بحران میانمار، پلی برای ائتلاف تهران و ریاض باشد
روزنامه وقایع اتفاقیه در گفت وگو با با مهدی ذاکریان استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا به بررسی بحران میانمار پرداخت و نوشت: دولت روحانی در تماس با پادشاه عربستان علیرغم اختلافات موجود میتواند ائتلافی میان ریاض و تهران برای مسئله میانمار داشته باشد و در ادامه این ائتلاف میتواند سبب ازمیان رفتن یا حداقل کاهش اختلافات بین آنها شود.
روزنامه وقایع اتفاقیه در گفت وگو با با مهدی ذاکریان استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا به بررسی بحران میانمار پرداخت و نوشت: دولت روحانی در تماس با پادشاه عربستان علیرغم اختلافات موجود میتواند ائتلافی میان ریاض و تهران برای مسئله میانمار داشته باشد و در ادامه این ائتلاف میتواند سبب ازمیان رفتن یا حداقل کاهش اختلافات بین آنها شود.
قطعا نسل کشی مسئله ای نیست که بتوان با آن برخورد سلیقهای داشت و یا در مورد آن چشم پوشی کرد. زیرا نسلکشی اساسا یک تعریف روشن و یک فهم آشکار برای خود دارد که در هر کشوری روی دهد، مسئله ای بهشدت رد شده و تقبیح میشود و به عنوان یک جنایت و جرم در جامعه حقوق بین الملل تلقی خواهد شد و حتی مورد تعقیب قضایی هم قرار میگیرد؛ بنابراین از دید من نسل کشی به این معناست که گروهی از افراد به صورت سیستماتیک اقدام به قتلها یا حذف فیزیکی دسته ای، قبیله ای بهخاطر دین، نژاد، قومیت، زبان و... کنند و امروزه صحبت از این است که به خاطر این تعریف از نسلکشی که بسیار واضح و آشکار است، میانمار هم با مسئله نسلکشی رو به روست.
من با بخشی از اخباری که در رسانه های ایران منعکس میشود چندان موافق نیستم زیرا غالب اخبار بهدنبال القای این مسئله است که درباره جنایات میانمار علیه قوم روهینگیا در قالب حقوق بینالملل برخورد جدی صورت نمیگیرد. اما به واقع برخورد حقوقی با دولت میانمار صورت گرفته و امروز این مسئله بهصورت جدی در دستور کار شورای حقوق سازمان ملل متحد است؛ پس شکی وجود ندارد که جامعه بینالملل در بستر حقوق بین الملل، پیگیر این مسئله است و از آن چشمپوشی نخواهد کرد. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در موضوع میانمار بهصورت متناوب، گزارشات بسیاری را به شورای حقوق بشر ارسال کرده است.
در حقوق بین الملل و روابط بین الملل، مناطق و برخی از حوزه های جغرافیاهایی از لحاظ سطح و درجه تأثیرات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. برای مثال خاورمیانه کانون تحولات امروز جهانی است و هر اتفاقی که در این منطقه روی دهد، جامعه جهانی براساس جهت گیری های خود نسبت به آن واکنش نشان میدهد. زیرا در خاورمیانه مسائلی مانند وجود نفت، اقتصاد، اهمیت رژیم صهیونیستی برای برخی کشورهای ابرقدرت، بازار مصرف و... اهمیت آن را برای جامعه بین الملل بهخوبی روشن کرده است. اما میانمار از چنین اعتباری مانند خاورمیانه نزد جامعه بین الملل برخوردار نیست؛ البته شما به رواندا هم اشاره کردید، مسئله رواندا هم مانند میانمار برای جامعه بین الملل و حقوق بینالملل در ابتدا بسیار کم اهمیت بود. باید بپذیریم که سیاست امروز موجود در روابط بین الملل به گونه ای است که کشورها از سرمایه و نیروی خود برای جلوگیری از جنایات در سایر کشورها استفاده نمیکنند؛ لذا در رواندا هم پس از یک دوره از کشتار شدید و جنایت فاحش علیه حقوق بشر در این کشور، جامعه بین الملل به واسطه تحریک وجدان سایبری جهانی از طریق حقوق
بینالملل، پیگیر این کشتارها شد.
اکنون در میانمار، ما با سه جنایت رو به رو هستیم. اول نسلکشی به معنای قتل دسته جمعی قوم و قبیله ای به بهانه دین، زبان و قومیت که در این راستا دولت میانمار حتی از زاد و ولد این قوم جلوگیری کرده؛ به گونهای که دولت میانمار خانواده های روهینگیایی را از فرزندآوری بیش از دو فرزند منع کرده است. دومین جنایت، جنایت علیه بشریت است که عبارت است از قتل، ریشه کن کردن، نادیده گرفتن، تبعیض، آوارهکردن، انتقال اجباری، شکنجه، تجاوز و... که این مسائل در گزارشات سازمان ملل درباره میانمار به روشنی مطرح شده و جنایت سوم «نقض فاحش حقوق بشر» است که با «نقض حقوق بشر» تفاوت بسیاری دارد. در نقض حقوق بشر میتوان تعطیلی یک روزنامه یا محدودیت آزادی بیان را مصداق نقض حقوق بشر از جانب دولت میانمار برای قوم روهینگیا قلمداد کرد.
دومین راه، شورای امنیت است. این شورا مطابق با ماده «۱۳» اساسنامه دیوان میتواند پرونده را به محاکم ارجاع دهد؛ یعنی دیوان این اجازه را به شورای امنیت سازمان ملل داده که متأسفانه تاکنون شورای امنیت این اقدام را انجام نداده است. اما افزون بر این دو راهکار که منطبق با نظام حقوقی بین المللی است، میتوان راه دیگری را هم درنظر گرفت؛ یعنی شورای امنیت به صورتی ویژه و خاص، دادگاهی مختص به جنایات دولت میانمار و خانم سوچی علیه قوم روهینگیایی تشکیل دهد مانند دادگاه یوگسلاوی سابق که تنها در آن دادگاه مسائل یوگسلاوی مورد بررسی قرار گرفت. اما اینکه شورای امنیت به این نتیجه برسد و برای تشکیل چنین محکمه ای وارد عمل شود به بسترها و میزان فشار افکار عمومی و وجدان سایبری جهانی بازمیگردد که متأسفانه در حوزه مسئله میانمار چنین برخورد و فشاری به اندازه کافی صورت نگرفته است و نتوانسته اند همبستگی لازم را از طریق شورای امنیت در قبال مسئله روهینگیا داشته باشند و در این خصوص بیشتر به بیانیههای دیپلماتیک بسنده شده و به جای اینکه ریاض، ابوظبی، دوحه، قاهره، تهران، آنکارا و... درباره میانمار با هم همکاری کنند و در یک ائتلاف، جامعه
اسلامی را در قبال چنین جنایتی برانگیزانند در حال اتهامزنی علیه همدیگر هستند؛ البته اینگونه مسائل نه فقط درباره میانمار که هماکنون در منطقه سینکیانگ چین، مناطقی از روسیه، عربستان، یمن و...
بدون شک دولت میانمار در سایه جنایات خود دست به پاکسازی قومیتی زده و این مسئله به صورت شفاف و علنی روی داده است زیرا قوم روهینگیا به صرف قومیت خود، کشته و قتل عام شدهاند.
در این خصوص تهران میتواند اقدامات حقوقی زیادی را انجام دهد. اول اینکه باید از ظرفیت های دیپلماتیک بین المللی خود در سازمان ملل متحد برای پیگیری مسئله میانمار استفاده کند؛ در این خصوص هم اولین ظرفیت این است که وزارت امورخارجه براساس ماده «۹۹» منشور سازمان ملل متحد، خواستار پیگیری مسئله از شخص دبیرکل باشد و در همین راستا می تواند آقای گوترش را برای تحریک شورای امنیت درباره مسئله میانمار وادار به برگزاری نشست کند.
ظرفیت دوم، متذکر این نکته است که تهران با اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل درباره میانمار وارد مذاکره شود و نظر آنها را درباره جنایات دولت میانمار جلب کند تا این مسئله در دستور کار این شور اقرار گیرد زیرا ورود شورای امنیت و تشکیل جلسه یا از طریق درخواست دبیرکل سازمان ملل صورت میگیرد یا درخواست اعضای این شورا. اما درگام بعدی دولت ایران درسایر ارگان های سازمان ملل متحد نمایندههای خود را در جهت تحریک مسئله میانمار فعال کند؛ مثلا نمایندگی تهران در ژنو با نامهنگاری فوری یا دیدارهای دیپلماتیک با رئیس کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، توجه این کمیساریا را به مسئله قوم روهینگیا جلب کند. زیرا نفر اول در مسئله حقوق بشر در سازمان ملل متحد همین رئیس کمیساریای عالی حقوق بشر است. مسئله دیگر، نامهنگاری و طرح موضوع در شورای حقوق سازمان ملل است، تا این مسئله بهصورت فوری و خارج از دستور مورد رسیدگی این شورا قرار گیرد. کار بعدی دولت به اقدامات ایران در نیویورک باز می گردد.
به بیان دیگر باید تهران در کمیته سوم مجمع عمومی و مضافا در خود مجمع عمومی سازمان ملل، مسئله میانمار از جانب خود ایران طرح موضوع شود؛ لذا از این طرق تهران می تواند فعالیتهای دیپلماتیک و حقوقی خود را برای مسئله میانمار داشته باشد.
اما در فاز دوم سازمان های بین المللی منطقهای هم میتوانند دراین امر مثمرثمر واقع شوند. مانند اتحادیه اروپا، سازمان همکاری اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس، جنبش غیرمتعهدها و... که توان بالایی دارند و تهران میتواند با نقش آفرینی و تأثیر در آنها با رایزنی دیپلماتیک، مسئله میانمار را در دستور کار این مجامع قرار دهد تا نشستهای فوری فوقالعاده برای این مسائل شکل گیرد و یا از طریق تماس با کسانی مانند خانم موگرینی میتوان اتحادیه اروپا را درباره میانمار درگیر کرد. در کل به مجموع این دو فاز (سازمان ملل و سازمانهای منطقهای) همکاری های چند جانبه ای گفته میشود؛ یعنی تهران از طریق همکاری های چند جانبه میتواند مسئله میانمار را پیگیری کند.
وجدان سایبری ایرانی میتوانست بسیاری از اقدامات را در موازات با دولت برای مسلمانان میانمار انجام دهد. اما متأسفانه این جامعه دچار یک نقصان و کمبود اساسی است و آن مسئله آشنا نبودن به زبان های خارجی است و این نقصی است که من به این جامعه سایبری ایرانی میگیرم. زیرا آشنا نبودن به زبان بین المللی سبب شده تا واکنش های شکلگرفته این وجدان سایبری ایرانی علی رغم پتانسیل بسیار بالای آن در حوزه جهانی و وجدان سایبری جهانی دیده نشود اگر در وایبر، تلگرام، ویچت، اینستاگرام و... ما با زبان های انگلیسی، فرانسه و عربی که سه زبان مهم جهان امروز است آشنا میبودیم به مراتب تأثیرات این وجدان سایبری ایرانی بیشتر می بود.
نظر کاربران
چین وروسیه حامیان نسل کشی مسلمانان درمیانمارست