میتوان گفت که اکثریت پژوهشگران و نویسندگان علوم سیاسی و روابط بین الملل، ريیسجمهور آمریکا را فردی نامطلوب برای کشورش و جهان معرفی کرده اند.
انصار امینی در روزنامه قانون نوشت: میتوان گفت که اکثریت پژوهشگران و نویسندگان علوم سیاسی و روابط بین الملل، ريیسجمهور آمریکا را فردی نامطلوب برای کشورش و جهان معرفی کرده اند.
از امانوئل والرشتاین نویسنده شناخته شده کتاب «نظام نوین جهانی» گرفته که او را فردی خطرناک برای کشورهای جهان معرفی میکند تا تحلیلگران داخلی که هرکدام به نحوی ریزترین اعمال او را نقد می کنند.اگرچه در رسانههای مختلف، مدام اظهار نظرهای عجیب ترامپ درخصوص ملیگرایی، جنگ و تکروی آمریکا را می شنویم و اگرچه اخراج بسیاری از کارمندان بلندپایه اش از جمله استیو بنن، استراتژیست راستگرای ترامپ، از عدم مدیریت درست او حکایت می کند اما موضوعی که از زمان روی کار آمدن ترامپ و پیش از او مغفول مانده است، همانا ساختار حکومتی آمریکاست.
برای نمونه فرمان مهاجرتی ترامپ که در گام اول با مخالفت رای دادگاه عالی آمریکا مواجه و در گام دوم نیز رسیدگی نهایی به این پرونده به اکتبر موکول شد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نمونههایی از این دست، ما را به این نتیجه راهنمایی میکند که در آمریکا، کسی که در رأس حاکمیت قرار می گیرد نمی تواند دیکتاتور یا حتی حاکمی توتالیتر(تمامیتخواه) شود. این موضوع نشان از تفکیک قوای سه گانه مجریه، قضاییه و مقننه دارد.
از جانب دیگر اگر بخواهیم به نظام سیاسی آمریکا نگاهی بیندازیم به تساهل در برابر منتقدان حاکمیت، با توجه به اعتراضهای پیدرپیای که داشته اند، می رسیم. برای نمونه می توان از تظاهرات خیابانی و معترضانی که در مقابل کاخ سفید علیه ترامپ و برنامه هایش شعار می دهند یاد کرد یا عدم برخورد آمرانه دولت در خصوص هنرمندانی که قبل از برگزاری جشن هنرمندان، به ترامپ هشدار داده بودند که در مخالفت با سیاستهای او نشانِ افتخار را از وی دریافت نخواهند کرد که مثال قابل توجه دیگری است!
این نمونهها شایداز طرف برخی از تحلیلگران داخلی بسیار ساده ارزیابی شوند اما بعید بهنظر می رسد که پیشنهاد خانم زو لوفگرن، عضو مجلس نمایندگان کنگره آمریکا درخصوص ارائه طرحی به کنگره برای بررسی وضعیت روانی دونالد ترامپ را در ایران ساده فرض کنیم. پیشنهادی که درصورت رای به عدم توانایی مدیریتی و روانی ترامپ بر اساس ماده ۲۵ قانون اساسی آمریکا، می تواند او را از ریاستجمهوری عزل کند.
مثال ایران از آن جهت در این رابطه، مهم تلقی میشود که تصویر قیاس رفتار و اعمال احمدینژاد در زمان ریاست جمهوری اش با ترامپ بر صفحه اول بسیاری از نشریات و روزنامه ها همچنان وجود دارد.
آنچه در خصوص بحثی که مطرح کردیم اهمیت دارد، ترامپ و شکل سیاست ورزی او نیست چنانکه فهم پراشتباه بودن رفتار و واکنش های او در سیاست داخلی و خارجی، کار سختی نیست. همانگونه که حادثه تروریستی هلمند در افغانستان نشانهای از تصمیم گیری نادرست ترامپ در منطقه است یا نمونههای دیگری را میتوان آورد که ضعف مدیریتی او را نمایان میکنند.
اما این مسائل نمیتواند باعث شود ساختار و نظم سیاسی این کشور از چشمان منتقدان دور بماند. شاید بهتر است که بیش از اینکه تمرکز خود را بر ضعفهای آمریکا و ترامپ بگذاریم این سوال را از خود بپرسیم که چگونه میشود آمریکایی که آن را در چندین دهه اخیر، صد در صد سیاه بهتصویرکشیدهایم، می تواند از لحاظ ساختار سیاسی، توانمندیهایی را که برشمردیم، داشته باشد؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مقاله جالبی بود
اینقدر از امریکا بد گفتن که باید 1000تا از این مقاله ها نوشته بشه.