگرايان معتدل» دوراهي پيش پاي فعالان سياسي اصلاحطلب در انتخابات آتي است؛ مسالهاي كه البته سرنوشت جريان اصلاحات را رقم خواهد زد و تصميمگيري درباره آن كاري سخت به نظر ميرسد.
آيا اصلاحطلبان در انتخابات ١٤٠٠ بايد با يك نيروي اصلاحطلب به عرصه بيايند يا ادامه ائتلاف را ضروري ميدانيد و فكر ميكنيد همچنان حمايت از يك نيروي معتدل بيشتر به نفع جريان اصلاحات است؟ به خصوص اينكه عكسي كه از علي لاريجاني در كنار سيدمحمد خاتمي منتشر شد گمانه كانديداتوري لاريجاني را تقويت كرد.
چنين تصميمي از يك مرجعيت ذيصلاح اصلاحطلبي تا الان در مورد انتخابات ١٤٠٠ گرفته نشده است. اين مساله را به طور قطعي ميتوان گفت كه تصميمي براي اين انتخابات گرفته نشده است، نه اينكه اين فكر وجود ندارد. كانديداهايي مدنظر هستند كه از قبل به نوعي صحبتشان بود كه آقاي جهانگيري نيز يكي از آنها بود. همچنين كانديداهاي بالقوهاي در بين اصلاحطلبان هستند كه اگر فضا آماده باشد به عرصه ميآيند. چنين تفكراتي به صورت پراكنده در اردوگاه اصلاحات وجود دارد اما تصميمگيري در مورد انتخابات در اين بازه زماني با فاصله تا انتخابات صورت نميگيرد. بايد نزديك انتخابات شويم تا ببينيم فضا چگونه است و چه كساني به ميدان ميآيند و شرايط براي جريانات سياسي چگونه است. اينكه قانون انتخاباتي حال حاضر كه موانع جدياي پيش پاي اصلاحطلبان دارد، تعديل يا اصلاح ميشوند. همه اينها متغيرهايي هستند كه در تعيين كانديداي رياستجمهوري ١٤٠٠ دخيل هستند. كساني كه مايل هستند كانديدا شوند اين حق را دارند كه از همين الان فعال شوند و سعي كنند كه يك جامعه رايي براي خود آماده كنند.
علي لاريجاني هم فعال بوده و سعي كرده اصلاحطلبان را پشت سر خود براي كانديداتوري در سال ١٤٠٠ بياورد؟
شوراي عالي سياستگذاري بعد از اينكه انتخابات ٩٦ برگزار شد، مشغول به ارزيابي عملكرد خود است و احتمالا تجديد و تغيير ساختار را در آن شاهد باشيم. شوراي عالي وارد مقوله انتخابات ١٤٠٠ نشده است. بنابراين فضايي هم فراهم نيست كه آقاي لاريجاني بخواهد از الان با اصلاحطلبان مذاكره كند.
آيا معرفي يك نيروي اصلاحطلب براي انتخابات رياستجمهوري آتي الزاما به معناي پايان ائتلاف است يا در قالب ائتلاف هم ميتواند اتفاق بيفتد؟
شما معتقديد كه مدل ائتلاف پس از انتخابات كارآمدتر و بهتر است؟
بله. البته بايد شرايط بررسي شود و مطابق آن تصميم گرفت. ما پيشاپيش نميتوانيم براي آينده تصميم بگيريم. ميتوانيم جهتگيري داشته باشيم و راهبردمان را اعلام كنيم. اينكه اصلاحطلبان به هيچوجه از هويت خود عدول نخواهند كرد، يك استراتژي اصلي است كه پيش از انتخابات نيز بايد بر آن تاكيد كرد. اينكه اصلاحطلبان براي رياستجمهوري كانديداهاي متعدد واجد شرايط دارند، بايد تاكيد شود. اينها را از الان ميتوان گفت.
اخيرا محمدرضا عارف گفته است كه اصلاحطلبان در سال ٩٨ با جرياني ائتلاف نميكنند. اين حرف از جايگاه رياست شوراي عالي بود؟ آيا جرياني در دل شوراي عالي سياستگذاري است كه خواهان پايان ائتلاف با معتدلين است؟ آيا شوراي سياستگذاري دچار دو دستگي شده است؟
شوراي عالي ماموريتهاي مقطعي تا به الان داشته است. در حال حاضر شوراي عالي سياستگذاري انتخابات ٩٨ وجود خارجي ندارد تا كسي به نمايندگي از اين شورا صحبتي كند. قطعا آقاي عارف نظر شخصي خود را گفته است و مبتني بر واقعيتهايي بوده كه پيشتر تشريح كردم. انتخابات ليست اميد سال ٩٤ در شرايطي عرضه شد كه اصلاحطلبان كانديداهاي شاخصي در دست شان نمانده بود. در اين صورت بر مبناي واقعيتها دست به ائتلاف زديم. اگر همچنين شرايطي نباشد اساسا لزومي ندارد كه ائتلاف صورت بگيرد. اين حرف به معناي نفي كل ائتلاف نيست يا به معناي جبههبندي در مقابل يكديگر نيست بلكه يعني اين نوع ائتلاف ضرورتي نخواهد داشت و ميتواند در شكلهاي ديگري اتفاق بيفتد. ائتلاف پس از انتخابات و در داخل مجلس شوراي اسلامي عقلاني و امكانپذير است. جريانها در مقاطعي با هم ائتلاف كردند و در كنار هم بودند و اهداف مشتركي را پيگيري كردند و ميتواند در آينده هم دنبال شود. اگر اصلاحطلبان بتوانند يك ليست سراسري قوي ببندند.
نيازي ندارند كه بخواهند ليست مشترك بندند. مگر اينكه تهديد مشتركي احساس شود و براي دفع و رفع آن اصلاحطلبان و اعتدالگرايان با يكديگر همكاري كنند و جبهه مشتركي را به وجود آورند. اين جبهه نيروهاي خارج از اصلاحطلبي را ميتواند شامل شود. استراتژياي كه تا الان بر آن تاكيد شده اين است كه كار جبهههاي اصلاحطلبان با شدت و حدت ادامه پيدا كند و تلاش شود تا اصلاحطلبان با حفظ هويت و كانديداهاي خود وارد عرصه انتخابات شوند.
آيا تهديد مشتركي كه در چند انتخابات اخير باعث ائتلاف شد هنوز هم احساس ميشود؟
بله. اين تهديد مشترك كه هم باعث به وجود آمدن جبهه متحد اصلاحطلبي و هم ائتلاف با نيروهاي معتدل شد، همچنان وجود دارد. تهديد اين است كه كشور به دست تندروهايي بيفتد كه توان اداره كشور را ندارند و گرچه مدعي هستند اما در عمل ثابت شده است. در نوع مديريتي كه داشتند ديديم كه چه كاستيهايي وجود دارد. اين تهديد وجود دارد كه كشور دوباره دچار نوعي بحران مديريت و هرج و مرج و فساد مالي شوند؛ لذا خطراتي را متوجه كشور ميكند. در چند انتخابات اخير اين تهديد احساس ميشد كه چنين ائتلافي را رقم زد. با اين تفاسير بايد متوجه بود كه خطر بازگشت تندروها به عرصه مديريتي هنوز كشور را تهديد ميكند و بر همين اساس مساله اصلي، دور نگه داشتن آنان از قدرت است نه وزنكشي سياسي.
ارسال نظر