نخستین مدارس در ایران؛ مسیری به سوی تجدد
۲۰ سال پیش از تاسیس دارالفنون توکیو و سه سال بعد از گشایش آن در استانبول، بنا به خبری در روزنامه «وقایع الاتفاقیه» نخستین مدرسه مترقی ایرانی راه اندازی شد.
امیرکبیر ترتیبات زندگی و معارف جدید را در مدت اقامت خود در روسیه و عثمانی دیده و به این فکر افتاده بود که ایرانیان برای ترقی و رسیدن به دول راقیه عالم بیش از هر چیز به مدرسه نیاز دارند. بنابراین با نظر مساعد ناصرالدین شاه این مدرسه را تاسیس کرد. پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی شناسی و بعدها زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی رشته هایی بودند که در این مدرسه مترقی تدریس شدند.
مدرسه حدود 80 سال بعد و در سال های آغازین سلطنت رضاشاه به دستور میرزا یحیی خان اعتماد الدوله قراگزلو، وزیر معارف وقت، تخریب و معماری سابقا انگلیسی آن با یک نقشه روسی بازسازی شد. متاسفانه امیرکبیر زنده نماند ثمره دلسوزی های خود را برای میهن ببیند.
استادان اتریشی دارالفنون دو روز پس از عزل او به تهران رسیدند و مدرسه ششم دی ماه ۱۲۳۰ هجری شمسی و کمتر از دو هفته قبل از قتل ناجوانمردانه او در حمام فین کاشان، با حضور ناصرالدین شاه و میرزا آقاخان نوری با حضور ۳۰ شاگرد رسما گشایش یافت.
سر پرشور میرزا حسن تبریزی
«هر آن که در پی علم و دانایی ست/ بداند که وقت صف آرایی است.» در پی مخالفت با صدای زنگ مدرسه که آن را به ناقوس کلیسا تشبیه کرده بودند، میرزا حسن تبریزی، معروف به رشدیه، این بیت را سرود و در زمان شروع کلاس ها از یکی از دانش آموزان می خواست آن را با صدای بلند بخواند.
رشدیه، موسس مدارس نوین در ایران، درست در سال تاسیس دارالفنون (1230) در تبریز به دنیا آمد. او فرزند ملاهادی از علمای بنام تبریز بود و برخلاف توصیه های اولیه پدر، مبنی بر خواندن درس طلبگی، تصمیم گرفت راهی استانبول و بیرون شود و در آن جا نظامات جدید و شیوه های نوین تدریس را بیاموزد.
به گفته دکتر اقبال قاسمی پویا، نویسنده کتاب «مدارس جدید در دوره قاجاریه: بانیان و پیشروان»، «اقدامات رشدیه نقطه عطفی در تاریخ آموزش و پرورش مدرن در ایران به شمار می آید؛ زیرا با تلاش های او بود که شاگردان مکتب ها توانستند از رنج مکتبخانه ها رهایی یابند.»
رشدیه پس از پایان تحصیلات و آموختن روش های جدید ابتدا به ایروان رفت و با راه اندازی مدرسه ای، به سبکی نو برای مسلمان زادگان قفقاز، به کار تعلیم و تربیت کودکان مشغول شد. ناصرالدین شاه که در راه برگشت از سفر اروپا، از وجود چنین مدرسه ای آگاه شده بود، به رشدیه فرمان داد برای راه اندازی چنین مدرسه ای عازم ایران شود، اما افسوس که سعایت اطرافیان فاسد و البته دهان بینی و بی حمیتی شاه باعث شد، هنوز فرمان اول خشک نشده، دستور ممانعت از ورود رشدیه به کشور صادر شود و حتی او را تا زمان ورود شاه به کشور در مکانی حبس کنند.
پس از مدتی از این ماجرا عازم ایران شد مدرسه رشدیه را در سال ۱۲۶۷ در محل ششگلان تبریز راه اندازی کرد. از آن پس بارها تبعید و تکفیر شد، دانش آموزان مدارسش به ضرب چوب و چماق اراذل و اوباش کشته شدند، معاندان به پایش تیر زدند و حتی مدرسه اش را با بمب منفجر و بارها به قتل تهدیدش کردند، اما او هرگز از پای ننشست و تا آخرین روزهای عمر طولانی اش به دنبال آموختن علوم نوین به فرزندان مردم عصر خویش بود.
ناظم الاسلام کرمانی می گوید: «مخالفان در سیاهه اتهامات او، رفتن به کتابخانه ملی، روزنامه نگاری و جمع کردن افراد در مدرسه را آورده بودند و با این ها نزد عین الدوله علیه او سعایت و بدگویی می کردند.»
سرانجام و پس از عمری تلاش برای گسترش علم و مبارزه با جهل و خرافه، در حالی که ساکن شهر قم بود، در سال ۱۳۲۳ و در دوران سلطنت پهلوی دوم درگذشت. در واپسین ساعات عمر چنین وصیت کرد: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود.»
تلاش های دیگر
در پی سال هایی که رشدیه و میرزا تقی خان امیرکبیر به دنبال راه اندازی مدارس جدید بودند، کسان دیگری نیز به تاسی از آنان در شهرهای دیگر و دارالخلافه تهران مدارس نوین تاسیس کردند که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مدرسه خیریه: در عصر مظفری و به کوشش میرزاکریم خان سردار مکرم فیروزکوهی و با مشاورت حاج شیخ هادی نجم آبادی تاسیس و به عنوان دومین دبستان با شیوه جدید پس از مدرسه رشدیه معروف شد.
مدرسه علمیه: با همت احتشام السلطنه و علی خان نظام العلوم مدرسه ای تاسیس شد که هدف افتتاح آن بالا بردن کیفیت آموزش به کودکان بود. به این ترتیب، مدرسه در دو سطح ابتدایی و علمی در ذی الحجه 1315 در تهران آغاز به کار کرد.
مدرسه مظفریه: در جمادی الثانی 1316 در تهران به دست حاج شیخ مهدی شریف کاشانی و در محله بازار کوچه غریبان افتتاح شد و چون رونق نگرفت، پس از مدتی تعطیل شد.
مدرسه بهشت آیین (اصفهان): نخستین مدرسه دخترانه شهر اصفهان که در سال 1279 خورشیدی در زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار به دست مسیونرهای مذهبی انگلیسی در شهر اصفهان تاسیس شد و همچنان فعال است.
مدرسه ادب (اصفهان): از مدارس قدیمی اصفهان است که کشیش رابرت بروس آن را در عهد ناصری، حدود سال 1249 خورشیدی، در محله جلفای اصفهان به عنوان مدرسه راه اندازی کرد و سپس کالج شد.
مدرسه مظفریه شرافت (رشت): در سال 1277 هجری شمسی به دستور محمدولی خان سپهسالار (نصرالسلطنه)، حاکم وقت گیلان، مدرسه ای با این نام در یکی از خانه های شهر تاسیس و با همیاری مردم به ساختمانی دو طبقه، در محله سبزه میدان، منتقل شد.
مدرسه شوکتیه (بیرجند): این بنا در سال 1269 هجری شمسی به دستور محمدابراهیم خان شوکت دوم و تحت تاثیر مدرسه دارالفنون ساخته شد. مدرسه شوکتیه سومین مدرسه به سبک جدید در ایران محسوب می شود.
مدارسی برای تمام ادوار
در یکی از جامع ترین شرح احوال این مدارس، دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» می نویسد: «هر روز زنگ اول بامداد را با سایر شاگردان مدرسه در تالار بزرگ که قریب ده پله از کف حیاط بالا بود، بر زمین می نشستیم و خان بابا خان قجر، ناظم مدرسه، با آوای دل انگیز قرآن تلاوت می کرد. هر یک از ما قرآنی کوچک در دست داشت و آیاتی را که خوانده می شد آهسته تکرار می کرد... وقتی کار روز پایان می یافت، همگی در حیاط مدرسه به صف می ایستادیم و یکی از شاگردان با صدای بلند خطابه می خواند و در آخر هر جمله برای سلامتی علمای اعلام، شاه، حفظ مملکت و بقای اسلام آمین می گفتیم...»
سیاهه مدارسی که بعد از دارالفنون و رشدیه به سبک مدارس جدید در ایران راه اندازی شد، بسیار زیاد است و پرداختن به آن ها در این جا امکان پذیر نیست، اما مسلما در پی تلاش های خستگی ناپذیر بانیان اولیه ورود تجدد به ایران و هزینه هایی که پرداخته شد، کم کم مدارس جدید در نزد مردم به عنوان روشی برای رهایی از جهل و بی سوادی شناخته شد و به مرور و در پی گذر سال ها، نظام کهن مکتبخانه ای برای همیشه در ایران برافتاد و راه برای تاسیس نخستین دانشگاه های ملی در طی سال های بعد باز شد؛ مسیری که نام های پرافتخاری چون امیرکبیر و میرزا حسن رشدیه آغازگر آن بودند و عده زیادی از عاشقان تعلیم و تربیت به دنبال آنان در این مسیر گام نهادند.
ارسال نظر