از دوستی تاریخی تا بزرگترین دشمن معاصر
یک اقتصاددان با بررسی روابط تاریخی اقتصادی ایران و آمریکا میگوید آمریکاییها در اتفاقاتی مانند کنفرانس تهران، کنفرانس ورسای و غیره با ایران رابطه دوستی داشتند ولی پس از جلب شدن توجه آنها به نفت ایران این دوستی به دشمنی گرایید.
خبرگزاری ایسنا: یک اقتصاددان با بررسی روابط تاریخی اقتصادی ایران و آمریکا میگوید آمریکاییها در اتفاقاتی مانند کنفرانس تهران، کنفرانس ورسای و غیره با ایران رابطه دوستی داشتند ولی پس از جلب شدن توجه آنها به نفت ایران این دوستی به دشمنی گرایید.
علی رشیدی در نشست سیری در روابط اقتصادی و اجتماعی ایران و آمریکا که در اتاق بازرگانی ایران برگزار شد، اظهار کرد: از سال ۱۸۶۰ نفت وارد اقتصاد آمریکا شد و تا سال ۱۹۰۰ تولید نفت در آمریکا ۳۰ برابر شد و از ۱۵ یا ۱۶ میلیون تن به ۳۰۰ تا ۹۰۰ میلیون تن رسید.
وی افزود: این شرایط آمریکاییها را متوجه بازارهای خارجی کرد. متوجه مواد اولیه و محصولات جدید آنها به عبارتی آمریکاییها اظهار کردند برای توسعه اقتصادی و سیاسی آنها ضروری است که به کشورهای دیگر توجه کنند. این وضعیت همزمان بود با این که زمان صفویه در ایران یعنی مقطعی که هلند و بلژیک و فرانسه به سمت خاورمیانه آمده و توجه آنها هم به منابع این طرف جلب شده بود و آمریکاییها هم فهمیدند که بد نیست به سوی دیگر دنیا بروند و منطقه خاورمیانه را برای خود مساعد دیدند. حالا باید بررسی کنیم و ببینیم که زمان ورود اروپایی و آمریکاییها به خاورمیانه، وضعیت این کشورها چگونه بود. من اسم وضعیتی که کشورهای خاورمیانه گرفتار آن بودهاند را مثلث شوم گذاشته ام . مثلثی که یک ضلع آن دیکتاتوری، ظلم، زورگویی و ضلع دیگر آن تجاهول و بیقانونی و ضلع سوم هم فقر است و از نظر روابط اقتصادی و سیاسی برای ایران بینهایت اهمیت دارد. در تمامی روابط بین الملل با کشورهای دنیا فقر اثر مهمی داشته است. همچنان که میبینیم قراردادهای بینالمللی ما در ازای گرفتن پول بسته شدهاند. از قرارداد سال ۱۹۰۳ گرفته تا قرارداد زینگلر.
وی دربارهی اولین مواجهههای ایران با آمریکاییها، گفت: آمریکاییها در ابتدای ورودشان به ایران در افکار عمومی نقش مثبتی داشتند و تا سال ۱۹۰۰ هم خدماتی انجام دادند. در ادامه نیز در آغاز قرن بیستم و در انقلاب مشروطه آمریکاییها از سلطه روس و انگلیس بر ایران شکایت کرده و از مشروطهخواهان حمایت کردهاند و برای خود شهرت خریدهاند.
این اقتصاددان ادامه داد: در جریان انقلاب مشروطه معروف است که با همکاری یک معلم آمریکایی در تبریز برای مشروطهخوان اسلحه و غیره فراهم شده است. در سال ۱۹۰۷ هم در مجلس اول، دوم و سوم که بیشتر صنفی و متشکل از بازرگانان بود و ما دو دشمن تاریخی روس و انگلیسی را داشتیم از آمریکاییها کمک خواستیم و در آن زمان اصلاح مالیه ایران به آمریکا سپرده شد که در مقابل آن روس و انگلیس واکنش نشان دادند. در حالی که خودشان بر گمرکات کشور تسلط داشتند و تلاش میکردند هر کشور جدیدی به ایران را اخراج کنند.
رشیدی درباره وضعیت ایران در جنگ جهانی اول، اظهار کرد: وقتی جنگ اول تمام شد وضعیت ما بسیار تاسفانگیز بود و هیچ امیدی هم نداشتیم. در اتفاقاتی مانند کنفرانس ورسای، پاریس و غیره میبینیم که آمریکا نقشی به نفع ایران داشته است. آمریکایی ها علیه قرارداد وثوق الدوله هم اقدام میکنند و با انگلیسیها روبهرو می شوند و در نتیجه تا سال ۱۹۲۰ آمریکاییها وضع مناسبی در افکار عمومی دارند.
وی به آغاز امتیازدهی ایران به آمریکا اشاره کرد و گفت: مهم ترین آنها قرارداد سینکلر است که به نتیجهای نرسید، چرا که در تهران شایعه شد در سقاخانه شیخ هادی کوری شفا یافته و کنسول آمریکا برای عکاسی به محل رفت و آنجا توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در نتیجه آمریکاییها هم که چنین وضعیتی دیدند قراردادهای خود را با ایران نیمه کاره گذاشتند و هیچ کدام به نتیجه نرسید تا زمانی که جنگ جهانی دوم رخ داد که روابط تجاری ایران و آمریکا بسیار وسیع بود. در آن زمان بین ۱۰ تا ۱۲ درصد تجارت ایران با آمریکا انجام میشد و بعد نیز به ۲۰ درصد رسید.
این اقتصاددان ادامه داد: در جریان جنگ دوم نیز در حالی که روسیه آمادگی برای جنگ نداشت، آمریکا فرصت طلایی پیدا کرد که برای نجات روسیه وارد جنگ شود. بهترین راهحل این بود که از راه ایران اسلحه به روسیه برساند. بعدها در کنفرانس تهران هم آمریکاییها اصرار میکنند به تمامیت ارضی ایران احترام گذاشته شود. کار مهم تر آمریکا این بود که روزولت به معاون خود در تهران دستور میدهد که چون ایران کشوری متمدن است وظیفه ما این میتواند باشد که از ایران، کشور و نمونهای برای دنیا بسازیم. معاون اول او پس از تحقیق و بررسی گزارشی تهیه کرده و در آن ذکر میکند که ایران کشوری متمدن است و قانون اساسی آن مانند آمریکاست.
رشیدی در ادامهی سخناناش گفت: البته در گزارش معاون روزولت میآید که در ایران ۹۹ درصد مردم اسیر یک درصد طبقه حاکمه هستند که وابستگی به انگلیس دارند و راه نجات ایران از بین رفتن استعمار انگلیس است. بعدها حمایت آمریکا از ایران برای اینکه روسها شمال ایران را تخلیه کنند نیز قابل توجه است.
وی در بخشی از سخنانش به نقش نفت و رقابت انگلیس و آمریکا در این زمینه پرداخت و این که آمریکا به خاطر نفت به خاورمیانه آمد و گفت: در آن زمان شرکتهای نفتی کمبود نفت را مطرح کردند و رییس جمهور و وزارت امور خارجه امریکا را مجاب کردند که از توسعه فعالیتهای شرکتهای نفتی حمایت کنند. همان طور که به مکزیک حمله کردند تا چاههای نفت را کنترل کنند و همین طور به ونزوئلا و غیره، ولی پس از آن همه توجهها به سمت نفت خاورمیانه جلب شد که به آن نیز انگلستان مسلط بود. آمریکا برای بهره مندی از نفت ایران ورود کرد و در قرارداد کنسرسیوم دیدیم که سهم آمریکا از نفت ایران ۴۰ درصد بود. به این ترتیب حضور آمریکاییها در ایران برای بهره مندی از نفت ایران افزایش داشت و ایرانیها چون به پول نیاز داشتند به امتیازدهی به آمریکاییها اقدام کردند. با این حال تلاشها و رایزنیها به ملی شدن صنعت نفت منجر شد که به این ترتیب کلیه عملیات استخراج، بهره مندی و فروش نفت به دولت ایران سپرده شد تا کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد که به نظر من مهم ترین دلیل آن تنفری بود که مصدق از انگلیسیها داشت.
این اقتصاددان ادامه داد: هر کجا که آمریکاییها تلاش میکردند شرکای انگلیسی را در امر بازاریابی و فروش نفت دخالت دهند با مخالفت مصدق رو به رو میشوند و انگلیسیها به این نتیجه میرسند که با مصدق مساله حل نمیشود.
رشیدی با بیان این که در جلسه مفصلا به بیان توضیحاتی دربارهی روابط ایران و آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد خواهد پرداخت، اظهار کرد: نکته بسیار ساده این است که بدانیم نباید به عنوان یک ملت به کشورهای خارجی چشم داشته باشیم. خرس بزرگ از ۱۸۱۱ طی ۱۰ سال شرق و ۱۰ سال غرب دریای خزر را گرفته است و به منافع این مناطق مسلط شده است و در ایران نیز چون قدرت مقابله وجود نداشته همواره به امتیازدهی تن دادهایم. از عباس میرزا نقل است که چون خانوادهاش در تبریز بودهاند و نیروهای نظامی در تبریز حضور داشتهاند به او گفته شده که اگر ترکمانچای را امضاء نکنی به تهران میآیی و او نیز برای این که خانواده خود را ببیند ترکمنچای را امضاء کرده تا تبریز را نجات دهد.
وی ادامه داد: تکلیف کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا روشن است. آنها منافع خود را پیگیری میکنند و به نیازهای مردم خود توجه میکنند، ولی این ما هستیم که نباید چشم امید داشته باشیم و با پیشرفت امور خود را پیگیری کنیم.
نظر کاربران
بعضی ها فکر می کنند اگه به غرب وابسته بشیم اونا هم بهمون قاقا میدن.