رئیسی پا جای پای آیت الله مصباح خواهد گذاشت؟
داوود حشمتی در نامه نیوز نوشت: آن روزها كه آيت الله مهدوي كني زنده بود، جامعه روحانيت مبارز از وزانت خاصي برخوردار بود. اما اين روند با نزديك شدن به انتخابات دور نهم مجلس شوراي اسلامي و سر برآوردن جبهه پايداري تغيير كرد.
داوود حشمتی در نامه نیوز نوشت: آن روزها كه آيت الله مهدوي كني زنده بود، جامعه روحانيت مبارز از وزانت خاصي برخوردار بود. اما اين روند با نزديك شدن به انتخابات دور نهم مجلس شوراي اسلامي و سر برآوردن جبهه پايداري تغيير كرد.
رقابت آيت الله مصباح با جامعتين موجب شد تا نطفه پايداري بسته شود و آنها راهشان را از اصولگرايان جدا كنند. با اين حال جامعتين تلاش كرد تا با سكوت از كنار اين واقعه گذر كند. حتي آيتالله مهدوي كني براي جلوگيري از تفرقه در پاسخ به نامه جمعي از دانشجويان دانشگاه امام صادق كه تيغ نقد تندي را بر جبهه پايداري و پدر معنوياش (آيت الله مصباح) كشيده بودند، عتابآلود از آنها خواست سكوت كنند و به اين مسائل دامن نزنند.
بعدها نيز آيت الله يزدي در گفتوگويي افشا كرد كه اختلافات در جامعه مدرسين حوزه علميه قم در همان مقطع تا «تجزيه» اين تشكل پيش رفته بود كه مانع از آن شدند. اين عوامل در كنار ضايعه درگذشت بزرگان جريان اصولگرايي، از جمله آيت الله مهدوي كني و عسگراولادي موجب شد تا جريان اصولگرايي براي داشتن چهرههاي شاخص كه ايجاد وحدت كند دچار مشكل شود.
از سوي ديگر اين جريان با يك مشكل ديگري نيز روبهرو بود. آنها چهرهاي كه بتواند در قامت رياست جمهوري با حسن روحاني رقابت كنند در اختيار نداشتند. قاليباف دو دوره انتخابات را واگذار كرده بود و سعيد جليلي نيز حاضر به پذيرش شروط اين جريان نبود.
حالا محمد تقي رهبر از اعضاي جامعه روحانيت مبارز صراحتا به اين مشكل در ميان اصولگرايان اشاره كرده و به تماشاگران امروز ميگويد: «آقای رییسی اصولا در شرایطی وارد عرصه انتخابات شدند که تا چهار ماه پیش از موعد انتخابات، اصلاً ایشان برای کاندیداتوری مطرح نبودند و در آن زمان به این دلیل توسط جمنا به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب شد و مورد حمایت سلیقههای مختلف جریان اصولگرایی قرار گرفت که واقعاً دست ما اصولگرایان از نظر چهرهای که در حد ریاست جمهوری باشد، خالی بود و به این ترتیب قرار شد آقای رییسی یکسال پس از اینکه به تولیت آستان قدس رضوی در آمده بود، خودش را مهیای ریاست بر دولت کند.»
رئيسي قصد ماندن دارد
با وجود آنكه ابراهيم رئيسي نتوانست در انتخابات به پيروزي برسد اما برخي از جريانهاي اصولگرايي كه از او تام و تمام حمايت كرده و ساير رقيبان (از جمله جليلي، قاليباف و ضرغامي) را كنار زده بودند، به ناچار پس از باخت هم از او حمايت كردند تا نشان دهند تصميماتشان در انتخابات، تصميمات درستي بود. همين موضوع باعث شد تا رئيسي كه تا شش ماه پيش يك چهره قضائي بود، خود را در قامت يك ليدر سياسي ببند. اما اين موضوع در جريان اصولگرايي تحمل نخواهد شد.
محمد تقي رهبر در اين باره ميگويد: « همینکه رییسی توانست رقابت فشردهای با رئیسجمهور مستقر داشته باشد، نشان میدهد که از کاریزمای نسبتاً قابل قبولی برخوردار است اما بحث لیدری اصولگرایان و تصمیمسازی برای این جریان ریشهدار و تأثیرگذار، بحثی بسیار مهم است و به نظر من، رییسی نمیتواند لیدر اصولگرایان شود.»
مغز كلام رهبر اين است كه آنها تلاش مي كنند همچنان جامعتين را به عنوان مركزيت جريان اصولگرايي حفظ كنند و اجازه انشقاق در سطحي بالاتر تصميمسازان اين جريان را ندهند. اگرچه جمنا تلاش كرده تا سطح دوم تصميم سازان آن را در ميان احزاب در مرحله انتخابات حفظ كند، اما مشخص نيست همين نقش را نيز در آينده بتواند ايفا كند.
با اين حال حجت الاسلام رئيسي اساسا از همان ابتدا نيز سطح خود را فراتر از جمنا مي ديد. براي همين هم بود كه از موقع حضور تا پايان كار انتخابات نه به شرايط جمنا اعتنايي كرد و نه خود را وابسته به آنها معرفي ميكرد. كار كرد جمنا در انتخابات نيز به همين خاطر از كانديدا سازي، به بيرون راندن رقيبان آقاي رئيسي تنزل پيدا كرد.
اصولگرايان اگرچه در شرايطي قحطي چهرههاي برجسته به سر ميبرند اما ظاهرا نميخواهند كار را به دست آقاي رئيسي بسپارد. محمد تقي رهبر در اين مورد ميگويد: «جبهه اصولگرایی پس از فوت آیتا... کنی و ضایعه درگذشت آقای عسگراولادی، با خلأ ریشسفیدی مواجه شد که این مسئله در چند انتخابات گذشته تأثیرش را گذاشت اما این دلیل نمیشود که سرنوشت اصولگرایان را بدون حساب و کتاب به دست این و آن بسپاریم.»
او همچنين به آقای رییسی توصيه ميكند با توجه به شخصیت «مثبتي» كه دارد «بهتر است به خدمت در تولیت آستان قدس ادامه بدهد تا اینکه خودش را وارد بازیهای سیاسی کند.»
رهبر البته براي رئيسي اين حق را قائل است كه يكبار ديگر به انتخابات فكر كند، اما به او يادآور مي شود: «ایشان البته مثل همه این حق را دارد که حتی برای یکبار دیگر به فکر رئیسجمهور شدن باشد، اما باید بدانیم که حضور در عرصههای سیاسی و مشارکت در فعالیتهای یک جریان ریشهدار، لازمهاش این است که شناختی کافی از شرایط داشته باشیم.»
اگر نگاه محمدتقي رهبر را برآمده جامعه روحانيت مبارز بدانيم بايد گفت: آنها قصد ندارند همچون انتخابات سال 96 دنبالهرو حجتالاسلام رئيسي حركت كنند. بلكه او را زير چتر رهبري اصولگرايي ميخواهند نه به عنوان يك ليدر.
ارسال نظر